ما اغلب از زبان مقامات سیاسی و اجرایی جمهوری اسلامی ایدههایی را میشنویم که تمنای قدرتمندشدن از آن برمیخیزد و این قدرتمند شدن برای هر کشور و ملتی ضروری است. بهطور مشخص وقتی میپرسیم که چرا وضعیت آرمانی محقق نشده است و وضع کنونی چنین است، آنها شما را به فردای قدرتمندشدن احاله میدهند.
چشمانداز از جمله موضوعات مرتبط با مدیریت استراتژیك است كه در سالهای اخیر به شكل جدی مورد توجه مدیران و فعالان در عرصههای مختلف قرار گرفته است. از چشمانداز بیست ساله برای كشور شروع كنید، با یك بررسی كوچك به وزارتخانههایی میرسید كه چشمانداز دارند؛ بعد با سازمانهای بزرگ اقتصادی روبهرو میشوید و این سیر تا امامزادهها و مساجد هم ادامه پیدا میكند. فكر میكنم بررسی این موضوع كه چرا چشمانداز تا این حد با ذائقهی ما ایرانیها جور شده است، به خودی خود موضوعی قابل مطالعه است. اما واجبتر از چنین مطالعهای، بررسی واقعیتهای پیرامون مفهوم چشمانداز است. واقعیتهایی كه پشتِ پردهی بزرگی از تبلیغات پنهان شدهاند. در این نوشتار، چند سؤال كلیدی در زمینهی چشمانداز را مورد بررسی قرار میدهیم.
آیندهنگری مسبوق به قصد تغییر و اصلاح و تعیّن بخشیدن به آینده است و عجیب نیست که در این اواخر آن را با استراتژی خلط کردهاند. اما باید توجه کرد که گرچه سیاستها در تاریخ بیتأثیر نیستند، اما راهبردهایی شبیه به آیندهنگری همواره به همان نتایجی که سیاستگذاران در نظر داشتند، نمیرسد. گذشتگان اگر از آینده چیزی میگفتند برنامهای برای تحقق آینده نداشتند. شاید سابقهی آیندهنگری بهطور کلی به زمانی برسد که یونانیان طرح تربیت را در نسبت با سیاست و پرورش سیاسی درانداختند.
لطفا در ابتدا اندکی از خود و نظریهی موج چهارم بگویید.
بنده بعد از آقای تافلر که نظریهی موج سوم را مطرح کردند، نظریهی موج چهارم را مطرح کردم؛ عصر مجازی(Virtual Age) که آیندهی جدیدی را برای بشر براساس توسعهی فنآوری ترسیم میکند. تافلر در نظریهی موج سوم، جهان را در دنیای دو بعدی اینترنت میبیند. بنده اعتقاد دارم که این دنیای دوبعدی در آیندهی جدید سهبعدی میشود؛
سند چشمانداز چیست؟ آیا آیندهی ماست؟ چه کمکی در ساخت آینده به ما میکند؟ آیا ما با چشمانداز میتوانیم آینده خود را بسازیم؟آیا امکان آیندهنگاری دارد؟ امکان ساخت آیندهی ما را دارد؟ آیا میتواند توصیفگر آیندهی ما باشد؟ آیا امکان تحقق دارد؟ چرا سند چشمانداز مینویسیم؟ ما چه نیازی به سند چشمانداز داریم؟ چرا در گذشته نبود؟ آیا با چشمانداز از آیندهی خود مطمئن میشویم؟ آیا با سندنویسی آیندهی خود را بیمه و تأمین میکنیم و در سیطرهی خود میگیریم؟ چگونه میتوان چشمانداز نوشت؟ چه بصیرتهایی لازم است؟ چه ملاحظاتی دارد؟ چشماندازنویسان، آینده را چگونه مییابند؟ چگونه به آینده میرسند تا آن را بنویسند؟آینده متأثر از چیست؟ چه چیزی بیش از همه در ساخت آینده اثرگذار است؟ آیا در محتوای چشمانداز، مؤلفههای اثرگذار مشخص هستند؟
هر تمدنی ناگزیر است برای اینکه بماند و بالنده باشد، دورنما و یا چشماندازی برای خود داشته باشد تا بتواند درراستای این دورنما و چشمانداز با دیدی روشن و شفاف حرکت کرده و تمدن خود را بازسازی کند. اگر تمدنی نتواند این دورنما و چشمانداز را تدوین کند و آن را اندیشهی راهنما در حرکت خود قرار ندهد، آن تمدن زوال مییابد.
بحث چشمانداز برای ما هم مثل بسیاری کشورهایی که تمنای آیندهای دیگر دارند، مطرح است. اما در ساحت مدیریتی کشور این خواست و اراده و طلب کشوری در آینده قدرتمند به یک سند تقلیل پیدا کرده است و ما دلخوشیم که رسیدن به آینده از این طریق امکانپذیر است. از این جهت خواستیم که آینده را بدون توجه به واقعیتهای کشور بسازیم.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.