بحث ما در رابطه با شبکهی اجتماعی تلگرام و کارکردهای آن است. یکی از اتفاقات شگفتانگیز و تأثیرگذاری که تلگرام ایجاد کرده گسترش کاربردهای سواد است. جمعیت انبوهی از مردم ایران که شاید در ماه فرصت نداشتند که حتی یکبار از مهارت خواندن و نوشتنی که در مدرسه آموخته بودند استفاده کنند، اکنون در گروههای اجتماعی و از طریق ارتباطهای تلگرامی یا موبایلی متنهای مختلفی را میخوانند و مینویسند.
این اتفاق به معنای همگانی شدن کاربرد سواد در جامعه و یک انقلاب همهجانبه در فرهنگ ایران است. الگوهای ارتباطی ما در دو نوع محدود شده بود که یکی از آنها الگوی ارتباط شفاهی است که بهطور تاریخی طی هزاران سال شکل گرفته است. ما مردمی هستیم که از الگوی ارتباط شفاهی به طور وسیع استفاده میکنیم و بسیاری از محققان مهمترین ویژگی جامعهی ایرانی را گپ زدن میدانند. اما مردمی که اهل گپ و گفت هستند و تولید سخن و گفتار برای آنها مهمترین ویژگی تاریخی و فرهنگی به حساب میآید، اکنون فرصتی پیدا کردهاند که این گپ و گفتهای خود را مکتوب و مستند کنند و در قالب یک الگوی ارتباطی جدید که به هیچ عنوان همگانی نبوده است، آن را ارائه دهند. درست است که ما بهطور تاریخی میراث مکتوب داریم و یکی از قدیمیترین کشورهایی هستیم که مینوشتهایم، اما هیچگاه در طول تاریخ نوشتن ویژگی فرهنگ ایرانی نبوده است، بلکه نوشتن یک ویژگی برای گروههای خاص و موقعیتهای خاص بوده است. خواندن هم ویژگی عمومی ما نبوده است، در حالی که امروز مردم هم مینویسند و هم میخوانند. البته ممکن است نام این خواندن یا نوشتن را نه نویسندگی بگذاریم و نه مطالعه، اما این یک بحث و مفهوم دیگر است که اگر لازم شد بعداً در مورد آن بحث میکنیم. آنچه از آن صحبت میکنم گسترش کاربردهای سواد است و همگانی شدن کاربردهای سواد یعنی الگوی ارتباطی جدیدی که ما از طریق خواندن و نوشتن با هم سخن میگوییم. الگوی دومی که ما در تاریخمان تجربه کردهایم، الگوی ارتباط بصری است. ما بهطور تاریخی از طریق تولید و تماشای تصویر امکان برقراری ارتباط داشتهایم. در دورههای پیشامعاصر و پیشامدرن الگوی ارتباط تصویر ما عمدتاً تصاویری بود که در روابط چهره به چهره و در موقعیتهای معین مادی و عینی صورت میگرفت، مثلاً تماشای منظره، مسافرت کردن و یا ارتباطهای چشمی که در رابطه ایجاد میشد. در دورهی جدید و با پیدایش عکاسی و سینما و تلویزیون و مطبوعات و در نهایت پیدایش اینترنت، ما بهسرعت بهسوی یک نوع بصری شدن تغییر کردیم و عادت ما به تماشای تلویزیون به حدی رسید که در یک دههی گذشته همواره مهمترین سرگرمی یا فراغت مردم تلویزیون بوده است. ما از طریق عکاسی و بعد سینما و تلویزیون و مطبوعات، از چشمهای خود استفادهی بهتری کردیم، یعنی ما در فرایند تکنولوژیهای ارتباطی کمکم آموختیم که چگونه از ارگانها یا اندامهای وجودی خودمان متناسب با نیازهای زندگی و شرایط جدید استفاده کنیم. استفاده از چشم در تاریخ ما وسعت زیادی نداشته است و ما کمتر امکان استفاده از چشم را داشتهایم، اما دوربینها و سینماها و تلویزیونها و فضاهای مجازی و اینترنت، امتداد چشمهای ما شدند و این امکان را فراهم کردند که ما بتوانیم دوردستها را به کمک این ارتباط بصری بفهمیم. پس ما دو الگوی شفاهی و بصری، یا دهانی و چشمی داشتهایم، اما در فرایند تلگرامی شدن فرهنگ ایرانی به الگوی دیگری میرسیم که آن را «الگوی مغزی» مینامیم، یعنی بیش از آنکه چشم و