کاربردی کردن فلسفه و استخراج سبک زندگی از آن، از جمله مواردی است که همواره مورد تاکید رهبر انقلاب بوده است، آموزش فلسفه برای کودکان می تواند گام اساسی در راستای این خواسته به شمار آید.
ابراهیم علیپور، مدیر گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی در گفتگو با خبرگزاری شبستان در توضیح چیستی و چگونگی آموزش فلسفه به کودکان گفت: بر پایه چنین آموزشی نخست خردورزی در کودک تقویت شده و تفکرش رشد می کند؛ در گام بعدی کودک استدلال پذیر و استدلال گرا می شود، یاد می گیرد نقدپذیر و نقّاد باشد، خلاقیت ذاتی پیدا می کند، نوع دوست و خودشناس تربیت شده و بی هویت بار نمیآید و در واقع مهارت علمی و عملی کودک به اوج می رسد. در این روش سعی می شود با مثال های ابتدایی، اولیه و ساده همچون از کجایی و به کجا را به کودک یاد می دهند تا ضمن آرامش روانی به سلامت روانی دست یابد و در حین انتقال به دوره جوانی و نوجوانی از پوچ گرایی خلاص و خودشناسی او تقویت شود.
در حین آموزش، فضایی ایجاد می شود کودک در مقابل دیگران و دیگران در مقابل او اظهار نظر کنند و او گفته های دیگران را با متانت گوش کند (تمرین گوش دادن، فهمیدن و احترام به ایده و آراء دیگران) و بعد آن را تحلیل و نقد کرده و همین در مورد وی نیز تکرار می شود.
وی ادامه داد: باید توجه داشت که پرسش آغاز هر تفکری است، در این روش سعی می شود روحیه کودک را پرسشگر بار آورند. کودکان ذاتا پرسشگران خوبی هستند و روش های استدلال منطقی به صورت مبهم در پرسش های آنان دیده می شود، می توان به پرسش های آنان جهت مناسب داد و این شاخصه مهم را تشویق و تقویت کرد.
در این روش سعی می کنند به او یاد دهند به گفتار دیگران نقد وارد کرده و بیان خود را در مقابل نقد دیگران قرار دهد. ادب استدلال و گوش کردن و پرخاش نکردن را به او انتقال می دهند. همچنین از جمله فواید یا کارآمدی این نوع از آموزش، فائق آمدن کودک به احساس و عواطف، شخصیت بخشی به تفکرات و خلاقیت های او است. اگر به مجموعه این نکات توجه کنیم، احساس می کنیم این روش اگر روش غالبی باشد، بسیاری از فرزندان ما را خردگرا تربیت کرده و جامعه ما را در آینده نسلی خردپذیر، قانون مدار با محور عقلانی بار می آورد. از این رو تاکید رهبری به این مقوله توجه به نکته ای مهم و مغفول است به این معنا که قدمای ما فکر می کردند بسیاری از حقایق را باید از کودک پوشاند یا او را از محفل های علمی و معنوی دور نگاه داشت. امروز برعکس، اگر می خواهیم جامعه مودب به آداب علمی و عملی داشته باشیم، نیازمند انتقال اندیشه و روش خردگرایی به کودکان هستیم.
این استاد حوزه و دانشگاه درباره قدمهای برداشته شده در این زمینه گفت: در سال های اخیر عمدتا در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران آثاری در این حوزه عرضه شده نشان می دهد، این روش ها غالبا به شکل مکالمه، دیالوگ، گفتگو های چهره به چهره و در قالب های هنری مانند استفاده از تصاویر یا داستان و لسان کودکانه هستند در این روش تعقل قدم به قدم با زبان کودکانه و هنرمندانه ترکیب می شوند تا نتیجه خوبی حاصل شود.
هنگامی که خردگرایی کودک رشد کرد، نحوه سوال کردن در او شکل گرفت، آمادگی دریافت پاسخ را پیدا می کند. لذا به سوالات کودکان از جمله سوالاتی که معمولا همه آنها از والدین خود می پرسند که خدا کجاست و چگونه است، می توان پاسخی منطقی عرضه کرد
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.