X

تطور تفقه تشیع

تطور تفقه تشیع -
امتياز: 2.3 از 5 - رای دهندگان: 3 نفر
 
گفتاری در باب فقه و تطورات تاریخی آن
اشــــاره هرگاه سخن از فقه و فقاهت است و هرجا از فقیه سخن رانده می‌شود، باید زمین و زمان‌اش را دانست و بی‌محابا در باب او و آرائش قضاوت ننمود. چه، بسیاری از فقها در بسیاری موارد بستگی وثیقی با زمانه‌شان دارند. تاریخ فقه، به یک معنا، تاریخ پاسخ به پرسش‌های حیات انسان‌های دین‌دار و دین‌مدار است. اما آیا می‌توان برای فقه و فقاهت مسیری تاریخی و تطوری زمانی تعریف کرد و آن را برحسب گذرش در مسیر زمان بازشناخت؟ و آیا می‌توان مدلی مفهومی برای نگریستن به آن یافت؟ آیا می‌توان این تطور را تطوری تفکیکی و یا مرحله‌ای دانست؟ و... دکتر مظفر نامدار، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتاری به این سوالات پاسخ گفته است.

تطور فقه و تقسیم‌بندی‌های مرسوم

تقسیم فقه به فقه سیاسی و فقه غیر سیاسی یک تقسیم‌بندی ذهنی است. آن‌چه در خارج وجود دارد و تاریخی هم هست، همین فرآیندی است که فقه را با تمام بالندگی‌هایش در ادوار مختلف به دوران ما رسانده است.

همین فقه، پویایی و بالندگی خود را در هر دوره‌ای نسبت به موضوعاتی که باید بدان پاسخ گوید، نشان داده است و فضای زندگی مسلمانان را در هر عصری با مسائل متنوع همان عصر نگهداری کرده است. کسانی که تقسیم‌بندی‌های تاریخی فقه را حقیقی می‌دانند، دوره‌ای را به ما نشان دهند که مسئله‌ای از مسائل زمان به فقیه اهاله شده باشد و فقیه از پاسخ بدان شانه خالی کرده باشد. آن‌چه فقه و فقیه را از عنصر زمان و مکان خارج می‌کند، این است که فقیه نتواند فضای زندگی مسلمانان در آن دوره را نسبت به «زبان زمان» و  «مسائل مبتلابه»، با تمام توان نگهداری کند. فقه خودش بذاته تقسیم به سیاسی و غیر سیاسی نمی‌شود؛ این ما هستیم که به تناسب پاسخ‌های فقیه به مسائل، آن را تقسیم به سیاسی و غیر سیاسی می‌کنیم.

اگر از این زاویه به فرآیند تحولات فقه در دستگاه معرفت‌شناسی شیعه نگاه کنیم، می‌توان گفت که در قرن اخیر پرسش‌هایی که ماهیت اجتماعی و سیاسی عمیق‌تری دارند، بیشتر در معرض پرسش‌ها و پاسخ‌های فقه قرار گرفته است. به تناسب همین پرسش‌ها و پاسخ‌هاست که تصور می‌شود ما دو یا چند فقه داریم که یکی از آن‌ها فقه سیاسی است.

البته نباید از این واقعیت نیز غفلت کرد که آگاهی فقیه از مسائل زمان و درک عمیق و دقیقی که از متون و منابع فقهی دارد، عمیقا بر نوع و کیفیت پاسخ‌ها تاثیرگزار است و همین مسئله می‌تواند موجد مکتب‌های فقهی نیز باشد. بنابراین می‌توان هر دو دیدگاه را به‌نوعی درست دانست و تعارضی بین این دو دیدگاه ندید. در دوران معاصر و مخصوصا در ماهیت امر سیاسی سه مکتب فقهی مهم وجود دارد: مکتب فقهی سامرا که پایه‌گذار آن میرزای شیرازی(ره) است؛ مکتب فقهی نجف که پایه‌گذار آن مرحوم آخوند خراسانی(ره) بود و مکتب قم که پایه‌گذار آن امام خمینی(ره) بود. در کتاب «رهیافتی بر مبانی مکتب‌های سیاسی شیعه» مبانی این سه مکتب را اجمالا تبیین کرده‌ام. می‌توان گفت که در میان این سه مکتب، عمق، دقت و گستره‌ی مشرب امام خمینی(ره) در حوزه‌ی سیاست به هیچ وجه با دو مکتب دیگر قابل مقایسه نیست. امام خمینی(ره) بنیادهای نگاه فقه شیعه به حوزه‌ی سیاست را دگرگون کرد و آن را از یک طرف با آموزه‌های ائمه‌ی معصومین(ره) و متون اصلی ما پیوند زد و از طرف دیگر جذابیتی در الگوی نظریه و نظام سیاسی این مکتب ایجاد کرد که حتی برای جنبش‌های اجتماعی نوین نیز قابل تامل است و این در هیچ دوره‌ای از ادوار فقه قابل رویت نیست. مکتب قم یک کار بزرگ دیگر نیز انجام داد و آن این بود که پیوند تاریخی متون فقهی و فقها را برای اثبات خود، نه تنها گسسسته نکرد بلکه پشتوانه‌ی تاریخی مکتب خود را از طریق متون فقهی و فقها به فقه سنتی گره زد.

