جلسهی مناظرهای با موضوع «امكان یا امتناع علوم انسانی ــ اسلامی»سهشنبه، هفتم آبانماه با حضور بیژن عبدالكریمی، مدرس فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و حجتالاسلام والمسلمین داوود مهدویزادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایكنا)، حجتالاسلام والمسلمین مهدویزادگان در خصوص تبیین مفهوم علوم انسانی ــ اسلامی گفت: یكی از مشكلاتی كه در راه علوم انسانی ــ اسلامی مطرح است، بحث تبیین مبانی است. اینكه یك سری اطلاعات داده شود و درك مفهومی آن احاله به مخاطب شود كار درستی نیست و میبایست بحث را در چندین محور ایضاح كرد، به عنوان مثال، خواستههای سیاسی، اجتماعی میباید تبیین شود یا موافقان و مخالفان باید تیپشناسی شوند.
در ادامه بیژن عبدالكریمی گفت: انگیزه من برای حضور در این جلسه بیان نظریه «جامعه متوهم»بود كه در سیر تفكری خود به آن رسیدهام. این نظریه بیانگر جامعهای است كه با عقل انتزاعی زندگی و نظریهپردازی میكند و فضای فكری و ذهنی آن فراتاریخی است. این جامعه جامعهای است كه بر اساس قوه خیال زندگی و از دید سیاست به معرفت بشری نگاه میكند.
وی با بیان اینكه مخالفتی با آرمان ندارد و خواهان مقابله با غرب و مدرنیته است، افزود: راه مبارزه با غرب این است كه از دریچه واقعیتهای جهان به آرمان و ایدهآل خود برسیم و بر اساس توهم نمیتوان با علم جدید و علوم انسانی جدید مواجهه داشت. زمانی كه واقعیت جهان را درك كردیم و مناسبات روز را شناختیم آنگاه میتوانیم در برابر هجوم مدرنیته بایستایم.
مهدویزادگان در ادامه با بیان اینكه صحبتهای عبدالكریمی، فلسفی نبوده و فرافكنیهایی در دفاع مناسبات جهان مدرن و عینیات آن بوده است، گفت: نباید قواعد جهان مدرن را به علوم اسلامی و اسلام نسبت داد و نمیتوان با ایده علوم انسانی ــ اسلامی به طور مطلق مخالف و یا به طور مطلق موافق بود. بحث امكان یا امتناع علوم انسانی ــ اسلامی بحثی فلسفی است كه باید با ذكر برهان و استدلالات مورد نیاز و بایسته آن علم به بررسی آن نشست و ما نمیتوانیم با استدلالات عینی وارد بحث ذهنی و فلسفی بشویم.
وی گفت: در برابر نظریه جامعه متوهم باید نظریه توهم مضاعف را بیان كرد. در نظریه توهم مضاعف فرد توهم میكند كه توهمی در جریان است. نظریه جامعه متوهم از آثار تفكری جامعه مدرن است كه در ناتوانی برای نقد جامعه مدرن، مشكلات خود را به جامعه سنتی منتسب میكند. مانند این كار را میتوان در «نامههای ایرانی»مونتسكیو دید كه مشكلات جامعه فرانسه را به شرقیان نسبت میداد.
مهدویزادگان با بیان قسمتی از تاریخ علم در قرون وسطی گفت: در قرون وسطی چیزی مرجعیت علمی داشت كه از دریچه و فیلتر كلیسا عبور كرده باشد و اصطلاحا معرفت دینی باشد و بعدها اومانیستها آمدند و گفتند مرجعیت معرفت با چیزی غیر از دین است. این چیزی كه آنها مدعی آن شدند به نام علوم انسانی شناخته شد. در حال حاضر در جهان فعلی روزگار برعكس شده است و آنان كه سخن از مرجعیت علم دینی میكنند در اقلیت قرار گرفتهاند البته با این تفاوت كه در دوران معاصر مشقتی كه بر این افراد وارد میشود بسیار بیشتر از مشقت افرادی است كه در قرون وسطی خواهان مرجعیت معرفت غیر دینی شدهاند.