دهان و گوش بخواهند ایفای نقش کنند، قابلیتها و توانمندیهای شناختی ما را هدایت و کمک میکنند نوعی تمرکز و تفکر انتزاعی و نوعی ارتباط مبتنی بر متن صورت بگیرد. به همین دلیل ما از طریق تلگرام به ظرفیتها و قابلیتهای ارتباطی خودمان میافزاییم و شیوههای جدیدی را پیدا میکنیم. پس همانطور که بیان کردم اولین کارکرد و تأثیر مهم تلگرامی شدن فرهنگ ایرانی تحول در الگوی ارتباطی ما و گسترش کاربرد سواد در جامعه است، که خود این تحول پیامدهای دیگری دارد که سعی میکنم برخی از آنها را بهطور ساده و کوتاه بیان کنم.
کارکرد دوم این است که ما برای اولین بار در دنیای مدرن شکل جدیدی از انسجام و با هم بودگیهای اجتماعی را تجربه میکنیم، یعنی میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و در چارچوب مجموعهی سرمایههای اجتماعی و فرهنگی که در اختیار داریم، در کنار هم و با هم به نوعی به تبادل و گفتوگوی اجتماعی بپردازیم. ما در دنیای جدید این فرصتهای گفتوگو را از دست داده بودیم و تلویزیون برای ما یک رسانهی یکسویه بود که امکان با هم بودن محدودی را فراهم میکرد. تلویزیون و رادیو و روزنامه و مجلات به ما اجازه نمیدادند که تعامل مشترک و گرم داشته باشیم و بهعنوان عامل و فاعل انتخاب کنیم که چه سخنی را میخواهیم بگوییم. در واقع چون آن رسانهها بهطور سازمان یافته توسط سازمانها و نهادها و مراکز دیگر هدایت میشدند، امکان تعامل گرم و مشارکت همهجانبه و امکان بروز عاملیت و فردیت در آنها وجود نداشت. اما شبکههای ارتباط موبایلی این امکان را فراهم کرده که هر کسی بتواند به تناسب روابطی که در قبیله، طایفه، خانواده و در مسیر زندگی خود داشته است، ارتباطهای خود را برقرار کند. هر کدام از ما در چند گروه اجتماعی عضو هستیم و تمام این گروهها اشکال جدیدی از سرمایهی اجتماعی و فرهنگی را تولید میکنند و نوع جدیدی از با هم بودناجتماعی فراهم میکنند که این صورتهای جدید ویژگیهای خاصی نیز دارد. این با هم بودنی که مردم ایران برای اولین بار توسط تلگرام تجربه میکنند، نوعی همسخنی، همدلی، همفکری و انسجام را ایجاد میکند، منتها انسجامی که مرکز ندارد و هیچ قدرتی به آن مرکزیت نمیدهد. این انسجام را ارزشهای اخلاقی مردم و اهداف و خواستههای افراد هدایت میکند و حول و حوش یک شعاع یا یک آرمان کلی فراگیر نیست، بلکه حول و حوش ارزشهای اخلاقی است که در درون تکتک افراد جامعه وجود دارد. در عین حال این انسجام و با هم بودن جدید که تلگرام ایجاد میکند، امکان این را فراهم میکند تا بخشی از ویژگیهای تاریخی و فرهنگی خوب یا بد به شیوهی جدیدی تولید و بازتولید شود. به همین دلیل میگویم اتفاق جدیدی در ایران افتاده که به اعتقاد من در تمام تاریخ گذشتهی ما سابقه نداشته و میتواند بعد از این یک ایران جدیدی را متولد کند. باید بپذیریم که تلگرام و شبکههای موبایلی ضرورت اجتنابناپذیر جامعهی امروز جهانی است و هیچ راهی برای مبارزه به معنای انکار آن وجود ندارد. مدیریت آن نیز باید در یک چارچوب دیگر غیر از انکار یا قطعکردن و یا چیزهایی از این قبیل باشد. اغلب این گفتوگوهای تلگرامی منجر به مراودات رو در رو و چهرهبهچهره میشود، یعنی روابط مجازی در جامعهی ایران به روابط رو در رو و چهرهبهچهره منتقل میشود و آن مقدار مراودات چهره به چهرهای که این روابط مجازی تولید میکند، خودش به تنهایی از تمام روابط چهره به چهره که در طول تاریخ تولید کردهایم بیشتر است.
