1- توجه به هدف تغذیه
در طب سنتی مفهومی به نام حفظ صحت یا اصول صحیح زندگی برای حفظ سلامتی وجود دارد. یکی از اصول ششگانهی حفظ صحت تغذیه است. حکما هدف غایی از حفظ صحت بدن را طاعت حق میدانستند.
بهعبارتی هدف نهایی از تغذیهی صحیح، مهیا شدن بستر لازم برای طاعت و عبادت است. چنانچه در کتاب «حفظ الصحه» آمده است:
«اما انتفاع نفس از حفظ الصحه آن است که نفس، ممکن نیست استکمال او مگر بعد از سلامتی بدن، زیرا مبتلا به امراض و علل، فارغ نیست از جهت تکمیل معارف و اخلاق حسنه و تحصیل علوم و اتیان به وظایف اعمال از طاعات و عبادات. بالجمله کل این اعمال موقوف بر صحت بدن و سلامت حواس و مدارک و قوا است و صحت اینها موقوف به رعایت قوانین و تدبیرات حفظ صحت است در حالت صحت و در صورت انحراف از صحت، موقوف به معالجه است.» 1
در تغذیهی مدرن غایت تغذیه نه تدبیر بدن در راستای حفظ سلامتی برای سالم ماندن و سپس متخلق به اخلاق فاضله شدن بلکه لذت است. در تغذیهی رایج امیال نفسانی و لذتگرایی، نوع تغذیه و اصول آن را تعیین میکند؛ در حالی که در فرهنگ دینی نیاز بدن و اقتضای طبیعت در راستای تأمین قوهی بدنی برای استکمال نفس ملاک تغذیه است. مثلا یکی از مواد پرفروش در تغذیهی مدرن مواد گازدار است. قبلا در سوپرمارکتها فقط نوشابهها گازدار بودند اما اکنون آبمیوهها و دوغها و حتی آبهای گازدار نیز موجود است. علت گازدار کردن این مواد از سوی شرکتها فقط و فقط خوشمزهتر شدن این مواد است. این در حالی است که همگان به ضررهای مواد گازدار واقف هستند. یا در مورد نان، رواج نان بدون سبوس به دلیل این است که راحت جویده میشود و سفیدتر است. البته مبتنی بر اصل اصالت طبیعت که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، خوشمزه بودن خود اتفاقی نیست و در هضم غذا موثر است، اما نه به صورت مطلق و به هر شکلی.
2- غایتانگاری و اصالت طبیعت
اصالت طبیعت به معنای اعتقاد به این است که امور طبیعی تصادفی نیستند و افعال و اعمال طبیعت و بدن در یک نظام منظم و معنادار صورت میگیرند. مثلا روئیدن خیار و گوجه در فصل تابستان خود بهترین نشانه است برای اینکه این سبزیجات باید در فصل گرما خورده شوند. مبتنی بر همین اصل، تحقیقات دانشمندان در این زمینه سمت و سویی میگیرد که به این کشف میانجامد که خوردن این سبزیجات در فصل گرما به تعدیل مزاج کمک میکند، اما خوردن همینها در فصل زمستان باعث تشدید بیماریهای فصل میشود. چون اگر بدن در زمستان به خیار و هندوانه نیاز داشت، طبیعت آن را به وجود میآورد.
بهعنوان نمونهی دیگر، برخی مواد غذایی مانند بادام و پسته و فندق و گردو شرایط نگهداری تا فصل زمستان را دارند و خوردن آنها در فصل زمستان اشکال ندارد. بهعبارت دیگر همینکه طبیعت خود این مواد را در پوستهی سفت و سخت برای ما ارائه نموده است، نشانه و راهنمایی است که مصرف این مواد در فصلهای دیگر مطلوب است. بر اساس همین تابلوی راهنما که متخذ از نگاهی است که برای طبیعت اصالت قائل است و امور آن را تصادفی نمیداند، محققان تأثیر این مواد را در سایر فصول بررسی کردهاند و دریافتهاند که مصرف این مواد در فصول دیگر نیز مفید است. و همچنین بهخاطر اعتقاد به این مطلب، قائل بودند که مغزها و تخمهایی که روغن آنها زیاد است مانند گردو، پسته، بادام، چلغوز، نارگیل، تخم خیار، تخم هندوانه، تخم خربزه، تخم کدو، تخم آفتابگردان و فندق اگر در پوست سفت خود باشند، تا یکسال ارزش غذایی دارند و درصورتی که به صورت مغز درآیند باید حداکثر تا یک هفته مصرف شوند؛ زیرا جدا کردن آن از پوست باعث از بین رفتن خواص آنها و بعضاً فاسد شدن آنها میشود. در حالی که در تغذیهی موجود ارائهی این محصولات بهصورت مغز کاملاً رایج است. این اصالت دادن به طبیعت، خود برآمده از غایتانگاری در کیهانشناسی است.
