تغيير علم قائم به تغيير عالمان و تلاشی است كه آنان انجام میدهند و مناسب است محافلی انتقادی بين حوزويان و دانشگاهيان و افكار گوناگونی كه در حوزه علوم انسانی هست، شكل بگيرد؛ اين تنها راهی است كه در مسير تحول علوم انسانی خيلی سريع نتيجه میدهد.
حجتالاسلام و المسلمين عليرضا قائمینيا در گفتوگو با خبرگزاری بينالمللی قرآن (ایکنا) با بيان اينكه كارهای علمی مسير خاص خود را دارد، اظهار كرد: در دنيای غرب هم كارهای علمی اين گونه است و مسير خاص خود را دارد و در هر جای ديگری هم مسير خاص خود را خواهد داشت. در واقع پيشرفت علم قائم به پيشرفت عالمان است و تغيير علم قائم به تغيير عالمان و تلاشی است كه عالمان انجام میدهند و نه تلاش و تغييری كه در جامعه صورت میگيرد. تغيير جامعه هر چقدر هم مهم باشد، لازمه آن تغيير علم نيست و تغيير علم قائم به تغيير عالِم است؛ بنابراين بايد عالمان و پژوهشگران و محققان را به نحوی وارد ماجرا كرد و الا هزار سال نيز در غير از اين مسير برويم، برنامهها بيشتر شكل تبليغی به خود میگيرد.
تغيير و تحول در سطح غيرتخصصی علم را متحول نمیكند
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی در مورد رويكردی كه بر اساس آن عوامل اجتماعی نقشی تعيينكننده در دانش و شكلگيری و جهتگيری آن دارند، گفت: من منكر تأثير عوامل اجتماعی نيستم، اما اينكه عوامل اجتماعی چه تأثيری دارد و چگونه تأثيرگذار میشود، بايد مورد بحث قرار بگيرد. اما بايد دانست كه با ايجاد تغيير و تحول در سطح غيرتخصصی و در بين غيرمتخصصان و عموم افراد جامعه، علم تغيير و تحول پيدا نخواهد كرد.
اين عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی افزود: گرچه اين احتمال هست كه تغيير و تحولی كه در مردم ايجاد میشود متفكران و متخصصان را هم به فكر بيندازد، اما اين الزاماً به اين معنا نيست كه تغيير و تحولی را در علوم به وجود خواهد آورد و ما بايد به اين نقاط منطقی بحث توجه داشته باشيم.
قائمینيا با بيان مجدد اين مطلب كه علم قائم به عالِم است، ادامه داد: علم قائم به متخصص است و در صورتی تغيير و تحول پيدا خواهد كرد كه آن عالِم تغيير و تحول پيدا كند. تغيير و تحول در عالِم هم ممكن است زمينههای اجتماعی و زمينههای سياسی و صدها زمينه ديگر داشته باشد، اما در نهايت بايد مسير خود را طی كند.
وضعيت دانشگاههای ما مطلوب نيست
وی با اشاره به وضعيت متخصصان حوزه علوم انسانی و دانشگاهها، اين شرايط را در حركت علوم انسانی مؤثر دانست و گفت: هم اكنون متخصصان علوم انسانی در كشور ما با مشكلات زيادی درگير هستند و وضعيت دانشگاههای ما مطلوب نيست و اينها خبرهای خوبی برای علوم انسانی نيست.
سردبير مجله «ذهن» در ادامه در مورد اينكه در جريان تحول علوم انسانی بر چه محورهای محتوايی بايستی تأكيد كرد و ما از چه مزيتهای نسبی در اين حوزه برخورداريم، عنوان كرد: شايد به آن معنا نشود حوزه خاصی را تعيين كرد، اما با سابقه بسيار طولانیای كه كشور ما و حوزههای علميه در بحثهای فلسفی داشتهاند، اگر افق باز و فضای بازی شكل بگيرد، شايد احتمال تغيير و تحول در فلسفه وجود داشته باشد.