نکتهی سوم یا ویژگی سومی که میخواهم راجع به آن صحبت کنم مسئلهی انباشت سرمایهها و امکان تبدیل و انتقال سرمایهها به همدیگر است. یکی از مهمترین ویژگیهای یک جامعهی توسعهیافته این است که افراد در آن بتوانند انواع سرمایههای خود را به یکدیگر تبدیل کنند، مثلاً اگر کسی ثروت و پول دارد بتواند به کمک پولش آبرو و منزلت هم داشته باشد، یا کسی که آبرو دارد بتواند ثروتمند هم بشود و یا اینکه کسی که آبرو و ثروت دارد بتواند استعدادهای خود را شکوفا کند و سرمایهی فرهنگی خود را توسعه بدهد و درواقع سرمایهها همینطور بتوانند به همدیگر تبدیل شوند. جامعهی توسعهیافته جامعهای است که امکان تبدیل سرمایه در آن آسان است و جامعهی عقبمانده به جامعهای میگویند که امکان تبدیل سرمایهها به یکدیگر در آن محدود یا دشوار است، مثلاً کسی بازاری است و ثروت دارد اما آبرو و منزلت و احترام ندارد و یا کسی نویسنده و شاعر است اما پول ندارد. یکی از بحرانهای جامعهی ما این بوده که امکان تبدیل سرمایهها به همدیگر محدود و دشوار بوده است، اما شبکههای ارتباطی جدید مانند تلگرام امکان تبدیل سرمایهها و انتقال سرمایهها و انباشت سرمایهها را بیشتر میکنند. بهطور مثال صدها نفر در جامعه که هنرهایی را در وجود خود دارند، چون رسانه نداشتهاند و یا به فرهنگسرا و مرکزی هنری دسترسی نداشتند، نتوانسته بودند از سرمایهی خود استفاده کنند، اما از طریق تلگرام مخاطبان خود را تولید میکنند. در هر گروه تلگرام دهها هزار متن در هفته تولید میشود که شگفتآور است و نظرها و کامنتهایی نیز برای آنها نوشته میشود و گفتوگو صورت میگیرد. در واقع مردم خودشان مخاطب تولید میکنند و مخاطبان خودشان را تعریف و تولید میکنند و سرمایهآفرینی میکنند. مردم به مشارکت فرهنگی یعنی تولید فرهنگ کمک میکنند و دیگر فقط به مصرف فرهنگ نمیپردازند. هر فرد برای آبادی، خویشاوندان، دوستان و همکلاسیهای خود و برای مردمی که مخاطب او هستند و او آنها را ساخته است، اثر و متن و زیباییشناسی تولید میکند و این زیباییشناسیهای جدید، سرمایههای اجتماعی جدید هستند. این موضوع همان چیزی است که ما تا پنج یا شش سال پیش نداشتیم، یعنی جامعه داشت از هم میپاشید و جامعهی ما به سمت فرسایش سرمایهی اجتماعی و فروپاشی میرفت.