غایتانگاری نسبت به طبیعت به این معناست که شعوری در طبیعت حضور دارد و همانطور که برای رفتارهای انسان میتوان غایتی در نظر گرفت میتوان از غایت وقایع طبیعی پرسش نمود. مثلا با چه هدفی این گیاه در منطقهی سرد میروید اما در مناطق گرم ثمر نمیدهد؟ مبتنی بر همین نگاه به دنبال پاسخ میرویم و به نتیجه میرسیم این گیاه برای اهالی این منطقه مفید است. بر اساس همین نگاه در طب سنتی داروهای بیماریهای هر منطقه را در همان منطقه جستوجو میکردند. مبتنی بر غایتانگاری نسبت به طبیعت است که برای طبیعت اصالت قائل میشوند و الگوی تغذیه را تابعی از طبیعت قرار میدهند. محصولات منطقهی سردسیر برای مردم گرمسیر مناسب نیست. غذاهای طبیعی هر منطقه برای پیشگیری و درمان بیماری مردم همان منطقه مفید است.
در تغذیهی مدرن به دلیل فقدان چنین نگاهی، و به مدد پیشرفت حمل و نقل، محصولات یک منطقه بهراحتی در اختیار مردم منطقهای دیگری قرار میگیرد و باعث مشکلاتی میشود. مثلا هندوانهی خوزستان در فصل سرما به تهران آورده میشود. خوردن میوهی منطقهی دیگر و فصل دیگر مضر و موجب امراض است. از نظر طب سنتی میوهی هر منطقه مناسب مردم همان منطقه است و میوهی هر فصل متناسب با مزاج همان فصل است. مگر اینکه مانند گردو و پسته قابلیت نگهداری داشته باشد.
3-کلنگری
در تغذیهی سنتی وجود رابطهی تنگاتنگ غذا با فصل، اقلیم، شغل، سن و... مورد توجه است. طب سنتی همهی پدیدهها، بیماریها، خواص ادویه و همچنین غذاها را در نظام طبایع و امزجه (سردی، گرمی، تری و خشکی) توجیه میکند. در تجویز و تدبیر تغذیه، مزاج افراد و سنین مختلف و فصول اربعه و جنس مذکر یا مؤنث را در نظر میگیرد. مثلاً مادهی غذایی غلیظ یا دیرهضم نباید در فصل تابستان خورده شود در حالی که همین مادهی غذایی در فصل زمستان مشکل ایجاد نمیکند. مثلا خوردن میوههای آبدار وسرد در تابستان بسیار مفید است چون به تعدیل مزاج فصل کمک میکند اما خوردن این میوهها در زمستان باعث تشدید بیماریهای فصل مانند سرماخوردگی میشود. یا مثلا ادویههایی که گرم هستند در سن پیری مفید است و در سن جوانی مضر است. یا فرد جوشکار باید همواره در رژیم غذاییاش کدو وجود داشته باشد؛ چون کدو جاذب و دافع آهن است. یا کسی که کار فکری میکند باید غذاهای قندی مانند عسل و مویز و... بخورد. توجه دارید که این مثالها اگرچه مشابه مثالهای بخش قبل است اما در اینجا نمونههایی برای نشان دادن کلنگری است. خصوصیت محوری در تغذیهی سنتی این است که این تفاوت و تمایز را بهواسطهی کلنگری از ابتدا اصل قرار میدهد. بهخلاف اینکه اصل را بر جزءنگری و یکسان دیدن این امور بگذاریم و در مواردی آن را استثنا کنیم، چنانچه در پزشکی مدرن نیز میان زن و مرد و یا سائر موارد گاهی تفاوتهایی را درنظر میگیرند.