آگاهی فقیه از مسائل زمان و درک عمیق و دقیقی که از متون و منابع فقهی دارد، عمیقا بر نوع و کیفیت پاسخ‌ها تاثیرگزار است و همین مسئله می‌تواند موجد مکتب‌های فقهی نیز باشد

چگونگی تطور فقه شیعه

تحول فقهی در میان فقهای عظیم‌الشان شیعه «تفکیکی»، «مرتبه‌ای» و یا «مرحله‌ای» نیست که تقسیم‌بندی‌هایی ناموجه ارائه دهیم؛ مثل بعضی‌ها که این تطور را به مراحل متفاوتی مثل: مرحله‌ی عصر شکوفایی فقه خصوصی؛ مرحله‌ی عصر سلطنت و ولایت؛ مرحله‌ی عصر مشروطیت و نظارت و در نهایت مرحله‌ی عصر جمهوری اسلامی تقسیم می‌کنند. به‌نظر می‌رسد تطور فقه شیعه تطور اشتدادی است. منظور از تطور اشتدادی این است که فقه در فرآیند تطور خود در هر دوره به مرتبه‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌توان با تکیه بر مسائل مرتبه‌ی قبل این مرتبه‌ی جدید را تعریف کرد و یا به مسائل این دوره پاسخ گفت. این بدان معنا نیست که در مرتبه‌ی جدید دیگر نیازی به مبادی اولیه و اصول موضوعه فقه در گذشته نیست و باید آن‌ها را به کنار نهیم و دنبال مبانی جدید بگردیم. این آغاز انحراف از فقه جواهری شیعه است که امام خمینی(ره) شدیدا حوزه‌های علمیه را از آن نهی فرمودند. در تطور اشتدادی فقه از مرتبه‌ای به مرتبه‌ی دیگر می‌رود؛ آن‌چه مهم است و فقیه باید بدان توجه داشته باشد، این است که در مرتبه‌ی جدید ممکن است نتوان فقه را با مفاهیم مرتبه‌ی قبلی تعریف و تبیین کرد و مسائل را با آن حل نمود.

  در رابطه با مفهوم هویت و فهم مولفه‌های آن نیز بعضا چنین اشتباهی صورت می‌گیرد؛ بنایراین عده‌ای هویت را تفکیکی، عده‌ای انباری، عده‌ای رودخانه‌ای و عده‌ای لایه‌ای می‌بینند؛ در حالی‌که هویت نیز تطور اشتدادی دارد و وقتی از مرتبه‌ای به مرتبه‌ی دیگر رسید، دیگر نمی‌توان با مفاهیم و مولفه‌های مرتبه‌ی قبلی، مرتبه‌ی جدید را تعریف کرد. زمانی هویت با مولفه‌ی زبان، زمانی با مولفه‌ی سرزمین و... تعریف می‌شد؛ اما الان در عین حالی‌که این مولفه‌ها ارزشمند هستند و هیچ‌گاه از مبانی فهم هویت خارج ‌شوند، ولی دیگر نمی‌توان هویت را به تنهایی با این مولفه‌ها تعریف کرد.