افراد در شبکههای اجتماعی امکان پیدا میکنند که هویتهای جدیدی با محوریت خویش تعریف و تولید کنند. یکی از کارکردهای فرهنگی دیگر تلگرام، نوعی بازاندیشی اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه است. این بازاندیشی نوعی تفکر جدید است که بهوجود آمده است و مردم آگاهانهتر از قبل دربارهی زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، جامعه، خانواده و مذهب پرسش میکنند و کنجکاوانه سؤال میپرسند و بحث و استدلال میکنند. برای اولینبار در تاریخ ما استدلال به شیوهی همگانی شکل میگیرد و مردم با همدیگر استدلال و چون و چرا میکنند. به همین دلیل نوعی جریان تفکر عمیق و بازاندیشی و نوعی تفکر انتقادی از طریق تلگرام تولید میشود که مردم سؤال میکنند، پاسخ میشنوند و نقد میکنند. در گذشته انسان ایرانی فرصتهای محدودی داشت برای اینکه بازاندیشی و چون و چرا کند و خودش و تاریخش را به چالش بکشد، اما الان این اتفاق افتاده است. آن طبقهی متوسط فرهنگی که به رسانهی تلگرام دسترسی دارد و لزوماً تحصیلکرده هم نیست و مدرک دانشگاهی هم ندارد، در پرتو دانش جدیدی که شهرنشینی و رسانهها به او دادهاند، خلاق شده است و پرسش میکند. به همین دلیل کاری که تلگرام میکند گسترش دادن و همگانی کردن بازاندیشی است.
یکی دیگر از ویژگیهای تلگرامی شدن فرهنگ ایرانی که پیامدهای خیلی گستردهای برای امروز و آیندهی جامعهی ایران دارد، جهانی شدن جامعه و الگوهای ارتباطی ما است. همهی ما الان به شکلهای مختلفی با مجموعهی وسیعی از پیامها روبهرو هستیم که مکان مشخصی ندارند، یعنی معلوم نیست از آفریقا، آمریکای لاتین، اروپا و یا آسیا باشند و یا اصلاً مهم نیست که از کجا هستند. مهم این است که همهی اینها پیام هستند و دیده یا خوانده میشوند و به اشکال مختلفی مفهوم مکان را در جامعهی ایران تغییر میدهند. الان در کمتر از یک ثانیه پیامهایی را از سراسر جهان دریافت میکنیم و به امریکا میرویم و با همکاران دیگر صحبت میکنیم. به همین ترتیب همهی افراد جامعه این ارتباطات عجیب که یک نوع بازتعریف مفهوم مکان و جغرافیا در فرایند ارتباطی جدید است را تجربه میکنند. این مسئله یعنیدیگر فرد خودش را در مکان تعریف نکند، بلکه در جهان تعریف کند. ما این را قبلاً از طریق تلویزیون یا روزنامه بهطور نسبی داشتهایم، اما آن ارتباط تعاملی و مشارکتی و خودانگیخته و ارتباط گرم نبود، بلکه ارتباطی بود که دیگران برای ما تعیین میکردند و تصمیم میگرفتند. اما الان هر فرد به سادگی میتواند وارد فضاهای جهانی شود و قارههای مختلف را تجربه کند، آنهم نه بر اساس ذائقهی دیگری بلکه بر اساس ذائقهی خودش این کار را انجام دهد. بههمین دلیل یک نوع ارتباط جهانی جدید در حال شکل گرفتن است که در این ارتباط جهانی جدید، من و جهان در یک ارتباط متقابل همدیگر را تعریف میکنیم. این یک تعقلی است که ساختار احساسات، جهانبینی، نظام ارزشها و بهطور کلی موقعیتها و قابلیت و انواع سرمایههای فرد را تغییر میدهد و تحت تأثیر همین فرایند شهروندی متولد میشود که خودش را جهانی میبیند. در عین حال این شهروند فقط جهان را در خودش مستقر نمیکند، بلکه خودش را هم در جهان مستقر میکند. به همین دلیل اتفاق جدیدی که رخ میدهد بازتعریف انسان ایرانی در چارچوب جهان است و بازتعریف مفاهیم اساسی مثل انسان و مکان و زمان در چارچوب امر جهانی صورت میگیرد.