4- توجه به حلال بودن غذا
مسئلهی غذای حلال و تأثیر آن بر معنویت و نسل انسان در معارف اسلامی بسیار مهم است. در قرآن آیات متعددی وجود دارد که مسلمانان را به کسب رزق حلال و استفاده از رزق حلال تشویق میکند.2 آنچه مهم است این است که حلال و حرام بودن غذا مجزا از واقعیت غذا نیست؛ به خلاف تلقی رایج ما که غذا را امری مجزا و حلال و حرام بودن آن را خصوصیتی مجزا از آن میدانیم.
در قرآن دو ویژگی برای غذا ذکر شدهاست: طیب و حلال، طیب در مقابل نجس و حلال در مقابل حرام و غصبی است.
در روایات از تداوی با غذا و داروی حرام نهی شده است، چون در حرام شفا نیست، اگرچه دوا باشد. شفا یکرتبه بالاتر از دواست. در شفا درمان بیماری روحی هم هست اما در دوا نیست.
رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمودند: «هرکس به حرام درمان بجوید خداوند در آن شفایی قرار نمیدهد.»3
امام صادق علیه السلام نیز فرمودهاند: «در هیچ حرامی شفا نیست.»4
5- اکتفا به قوت غالب و تأمین قوای بدن
همانطور که گذشت غذا خوردن باید با هدف تأمین قوای بدن برای ادامه حیات باشد نه برای لذتطلبی. نتیجهی این اصل کمخوردن است. در روایات از جمع بین اغذیه بهشدت نهی شده است؛ به این مفهوم که در یک وعدهی غذایی چند غذا را نباید با هم خورد. پرخوری در اخلاق اسلامی بسیار مذموم است؛ همهی اینها دلالت دارد بر اینکه تغذیه باید برای تأمین نیاز غذایی بدن باشد نه برای تمتع و لذت. حکما میگفتند که اطعمهی مختلف را در یک وعده جمع نکنید چون باعث سرگردانی قوهی هاضمه میشود و طبیعت مدبرهی بدن حیران و آشفته میشود. چون بدن انسان برای هضم هر غذایی قوهای مصرف میکند و به میزان خاصی از حرارت نیاز دارد. در صورت تنوع و رنگارنگ بودن غذا از تصرف و هضم کامل آنها عاجز میشود و باعث سوءهضم میشود.
6- توجه به تأثیرات روحی غذا
یکی از ابعاد بسیار مهم در بحث تغذیه، جنبهی روحی غذا است. هم جسم و هم روح انسان متأثر از نوع غذاست؛ به همین علت لازم است انسان علاوه بر رعایت مسائل دینی در هنگام تهیهی غذا، دقت کافی درانتخاب آنچه که میخورد و میآشامد داشته باشد تا تعادل مزاجی و سپس نفسانی او به هم نخورد.
7- اولویت درمان غذایی
بهخلاف طب مدرن که در درمان بیماریها توجه چندانی به تغذیه ندارد و صرفا در موارد محدودی چون دیابت و چربی خون، پرهیزهایی را تجویز میکند، حکما در شروع کار درمانی ابتدا از دوجهت به تغذیهی میپرداختند. اولا غذاهای مضر برای بیماری را پرهیز میدادند ثانیا قبل از شروع تجویز دارو، غذاهای مفید را برای بیمار تجویز میکردند. در روایات به مسئلهی پرهیز و اهمیت تغذیه در بیماری و درمان اشاره شده است. بهعنوان مثال روایت شده است که «معده خانهی بیماریهاست و پرهیز ریشهی همهی درمانهاست.» 5 و یا «تندرستی جز با پرهیز به دست نمیآید.»6 بنابراین اگر کسی بدون پرهیز در تغذیه درمان را شروع کند موفق نخواهد بود و هر مکتب طبی که پرهیز و توجه به غذا را مبنای درمان خود قرار ندهد ناقص است. حکما به اهمیت تغذیه در شروع کار درمانی بسیار تأکید داشتند؛ چون دارو در هر حال حتی اگر بهجا استفاده شود نیز عارضههایی دارد. در روایتی آمده است که «دارو همانند صابون است برای لباس، هرچند آن را تمیز میکند اما باعث فرسوده شدن آن میشود.» لذا حکما بهشدت از مصرف نابهجای دارو منع میکردند و همواره تأکید داشتهاند که حتیالامکان در سیر درمانی ابتدا از غذاها و پس از آن از داروی مفرد درجهی پایین و سپس از داروی مفرد قوی و در نهایت از داروی مرکب استفاده شود. «تا میتوانی با غذا معا لجه کنی با دارو معالجه نکن» 7همچنین گفتهاند :«اگر طبیبی درمان شما را بدون توجه به غذای شما آغاز کرد، بدانید در مرگ شما کمر همت بسته است.»