فقه در حوزه‌ی سیاست و اجتماع این‌گونه است. زمانی با مولفه‌های فردی، زمانی با مولفه‌های امور شرعیه‌ی عامه، زمانی با امور عرفیه‌ی عامه، زمانی با مبانی تصدی امور حسبیه و غیره تعریف می‌شد ولی در یک قرن اخیر دیگر نمی‌توان با امور مذکور فقه شیعه را تعریف کرد. میرزای شیرازی(ره) در جنبش تحریم با توسیع مباحث تصدی فقیه در امور عرفیه‌ی عامه و امام خمینی(ره) با ابتنای نظام سیاسی بر مبادی فقه شیعه تعاریف گذشته را دگرگون کردند.

ادعای فقه آن نیست که دوره‌ها ذاتی آن هستند؛ بلکه این ما هستیم که با مطالعه‌ی تاریخ این فرآیند، چنین دسته‌بندی‌هایی را انجام می‌دهیم

بنابراین ادعای فقه آن نیست که دوره‌ها ذاتی آن هستند؛ بلکه این ما هستیم که با مطالعه‌ی تاریخ این فرآیند، چنین دسته‌بندی‌هایی را انجام می‌دهیم. به‌عنوان مثال اگر همان دورانی را که عده‌ای تحت عنوان مرحله‌ی اول تطور فقه سیاسی شیعه عصر شکوفایی فقه خصوصی نامیده‌اند و گفته‌اند که آغاز آن اوایل قرن چهارم هجری است و عدم عنایت به فقه عمومی، مسائل سیاسی و حقوق اساسی را ویژگی این دوره نامیده‌اند، در نظر بگیریم، می‌بینیم که در همین دوره رساله‌ی معروف «مساله فی العمل مع السلطان» مرحوم سید مرتضی علم الهدی وجود دارد که سراسر این رساله، توجه به حوزه‌ی سیاست و حکومت و طبقه‌بندی نظام‌های سیاسی است. چگونه می‌توان ادعا کرد که تا قرن دهم و تا زمان مرحوم محقق کرکی فقه شیعه شخصی و خصوصی است؟ این تقسیم‌بندی‌ها بیش از آن‌که تاریخی باشد، فراروایت شبه تاریخی است که هیچ مبنایی ندارد.

 

فرآیند تطور فقه معاصر

 فرآیندی که از میرزای شیرازی(ره) و مکتب سامرا شروع شد و به امام خمینی(ره) و مکتب قم رسید، نه تنها بر عمق و اصالت فقه گذشته‌ی شیعه صحه گذاشت، بلکه شیوه‌های استباط فقها ـ علی‌الخصوص در حوزه‌ی سیاسی و اجتماعی ـ صریح‌تر، خواندنی‌تر و اساسی‌تر ساخت و فقه را هر چه بیش‌تر در معرض پاسخ‌گویی به مسائل مبتلابه جامعه قرار داد.

شش ویژگی بنیادی برای مکتب امام خمینی(ره) می‌توان برشمرد که در مکاتب گذشته کمتر وجود داشته است:

1- اصالت و پای‌بندی به روش‌شناسی و معرفت شناسی فقه سنتی،

2- نفوذ عمیق در لایه‌های اجتماعی،

3- تمایل اساسی و نظام‌مند به پاسخ‌های اجتماعی و سیاسی،

درگیری عینی و عملی با زبان زمانه و اتخاذ روش انتقادی نسبت به وضع موجود،

4- داشتن نظریه و الگوی سیاسی برای جایگزینی وضع موجود،

5- پیوند تاریخی با میراث فقهای پیشین

امام خمینی(ره) مفهوم فقه به‌مثابه آگاهی از تکالیف فردی( نه شخصی ) را ارتقاء بخشید و آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی را عمیقا به حوزه‌ی فقه وارد کرد و این کار سترگی بود. نظام جمهوری اسلامی که بر مبانی نظری ولایت فقیه پایه‌ریزی شده است، گران‌قدرترین دستاورد امام خمینی(ره) در فقه است.1

 

نسبت میان فقه سیاسی با کلام سیاسی، عرفان سیاسی، فلسفه سیاسی و ...