یکی دیگر از تحولات بنیادینی که تلگرام ایجاد میکند و امکان بازتعریف جدید را برای ما فراهم میکند، بازتولید گذشته در چارچوب زمان حال و آینده است. یکی از بحرانهایی که دنیای مدرن برای ما ایجاد کرده انفصال زمانی است، یعنی ما در چارچوب فرایندهای تجدد یا صنعتی شدن روزبهروز از ادبیات، مذهب، تاریخ، هویت و میراث فرهنگی گذشتهی خودمان ناآگاهتر میشدیم. اما آن چیزی که امروز تلگرام و تمام شبکههای ارتباط موبایلی برای ما ایجاد میکند این است که تمام متنهای ادبی، هنری، شعر، داستان، تاریخی، عکس، آیینها، رسوم و سنتها، مذهبها و تمام تجربهها و ایدهها از دوران هخامنشی و حتی قبل از آن تا به امروز، توسط میلیونها نفر بازخوانی و تولید میشود. این یک انقلاب بینظیر است که ما برای اولینبار تمام گذشتهی خودمان را به انتخاب مردم و نه به انتخاب ایدئولوژیها انتخاب و گزینش میکنیم. در واقع یکی از بزرگترین بحرانهای جامعهی ما دسترسیناپذیری گذشته بود که ما گذشته را با کمک تلگرام دسترسیپذیر کردهایم و این دسترسی به گذشته یک نوع خودآگاهی جدید برای مردم ایران ایجاد میکند. در زمان ما و با این خودآگاهی مردم، اگر یک دانشگاهی یا یک سیاستمدار میخواهد صحبت کند باید بداند که سطح آگاهی مردم از تاریخ و از زمان حال و آینده گسترش پیدا کرده است.
یکی دیگر از ویژگیهای شگفتانگیز تلگرام و تلگرامی شدن و شبکههای ارتباطی موبایلی، گسترش آرشیو در فرهنگ ما است. ما برای اولین بار در تاریخ این فرصت را پیدا کردهایم که هر ایرانی ردپای خودش را ضبط و ثبت کند و تمام تجربهها از تولد، عروسی، فارغالتحصیلی، مهمانی، دوستی، دعوا، مرگ و از هر آیینی که تجربهای دارد، به صورت یک متن، عکس، فیلم و صوت ثبت میشود. هیچوقت در تاریخ مردم چنین فرصتی نداشتهاند و همیشه قدرتها میتوانستند مورخی را در دربار به خدمت بگیرند تا دربارهی زندگی آنها بنویسد. اما اکنون همه میتوانند ردپاهای گذشته را تکثیر کنند و مهمتر اینکه انبوهی از ردپاها را ایجاد کنند. در واقع مسئلهی ما فقر بایگانی، فقر آرشیو دانش، فقر ردپای فرهنگ و فقر مستندسازی فرهنگ بود که اکنون فرایند مستندسازی فرهنگ و آرشیو فرهنگ و بایگانی فرهنگ در حال غنی شدن است. این شیوهی جدید بایگانی فرهنگ و آرشیو فرهنگ، این امکان را برای ما فراهم میکند که بتوانیم لایههای پنهان فرهنگ را آشکار کنیم. به بیان دیگر فرهنگ برای ما رؤیتپذیر میشود و برای اولین بار ما فرهنگ را رؤیتپذیر میکنیم و معانی را تبدیل به نماد میکنیم. این آرشیو جدید قدرتهای اجتماعی و فرهنگی جدید و اخلاق جدیدی را تولید کرده و امکان گفتوگوی بیشتری را فراهم میکند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که تلگرام با کمک انواع تکنولوژیهای اجتماعی، فکری و فرهنگی در کنار و در تلاقی با همدیگر ایجاد