مجموعه شش جلدی «غربشناسی» در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانی (هفتم آبانماه) با حضور محمد رجبی، استاد دانشگاه و رییس کتابخانه مجلس شورای اسلامی و عدهای از شخصیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و رسانهای در سالن اجتماعات انتشارات سروش رونمایی شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، رجبی در ابتدای سخنان خود با قدردانی از انتشارات سروش بهدلیل انتشار این کتابها، دلیل اهمیت پرداختن به مساله غرب و غربشناسی را اینگونه بیان کرد: غرب در جهان کنونی ما سه معنای متفاوت جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی دارد که شناخت آن از منظر سیاسی و فرهنگی در این برهه زمانی بسیار مهم و اساسی است.
وی گفت: مفهوم کنونی غرب از منظر سیاسی متفاوت با مفهومی است که در گذشته تصور میشد. غرب در گذشته به معنای بلوک سرمایهداری در مقابل بلوک سوسیالیستی آن زمان بود. به طوریکه شعار «نه شرقی، نه غربی» پس از پیروزی انقلاب اسلامی مبنی بر غیر متعهد بودن ایران به این بلوکبندیهابود. اما امروزه با وجود کشورهای کمونیستی مانند چین و کوبا دیگر بلوک شرق از میان رفته و آنچه هست، غرب و هژمونی آن است.
وی در ادامه در توضیح معنای فرهنگی غرب گفت: جهان امروز (قرن بیستویکم) به طور کامل یک جهان غربیشدهاست به این معنا که جهان کنونی، مبانی نظری، فکری و زیباییشناختی غرب را به طور کامل پذیرفته است و نفوذ و ریشههای عمیق فرهنگی غرب در جایجای دنیا ریشه دوانیدهاست. از انتخاب عروسک چشم آبی بلوند برای فرزندانمان گرفته تا انتخاب هنرپیشه یا مجری برنامههای تلویزیونی بر اساس معیار زیباییشناختی غربیها، همگی از غربیشدن جهان خبر میدهد.
رییس کتابخانه مجلس شورای اسلامی با اشاره به این سخن امام علی(ع) که «بها و ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آنرا زیبا میبیند و میپسندد» بیان کرد: زمانی که معیار و ترجیحات زیباییشناختی ما براساس غرب و الگوهای آنها قرار بگیرد، اینجاست که دیگر از لحاظ اعتبار و ارزش با آنها تفاوتی نداریم و این پذیرش فرهنگی، همان دروازه ورود غرب به کشورهاست. بهطوریکه اگر خود آنها هم حتی به لحاظ سیاسی وارد نشوند، با قبول اساس و معیار زیباییشناختی غرب در فرهنگ و مشابهکردن خود به آنها، خودبهخود آنها را وارد میکنیم.
رجبی با تفکیک غرب به دوران «قرون وسطا» و «جدید» گفت: در گذشته، غرب به دیدگاه «حقیقتمحور» اعتقاد داشت و شعاری که در قرون وسطا همانند شعار ادیان دیگر حاکم بود، شعار«نجات» بود؛ همان چیزیکه در قرآن از آن به «فلاح» و در فارسی به «رستگاری» معنا میشود و برخلاف نگاه ژورنالیستی که امروزه وجود دارد، قرون وسطا دوران تاریکی، توحش و تباهی نبود و بیشتر پیشرفتهای مادی و مخترعان، متعلق به کشیشان آن دوران است. اما اگر در دوران جدید (از رنسانس تا امروز) شاهد افزایش انواع کشفیات، ثروت و قدرت غربیها هستیم به دلیل تغییر نگاه «حقیقتمحور» به « واقعمحور» است؛ زیرا هدف آنها از دنیای روحانی به دنیای مادی معطوف تغییر یافتهاست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: از زمانیکه غرب دیدگاه «حقیقتبینی» خود را (دیدگاه حاکم بر قرون وسطا) کنار گذاشت شاهد افزایش بیماریها، تباهی، فساد و به موازات آن پیشرفت علم و تکنولوژی به مثابه نیاز آنها بودهایم. در حال حاضر با تغییر فرهنگ اروپایی قرون وسطا به فرهنگ اروپایی امروزی، شاهد عینیت یافتن جمله معروف هابز «انسان، گرگ انسان است» در جوامع اروپایی هستیم که متاسفانه این فرهنگ در حال نسوخ به همه جوامع جهان است و این چیزی است که باید جلو آن را گرفت.
او ادامه داد: این سقوط فکری و فرهنگی غربیها که از پروتستانتیسیسم (لوتر) شروع شد، سرزمین غرب را که روزی در جنگهای صلیبی، متحد و برادر بودند، به سرزمینی تهی از ارزشهای انسانی بدلكرد و با حاکم شدن افکار ماکیاولیستی در آنجا، هر روز فتوحات، چپاول و خیانت آنها به خود و سرزمینهای دیگر افزایش یافت. به طوریکه برتراندراسل در اثر خود «ماتریالیست» می نویسد: روح دوره جدید، روح ماکیاولیستی است.