در ادامه عبدالكریمی در پاسخ به مهدویزادگان با اشاره به شبكه فكری گفت: تفكر و فرآیند آن نوعی شبكه است كه متشكل از تارهای به هم تنیده است، در مناظره باید ابتدا سعی كرد تا شبكههای فكری به همدیگر نزدیك شوند، به عنوان مثال حاج ملاهادی سبزواری تفكر را «عزیمت و حركت از مجهولات به معلومات»میداند و این درحالی است كه هگل تفكر را «اندیشیدن به زمان»تعریف میكند. این دو نوع تعریف نمایانگر اندیشه دنیای سنتی و دنیای مدرن است.
وی اندیشه مسلط حال حاضر كشور را اندیشهای تصنعی دانست و گفت: ما از نظر فكری به تبع فضای جهان امروزی بسیار بیش از گذشته دچار تفسیرهای ماتریالیستی شدهایم و امر قدسی را به امر عرفی بدل كردهایم. جهان امروز و مدرنیته را باید جدی گرفت و با آن جدی برخورد كرد، نمیتوان با دنیای غرب بشرمحورانه و سوبژهمحورانه برخورد كرد. طراحان ایده علوم انسانی ــ اسلامی باید بدانند كه راه خروج از این نوع تفكر انتزاعی و غیر تاریخی، عقل انضمامی و تاریخی و حركت در بستر واقعیات جهان است.
عبدالكریمی در خاتمه صحبت گفت: علم در یك بستر تاریخی ایجاد میشود. علم یك پروژه نیست بلكه یك پروسه است، مسائل علمی در نقطه بحرانی جمع میشود و در آنجا به مشكلات بیشتری از مسائل روز پاسخ میدهد و تبدیل به یك علم و مكتب میشود.
در ادامه حجتالاسلام مهدیزادگان اظهار كرد: ما دو علم داریم، یكی علم تجربی و دیگر علم انسانی و در علم انسانی هم دو نوع تفكر داریم؛ یكی تفكر مدرن و دیگری هم تفكر سنتی. در نگاه دینی ناسازگاری با علم تجربی وجود ندارد چرا كه متعلَّق به علم تجربی جهان خارجی است كه آن هم مخلوق خداست و كسی كه به شناخت جهان خارجی میپردازد هر چند كه به نتایج اشتباه برسد شایسته تقدیر و احترام است اما علوم انسانی شامل تمام معارفی میشود كه در حوزه انسانی مبناست.
وی در ادامه گفت: اگر قصد ما از علوم انسانی، علوم انسانی مدرن باشد پس مطرح كردن علوم انسانی ــ اسلامی معنی و جایگاهی ندارد، اما اگر قصد از علوم انسانی مطلق علوم و معارف انسانی باشد در این جایگاه باید به علوم انسانی و اسلامی اشاره كرد. در هیچ متنی به اندازه متون وحیانی تفكر انضمامی وجود ندارد، خداوند در قرآن بارها به ارزش دنیا اشاره كرده و خواستار توجه به دنیا شده است، این خود نشاندهنده تفكر انضمامی است كه داخل در زندگی و اجتماع مردم است.
مهدیزادگان درباره نگاه جدی به دنیای غرب و مدرنیته گفت: بعد از انقلاب اسلامی بود كه به جهان غرب نگاه جدی شد وگرنه قبل از انقلاب كه نیازی به شناخت غرب و مدرنیته نبود، برای اثبات این موضوع هم میتوان به حجم كتابهای ترجمه شده رشته فلسفه، قبل و بعد از انقلاب اشاره كرد. این نكته نیز حائز اهمیت است كهبعد از انقلاب، ایران و اسلام برای جهان غرب به عنوان فردی به بلوغ رسیده مطرح شد كه هیچ مدرنیتهای توان پاسخ به سؤالات آن را ندارد.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.