میکنند، امکان جدیدی برای یک انقلاب فرهنگی همهجانبه در ایران است. یکی از ویژگیهای بزرگ این شبکههای ارتباطی موبایلی دموکراتیکتر شدن جامعهی ایران است. منظور از دموکراتیک شدن فقط مسئلهی سیاسی نیست، بلکه فرایندهای تولید، توزیع و کاربست قدرت همگانیتر میشود. قدرت نیز فقط قدرت حکومت یا دولت نیست، بلکه روابط قدرت مدنظر است و روابطی که بین والدین و فرزندان، معلمان و دانشآموزان، پزشکان و بیماران، شوهران و همسران یا بین کارفرما و کارگر صورت میگیرد. روابط قدرت آن روابطی است که به اشکال مختلف و در موقعیتهای مختلف بین انسانها بهوجود میآید و تلگرام و شبکههای ارتباطی جدید امکانی را فراهم میکند که آن گروههای فرودست بتوانند پرسش کنند و گروههای فرادست را پاسخگو کنند. بهطور مثال تلگرام با رؤیتپذیرکردن رفتارها امکان این را فراهم میکند که جامعهی پزشکان پاسخگو شوند و جامعهی پزشکان باید بداند که با ملت ناآگاه راجع به بدن روبهرو نیست و همهی ما آگاهیهای جدیدی از طریق اینترنت و تلگرام و گروههای پزشکی پیدا میکنیم. در واقع تلگرام این امکان را فراهم کرده که رابطهی پزشک و بیمار دموکراتیکتر بشود. کاری که تلگرام میکند، آن کاری است که قرار بوده احزاب، دانشگاهها و مدرسهها انجام دهند ولی نتوانستهاند. مدرسه قرار بوده جامعهپذیری دموکراتیک را انجام بدهد و شکست خورد است، در نتیجه مردم بهطور سراسیمه به تلگرام روی آوردهاند. مطبوعات نیز قرار بوده جامعه را آگاه و دموکراتیک کنند و صدای مردم باشند، اما نتوانستهاند به حد کافی این کار را انجام دهند و مردم به تلگرام و شبکههای دیگر اجتماعی هجوم آوردهاند.
آخرین نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که تلگرام، واتسآپ، موبایل، تلویزیون، ماهواره و اینترنت نوع جدیدی از تجدد ایرانی را شکل میدهند. اول صحبتم اشاره کردم که چگونه اینها سنت را بازآفرینی میکنند. البته میپذیرم که تلگرام و همهی شبکههای ارتباطی جدید بهطور طبیعی و لاجرم چالشهایی را ایجاد میکنند و آسیبهایی را دارند و این مانند هر چیز دیگری در زندگی انسان اجتنابناپذیر است. در اینجا قصد دارم یکی از وجوهی که خیلی وارونه فهمیده شده را توضیح بدهم و آن رابطهی تلگرام با سنت، تاریخ فرهنگی، مذهب و با ارزشهای ما است. بنده معتقدم که تلگرام و شبکههای موبایلی و شبکههای ارتباطی جدید، مثل ماهوارهها نیستند که از خارج پخش شوند، بلکه اینها را مردم از درون ناخودآگاه ذهن جمعی خودشان هدایت میکنند و امکان ندارد مردم ایران بر ضد خودشان چیزی را تولید کنند و حتی اگر بخواهند نیز نمیتوانند چنین کاری را انجام دهند، چون آن ذخیرهی نمادین و معنایی که در اختیار دارند از جنس خودشان است. ایران ما امروز و یک دفعه درست نشده که ناگهان مردم ایران امروز تغییر کرده باشند و