8- تعارض با نگاه پاستوری
پاستور با مطرح کردن میکرب بهعنوان عامل بیماری، تغذیهی مدرن را بهسمت میکربزدایی برد. این تفکر بر تمام عرصههای زندگی کنونی ریشه دوانده است.کمتر کسی در جامعهی مدرن وجود دارد که نگاهش به تغذیه و بهداشت، پاستوری نباشد. نتیجهی این تفکر شکلگیری غذای حاضری و یا پاستوریزه و هموژنیزهی بدون دخالت انسان و با دستگاههای اتوماتیک است.این مبنا در نگاه سنتی هیچ جایگاهی ندارد. اصول بهداشتی که در اسلام بهطور دقیق مطرح شده است با نگاه پاستوری متعارض است. مثلا در نگاه دینی سؤر (دهن زدهی) مؤمن شفا است. خوردن غذا با دست مستحب است. در حالی که این موارد با نگاه پاستوری کاملاً غیرقابل توجیه و غیربهداشتی محسوب میشود.
برخی مصادیق
وعدههای غذایی حداقلی
در سنت اسلامی وعدههای غذا باید دو وعده در روز باشد.8 در احادیث از سه وعدهخواری نهی شده است. همچنین سفارش به دو وعده در طب سنتی به اولِ روز و اولِ شب است. علاوه بر ثمرات اخلاقی این الگو، فواید طبی بسیاری بر آن مترتب است9.
«کسی که در روز یکبار غذا بخورد گرسنه نمیماند و کسی که دوبار بخورد عابد (عبادت کننده) نیست و کسی کهسهبار بخورد او را به بهایم ببندید». 01
در روایتی آمده است که یکی از اصحاب میگوید: «از درد و بدگواریها خدمت امام صادق (علیهالسلام) اظهار ناراحتی کردم. به من فرمود: صبحانه و شام بخور و بین آن دو چیزی نخور زیرا موجب فساد جسم است. آیا کلام خدا را نشنیدهای که میفرماید: و لهم رزقهم فیها بکرة و عشیا»11
ابنسینا در قانون بر همین اساس میگوید «در اول روز و اول شب غذا خورده شود و از خوردن غذا در نیمهی روز پرهیز شود» تحقیقات اطبا در این چارچوب در خصوص اینکه چرا وسط روز نباید غذا خورد مواردی را بیان میکند: از نظر طب سنتی چون در وسط روز خون و حرارت میل به ظاهر دارد قوهی هاضمه ضعیف است و نمیتواند در غذا تصرف کرده و آن را بهطور کامل هضم کند اما در اول و آخر روز اینطور نیست. از طرفی بدن انسان برای هضم یک غذا و تبدیل آن به عضو 9تا21 ساعت زمان نیاز دارد؛ غذا در معده 3 ساعت و در کبد 3 ساعت و در عروق 3 ساعت و 3 ساعت دیگر وقت نیاز دارد تا به عضو تبدیل شود که حدود 12 ساعت میشود. افراد گرممزاج چون هضم قویتری دارند و زودتر غذا را هضم میکنند این مدت به 9 ساعت کاهش مییابد، خصوصاً جوانان گرممزاج.
حال اگر قبل از این چهار هضم (هضم معدی و کبدی و عروقی و عضوی) غذای دیگری خوردهی شود طبیعت مدبرهی بدن حیران میشود و نمیتواند همزمان به دو هضم بپردازد و لذا هر دو هضم ناقص میشود. حذف وعدهی غذایی ظهر در بسیاری از افراد باعث رفع کسالت و بیحالی و خواب آلودگی و نفخ شکم میشود؛ همچنین جهت رژیم لاغری بهترین کار حذف وعدهیغذایی ظهر است.
استفاده از سبزیها در سفره بهجای سالادها
سالادها با غذا باعث سوء هضم میشود و نفخ بهدنبال دارد. سالادها سرد هستند در حالیکه معده برای هضم به حرارت نیاز دارد. در سر سفرههای سنتی ما سبزیها وجود داشت که اغلب گرم هستند و هضم را تقویت میکنند. در روایات نیز به وجود سبزی سر سفره تاکید کردهاند:
«هرچیزی زینتی دارد و زینت سفره سبزی است.»21 سالادهای مرسوم (خیار، کاهو، گوجه، سالاد شیرازی و... ) سرد هستند و سبزیها (تره، شاهی، نعناع، پونه، جعفری و شوید و...) گرم هستند.