وی در توضیح این مطلب تصریح کرد: غرب با حاکمکردن دیدگاه «ظاهرگرایانه» که مبتنی بر واقع نگری، واقعیتانگاری، رئالیسم است، توانست دنیا را زیر سلطه خود بکشاند و تسلط جهانی را بهدست آورد. در حقیقت، آنچه که غرب را غرب کرد و باعث هژمونی آن بر جهان شد، براساس این دیدگاه فرهنگی است.
او در ادامه با اشاره به اساس شکلگیری جهان غرب گفت: در آخرین جنگ صلیبی که به «جنگ کودکان» معروف است به دلیل شکست اروپاییان در جنگهای صلیبی، کودکان و فرزندانی پیدا شدند که به پاککردن لکه ننگ پدرانشان در این جنگها تصمیم گرفتند و به سوی فلسطین سرازیر شدند. به طوریکه هزاران جوان و افراد دیگر به آنها پیوستند و ارتشی را موسوم به ارتش کودکان تشکیل دادند که با اجیر کردن کشتیهایی در سواحل فلسطین به تاراج پول فلسطینیها و اعراب پرداختند و چنین بود که دینشان، پول هایشان شد (اشاره به حدیث حضرت علی) و جهانی ثروتمند، قوی، اما بیمار را به اسم غرب تشکیل دادند.
رجبی در ادامه سخنان خود با اشاره به کتاب «فرهنگ اسلام در اروپا» گفت: در این کتاب که عنوان اصلی آن «خورشید الله بر فراز اروپا»ست به وقایعی از تاریخ مسلمانان اشاره شدهاست مبنی بر اینکه فردریک کبیر، پادشاه آلمان زمانیکه به فتوای پاپ به جنگ با مسلمانان رفت، در آنجا متوجه پیشرفت و نبوغ مسلمانان شد و با وجود مورد تکفیر قرار گرفتن پاپ، تصمیم به آتشبس و صلح با مسلمانان گرفت. تا جاییکه عدهای از قبایل عربی را به اروپا کوچ داد تا تمدن و فرهنگ اعراب را آموزش دهد.
وی با یادآوری 700سال حکومت اسلامی در اندلس و مواردی از این دست، با ترسیم شرایط معکوس کشورهای غربی و مسلمان در گذشته نسبت به امروز تصریح کرد: اروپاییان فن و علم را از مسلمانان گرفتند، بدون اینکه دچار استحاله فرهنگی شوند.
او ادامه داد: ما نیز در حال حاضر باید مانند رفتار اروپاییان در گذشته، خیلی چیزها را از آنها کسب کنیم بدون اینکه از فرهنگشان متاثر و دچار از خودبیگانگی فرهنگی شویم و این ممکن نیست مگر با شناخت دقیق، عمیق و همه جانبه غرب. ما زمانی میتوانیم تحت تاثیر غربیها قرار نگیریم که بینش، ایدهآلها، آمال و معیار زیباییشناختی ما تقلیدی از غرب نباشد و زمانیکه این اتفاق بیفتد میتوانیم جامعه را از سیاست و فرهنگ غرب واکسینه کنیم که بدون استحاله فرهنگی به فرهنگ خودی و بومی روی آوریم.
رجبی در جمعبندی سخنان خود با تاکید بر چنین غربشناسی گفت: آنچه که امروز نیاز اساسی جامعه را شکل میدهد، شناخت درست و عمیق از غرب است.
رییس کتابخانه مجلس شورای اسلامی گفت: اقدام انتشارات سروش در ترجمه شش مجموعه کتاب غربشناسی در نشاندادن بعد سیاسی- فرهنگی غرب بسیار مسرتبخش است که باید آغازی در این راه باشد و فضای رقابتی را در ناشران مختلف برای انتشار اینگونه آثار ایجاد کند.
وی با انتقاد از کسانیکه واقعیت وجودی غرب را انکار میکنند تصریح کرد: ترجمه آثاری در این زمینه و به زبان خود آنها در شناخت دنیای غرب به عنوان یک واقعیت جاافتاده و جهانی، نیازی جدی و مبرم است که نباید با ترجمه این شش اثر متوقف شود.
مجموعه شش جلدی غربشناسی شامل کتابهایی با عنوانهای «تکنولوژی رها» نوشته «هری کالینز» و «ترور پینچ»، کتاب «غرب چگونه غرب شد؟» اثر «جیمز موریس بلاوت»، «شبکه فریب» و «نگاهی به نقش انگلستان در دنیا» نوشته «مارک کرتیس»، «درسهای دیپلماسی» نوشته «جان بردی کیسلینگ»، «نخبگان سایه» تالیف «جنین آر. ودل» و «اسلام هراسی» نوشته «پیترگاتشاک» و «گابریل گرین برگ» است که از سوی انتشارات سروش روانه بازار نشر شدهاست.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.