ناگهان ملتی ضدِمذهب یا ضدِفرهنگ و ضدِاخلاق متولد شده باشد که ما نگران این باشیم که تلگرام یا شبکههای موبایلی جامعه را بیاخلاق میکنند. این درست است که تغییرات اخلاقی و فرهنگی بهوجود میآورند، اما این تغییرات در چارچوب نوعی تجدد و نوعی جدید شدن (و نه مدرنشدن و مدرنیته) است و منظور از جدیدشدن در اینجا به معنای بازآفرینی سنت است. ما در چارچوب یک بستر سنتی و تاریخی و فرهنگی تنفس میکنیم و میاندیشیم و سخن میگوییم و در چارچوب زبان فارسی مینویسیم و سخن میگوییم. همین زبان فارسی یک نوع گنجینهی معرفتی و جهانبینی و ارزشهایی را تولید میکند که ما جمعگرایی را در قالب زبان فارسی میتوانیم ببینیم. امکان ندارد که انسان ایرانی یکدفعه از چارچوب مسلمانبودن خود بیرون بیاید و حتی اگر فکر کند که مذهبی نیست، همواره یک دین نامرئی را همراه دارد. هیچکس نمیتواند در چارچوب جامعهی ایران ناگهان نامسلمان شود و حتی اگر فکر کند که نسبت به مذهب انتقاد دارد و مناسک دینی را بهجا نیاورد، اما احساس و تعلقات و عواطف و ژن فرهنگی او انباشته از گزارهها، نمادها، نشانهها و رگههایی از جهانبینی دینی است و نوعی متافیزیک دینی است که خودش را تولید و بازتولید میکند. بنده این را در تلگرام میبینم که همان افرادی که دین را نقد میکنند، چقدر دینی و در چارچوب یک نوع جهانبینی مذهبی بحث میکنند. تلگرام ایرانی با تلگرامهای فرانسوی و انگلیسی خیلی فرق دارد و ما باید به این تفاوت فرهنگهای تلگرام و فرهنگهای ارتباطی توجه کنیم. ما داریم یک نوع فردگرایی جمعگرایانهی ایرانی را تولید میکنیم تا یک ایران جدید و روزآمد را تولید کنیم. منظور از ایران متجدد نیز به معنای جدید است و نه مدرن. ما یک ایران متجدد، یک انسان مذهبی متجدد، یک فعال متجدد، یک جوان متجدد و یک زن متجدد را در کشور بازتولید میکنیم و کاری که تلگرام انجام میدهد بازآفرینی انسان ایرانی، خانوادهی ایرانی، مذهب ایرانی و فرهنگ ایرانی در چارچوب دنیای جدید است. جامعه نیز مسیر خودش را همینطور طی خواهد کرد، بنابراین ما دانشگاهیها بهتر است به مردم و مدیران کمک کنیم و یک نوع واقعگرایی فرهنگی جدید را برای جامعه توضیح دهیم. آخرین نکته اینکه ما از یک فرایند صحبت میکنیم و نمیگوییم همهی آن مطالب همین لحظه و همین اکنون اتفاق افتاده است. چون دو یا سه سال است که وارد این دنیای جدید تلگرامی شدهایم و طبیعتاً در مرحلهی جنینی این فرایند هستیم و این فرایند در آینده گسترش پیدا خواهد کرد و در پنج یا ده سال آینده شاهد تحولات مهمی خواهیم بود و شهروندان توانمندتری امکان ظهور پیدا میکنند که به کمک رسانههای ارتباطی جدید بیشتر دیده میشوند.
*این بحث در نمايشگاه مطبوعات، غرفهي مجلهي سورهيانديشه مطرح شد.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.