نخوردن میوه پس از غذا
بر خلاف تفکر رایج در مورد میوهها، خوردن میوه پس از غذا از نظر طب سنتی بسیار مضر است. چون خلط فاسد و خام تولید میکند و هضم غذا را مختل کرده و باعث نفخ میشود؛ خصوصاً میوههای لطیف (خربزه، هندوانه، انگور، زردآلو، سیب و... ) خوردن اینها پس از غذا بسیار ضرر دارد. کسانی که دسر را مفید میدانند هیچ دلیلی برای این کار ندارند. علت این است که این میوهها لطیف و سریعالهضم هستند و خوردن آنها بعد از غذا باعث میشود زمان طویلی در معده بماند و سوخته شود. در حالی که خوردن دسر یکی از الگوهای رایج در تغذیه مدرن است.
توجه به فایده و ضرر بلند مدت غذاها برای انسان
در اینجا به فرموده امام رضا (علیهالسلام) در رسالهی ذهبیه اکتفا میکنیم: «التفات مکن به قول جمعی از جهال که میگویند مکرر خوردیم فلان غذا و شربت را که میگویند مضر است و هیچ مضرت نیافتیم، پس محتاج به عملکردن به قول اطبا و مسائل طب نیستیم و به دستوری که همیشه غذاها و شیرینیها را خوردهایم عمل میکنیم. شخصی که این قسم میگوید مثل حیوانات شعوری ندارد و نمیتواند نافع را از مضرت تشخیص دهد و حکایت او شبیه حکایت دزدی است که یک مرتبه دزدی کرد و گرفتار نشد پس حریص در دزدی گردید و پی در پی دزدی میکرد تا گرفتار شد و به مجازاتهای بزرگ مبتلا شد. اگر مرتبهی اول دزدی گرفتار میگردید جزای سهلی به او میدادند. آدمی نیز از اینکه چند مرتبه از غذاها و شیرینیهای مضر ضرر نیافته دلیر میگردد و آخرالامر به امراض مهلک که بههیچوجه قابلیت علاج ندارد گرفتار میشود.
نخوابیدن با شکم خالی
شب با شکم خالی خوابیدن بسیار مضر است و در احادیث و طب سنتی شدیداً از آن نهی شده است.( خصوصاً در پیران.)
«آغاز خرابی بدن ترک شام است.»31
«هرکس شام را ترک کند قوهای از او کم میشود که هیچ وقت بازنمیگردد.»41
درشب، حرارت و خون و قوا متوجهی باطن بدن هستند و قدرت هضم افزایش مییابد چون طبیعت مدبرهی بدن بیکار نمیماند، در صورت شامنخوردن چون چیزی برای هضم نمییابد، به تحلیل رطوبات اصلی بدن میپردازد. در تغذیهی مدرن ترک شام یکی از رژیمهای رایج برای لاغری است.
پی نوشت:
1- حفظ الصحهی ناصری، صفحهی 47
2- انعام 142و 145. مائدهی 4. بقره 961 تا 371
3- دانشنامه احادیث پزشکی ص85
4- دانشنامه احادیث پزشکی ص95
5- دانش نامهیاحادیث پزشکی ص 266
6- دانش نامهیاحادیث پزشکی ص 266
7- مطرح النظار فی تراجم اطبا الاعمال تبریز 4431 به نقل از راضی
8- رساله امام (ره)وآیه الله وحید خراسانی مسائل مربوط به آداب خوردن و آشامیدن
9- در آسمان معرفت بنقل از آیت الله حسنزاده
01- المواعظ العددیه ص721
11- وسائل الشیعه ج61 ص664 باب 54 بنقل از کافی ج2 والمحاسن
21- الامالی، طوسی حدیث 606
31- وسایل الشیعه ج 61 ص 565 بهنقل از فروع کافی و المحاسن
41- وسایل الشیعه ج 61 ص 765 و 964 بهنقل از المحاسن. بقیهی احادیث را در وسایل الشیعه ج 61 باب 64 تا 84 ببینید.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.