مصحح آثار فلسفه اسلامی از اتمام تصحیح و ترجمه رساله «مجالس السبعه» ابن سینا خبر داد و گفت: این رساله به زودی توسط موسسه حکمت و فلسفه ایران روانه بازار کتاب میشود. مقصود محمدی عضو شورای علمی بنیاد حکمت اسلامی صدرا، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج و پژوهشگر و مصحح آثار فلسفه اسلامی که آثار متعددی از ملاصدرای شیرازی را تصحیح کرده در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم با اعلام این خبر افزود: ابن سینا رسالهای دارد با عنوان «مجالس السبعه» که در حقیقت یک پرسش و پاسخ فلسفی است. وی ادامه داد: این رساله را که تاکنون در ایران منتشر نشده برای موسسه حکمت و فلسفه ایران تصحیح کردهام و قرار است به زودی توسط این موسسه منتشر و روانه بازار کتاب شود. به گفته محمدی «مجالس سیعه» یکی از آثار نسخه خطی و چاپ نشده ابن سینا که شامل 41 پرسش و پاسخ میان ابوالحسن عامری (پرسش کننده) و ابن سینا (پاسخ دهنده) است. این پرسش و پاسخها طی هفت نشست (مجلس) انجام شده و عامری درباره مسائل فلسفه و ما بعدالطبیعه سؤالاتی کرده و ابن سینا به آنها پاسخ داده است. مجموع این سؤال و جوابها که با عبارات «قال السائل» و «فقال المجیب» تنظیم شده، ظاهرا توسط شخص ثالثی ثبت و ضبط شده و این رساله را بوجود آورده است. در این هفت نشست، سؤال کننده تعداد چهل و یک سؤال مطرح کرده که یکی از سؤالات مربوط به نحوه ادامه سؤال و جواب است و چهل سؤال بقیه مربوط به موضوع مورد نظر سؤال کننده است. این استاد دانشگاه اظهار کرد: حجم رساله در حدود بیست و دو صفحه خطی است و هر صفحه، بیست و چهار سطر دارد که در هر سطر حدود 14 کلمه موجود است.
|
به گفته این پژوهشگر و مصحح آثار فلسفی مضمون رساله «مجالس السبعه» توضیح و تبیین سیر نزولی و سیر صعودی عالم خلقت و به اصطلاح بیان نظریه قوس نزولی و قوس صعودی جهان آفرینش است. طبق این نظریه، موجودات متکثر از مبدأ واحد، با ترتّب طولی و نزول آنها در یک سلسله علّت ومعلولی حاصل میشود؛ بدین ترتیب که با افاضه «امر» از مبدأ اول، عالیترین و شریفترین موجود، یعنی «عقل» ابداع میشود و بواسطه آن، «نفس» انشا میشود و از نفس، «طبیعت» اختراع میگردد و از طبیعت ـ تحت تسخیر نفس ـ در اثر حرکت از نقطه در سه جهت (طول و عرض و عمق) جسم، تحقق پیدا میکند. در اینجا سیر نزولی خلقت بپایان میرسد و سپس اجسام به لحاظ خواص چهارگانه به اسطقسات چهارگانه (آب و آتش و خاک و باد) تقسیم میشوند و با اولین ترکیب آنها، سیر صعودی موجودات آغاز میشود، بدین ترتیب که طبیعت متحرک در عناصر جسمانی، رشد خود را با تغذیه شروع میکند و با تولید مثل ادامه میدهد و بصورت نبات در میآید و نبات نیز در اثر حرکت، آماده پذیرش صورت حیوانی میشود و سپس بصورت انسان در میآید. انسان علاوه براینکه جسم نامی و حیوان است و دارای نفس ناطقه است. نفس ناطقه در ابتدا بصورت عقل هیولانی است که بتدریج تکامل پیدا میکند و با اشراق جوهر عقل، مفاهیم عمومی و بدیهیات اولیه را درک نماید و بصورت عقل صوری و یا عقل بالملکه در میآید و هنگامیکه قدرت استدلال پیدا کرد، عقل مستفاد میشود و بالاخره به مرحلهای ارتقا مییابد که به همه معانی و علوم احاطه پیدا نموده و به همه حقایق عالم ـ حتی ذات باریتعالی ـ شناخت حاصل میکند و در این مرحله است که انیّت واقعی آن، تحقق مییابد که عقل فعّال نامیده میشود. بنابراین، موجود طبیعی در سیر صعودی خود به عقل فعال میپیوندد و بصورت آن در میآید.
|
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.