قائمینيا افزود: به عقيده من اگر بخواهيم علوم انسانی را تغيير و تحول بدهيم، بايد از فلسفه شروع كنيم؛ چون فلسفه بنيادیترين قضايا را راجع به علوم به دست میدهد. بنابراين از اين جهت يك احتمال وجود دارد و به شرط اين كه فضايی باز و يك فضای انتقادی نسبت به مباحثی كه هر دو طرف مطرح میكنند، شكل بگيرد، ممكن است از ميان انتقادات چيزهای جديدی شكل بگيرد.
اهميت برگزاری جلسات انتقادی و گفتوگو
وی با تأكيد بر تأثير جلساتی با فضايی اين چنينی گفت: آن چيزی كه به نظر من خيلی میتواند راهگشا باشد، جلسات انتقادی و گفتوگويی است كه ميان حوزويان و دانشگاهيان به صورت علمی برگزار شود. متأسفانه كرسیهای آزادانديشی و نقد و نظر متوقف شد و شايد آن نتيجه مطلوب از آنها حاصل نشد، اما مناسب است كه به جای آنها، در اين فضا، يك سری محافل انتقادی بين حوزويان و دانشگاهيان و افكار گوناگونی كه در حوزه علوم هست، شكل بگيرد و افكار مختلف دور يك ميز بنشينند و بحثهای علمی كنند و در موضوعات مختلف حرف بزنند و نقد كنند.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی تأكيد كرد: تنها راهی كه در اين فضا خيلی سريع جواب میدهد، اين است كه چنين گفتوگوهايی شكل بگيرد تا اذهان متخصصان در پرتو اين گفتوگوها بارور شود.
تشكيل حلقههای علمی و پيگيری سخنان موافق و مخالف
قائمینيا افزود: در خود غرب هم چنين بوده است و شما میبينيد كه حلقههای مختلفی شكل گرفته است، مانند پوزيتويسم منطقی يا مكتب فرانكفورت يا خيلی از جريانات ماندگار در عالم غرب و بلكه در عالم علم در دنيای جديد، از چنين حلقههايی پيدا شدهاند. بايد متخصصانی با افكار مختلف دور يك ميز بنشينند و تعهد داشته باشند كه بحث علمی كنند و نقدی پيش بروند و حرفهای همديگر را دنبال كنند.
وی با اشاره به خلئی كه در اين زمينه در كشور ما وجود دارد، عنوان كرد: يك مشكلی كه در عالم ما وجود دارد و اين مشكل به نظرم در غرب وجود ندارد، اين است كه حرفها اينجا بريده بريده مطرح میشود و متخصصان و صاحبنظران حرفها و مباحث همديگر را دنبال نمیكنند. در غرب اين چنين نيست و اگر يك نفر حرفی میزند، حتی مخالف او اين حرف را دنبال میكند و ديگران میآيند اينها را دنبال میكنند و يك جريانی از اين جا توليد میشود و يك پيوستگی را شما میبينيد كه اين پيوستگی در عالم اسلام وجود ندارد.
مجمع الجزاير فكری در عالم اسلام
قائمینيا افزود: گويی كه در عالم اسلام يك مجمع الجزاير فكری شكل گرفته است كه هيچكس حرف ديگری را دنبال نمیكند و به ندرت كسی پيدا میشود كه حرف ديگران را دنبال كند و به همين خاطر يك جريان علمی تنومند پيوسته پيدا نمیشود. اين پيشنهادی است كه میشود روی آن كار كرد و شايد از لحاظ روشی هم راهگشا باشد.
وی در پايان اضافه كرد: مراكز علمی و تحقيقاتی نيز میتوانند پروژههايی در اين راستا تعريف كنند كه چنين كاری صورت بگيرد. فعلاً راهی غير از اين نيست، مگر اينكه منتظر بعضی خلاقيتها در جامعه باشيم؛ چون خلاقيت و حدسهای عالمان نيز در پيشرفت علم خيلی تأثير میگذارد، اما اين كه ابرمردهای علمی ظهور كنند، اين هم به اين سادگی شكل نمیگيرد و مستلزم سرمايهگذاری و رعايت كردن خيلی نكتههاست.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.