 سوبژه و ابژه كردن مفاهيم ديني چندان کار صحیحی نیست و به‌نظر می‌رسد اين کار، بازي كردن در فضايي باشد كه ایجادکننده‌ی آن غربی‌ها هستند و تا زماني هم كه در آن فضا و با آن ابزار و آلات بازي می‌كنيم، نتیجه و حاصلش همين تفکیک‌هاست: فقه سياسي و رابطه‌اش‌ با انديشه‌ی سياسي، تفكيكش از فلسفه‌ی سياسي یا كلام سياسي.

اصولا نگاه به كليه‌ی معارف حوزه‌ی دين و در كنار اين‌ها به فقه به‌عنوان يك دانش و معرفتي كه برآمده از فضاي تفكری و فرهنگ ديني باشد و یا به‌عنوان يك مقوله‌ی حوزه‌ی معرفت‌شناسي صحیح نیست. انسان‌ها يك سری تصاویری دارند و با همين تصاوير زندگي مي‌كنند و با اين تصاوير به علم، هستي و به تاريخ نگاه مي‌كنند. انسان‌ها روابط خودشان را این‌گونه تنظيم کرده و با یکدیگر ارتباط برقرار مي‌كنند. اساسا اين حوزه، حوزه‌ی دانش ذهنی نیست، بلکه نوعي زندگي است. در این حوزه چند مدل وجود دارد. این يك خطاي بزرگ است که عده‌اي انجام می‌دهند و مقوله‌هایی مانند فقه، كلام، فلسفه، حديث، معرفت‌شناسي و همه‌ی چيزهايي كه با آن‌ها درگيريم را به‌عنوان مقوله‌ی معرفتي مي‌بينند و بعد چون خودشان اين‌ها را محصول تفكر و ذهن خودشان مي‌بينند، يك تصويري از آن درست مي‌كنند؛ يعني تحت سيطره‌ی خودشان درمي‌آورند؛ بعد سعي مي‌كنند بين اين تصویر با ساير مقولات رابطه‌اي برقرار كنند؛ اين بلايي است كه بعد از انقلاب بر سر بعضي از مفاهيم آوردند.

البته اگر به اين مقولات از زاويه‌ی ذهن امام خمینی(ره) نگاه كنيم، متوجه می‌شویم که اصطلاح فقه سياسي به این معنا نیست كه فقهی غير سياسي هم وجود دارد. پاسخ ملاصدرا جالب است به یک سوال. وقتی از ملاصدرا این سوال را می‌پرسند که: چرا در ميان همه‌ی علماي اسلام، از عارف حكيم فيلسوف و متكلم، به فقيه و فقه احترام بيشتري مي‌گذارند و او را صاحب اجر و قرب بیش‌تری می‌دانند؟ مي‌گويد به این دلیل که او، داعيه‌ی فقيه بودن را دارد( البته قبلا در فرهنگ اسلامي، فقه يك دانش خاص نبود؛ بلكه فهم عميق دين بود و فقیه در همه‌ی حوزه‌ها فهم عميق مي‌كرد.) منظور ملاصدرا اين است كه آن كسي كه فهم عميق مي‌كند، يك نسبتي دارد كه دیگر علما اين فهم عميق را لزوما نبايد در همه‌ی مسائل دين داشته باشند و آن اين است كه آن كسي كه فقيه شده است، فضاي زندگي مسلمانان را نگه مي‌دارد. در اين فضا، فقیه باید برای هر آن‌چه طرح می‌شود، پاسخ داشته باشد. يك اصطلاح صدرايي مي‌گويد فقيه بايد فضاي زندگي مسلمانان را نگه دارد.

در حالی‌که بقيه اين‌گونه نيستند. فيلسوف با كل اين فضا سروكار ندارد. ممكن است متکلم با همه‌ی اين فضا سروكار نداشته باشد. متکلم، مفسر، ادیب و... وظيفه ندارد همه‌ی فضاي زندگي را نگه دارد. انسان‌ها در فضاي زندگي با خيلي از مقولات ارتباط پيدا مي‌كنند که پاسخ به آن‌ها، وظیفه‌ی فقيه است. سایر معارف ذیل این فضا می‌توانند رشد کنند.

 

  پی نوشت: 

1-  مشخصه‌های این مکتب و تفاوت‌های آن را با دو مکتب دیگر در کتاب «رهیافتی بر مبانی مکتب‌های سیاسی شیعه» و سرمقاله‌های فصل‌نامه پانزده خرداد مورد بحث قرار گرفته است.

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی