X

آیا هیدگر عارف بود؟

آیا هیدگر عارف بود؟ -
امتياز: 4.0 از 5 - رای دهندگان: 2 نفر
 
دکتر سعید بینای مطلق
ارزیابی تفسیر عرفانی از اندیشه‌ی مارتین هیدگر
اشــــاره از ابتدای انقلاب اسلامی ایران، از جمله گرایش‌های فکری‌ای که در نقد تجدد و مدرنیته در یک جبهه قرار می‌گرفتند، یکی سنت‌گرایان و دیگری اندیشمندان متأثر از هیدگر بوده‌اند. اما گویا چند صباحی است که تنازعات فکری این دو گروه نیز آغازیدن گرفته است و در فضای فکری و اندیشه‌ای، نقدهایشان را به همدیگر علنی کرده‌اند. از جمله‌ی موضوعاتی که از سوی طیف سنت‌گرا به جریان متأثر از هیدگر -که می‌توان گفت نمایندگی‌اش در ایران به نام فردید مانده است- مورد نقد قرار می‌گیرد، تفسیر عرفانی از تفکر هیدگر است. در این مجال برآنیم تا گفت‌وگوهایی مکتوب بین اندیشمندان هر دو جریان -البته به شرط همراهی این بزرگواران- داشته باشیم.

بگذارید با این پرسش آغاز کنیم: چه چیز در اندیشه‌ی هیدگر سبب می‌شود که وی (به ویژه در ایران) عارف خوانده شود؟ درست این بود که برای پاسخ به این پرسش، نخست به بررسی مفاهیم اساسی اندیشه‌ی هیدگر -اگر بتوان درباره‌ی وی از «مفهوم» سخن گفت- مانند وجود، حقیقت، زمان و بشر پرداخته شود تا بتوان پاسخ درخوری به این پرسش داد. ولی این‌جا مجال این کار نیست. از این رو در پاسخ به ذکر یکی دو نکته‌ی بسیار کوتاه بسنده می‌کنیم.

 

هیدگر با تعابیر خاص خود از وجود، حقیقت، بشر و... بر آن است تا از کوژیتوی دکارت درگذرد تا شکاف میان من و جسم من، من و هستی، و... که حاصل نگرش دکارت به وجود و در نتیجه بنیاد مدرنیته است را «هم» آورد. گذار از این دوگانگی که «کوژیتو» به ارمغان آورد، به گونه‌ای سرآغاز و غایت اغلب نگرش‌های فلسفی است که پس از دکارت در غرب ظهور کردند. چه کانت و چه هگل و چه نیچه، هر یک به گونه‌ای در جست‌وجوی یگانگی فراسوی ثنویت دکارتی‌اند. هیدگر نیز چنین می‌کند. (البته همگان می‌دانند که هیدگر سرآغاز «متافیزیک» یعنی فراموشی وجود، یا فروکاستن وجود به موجود را افلاطون می‌داند. اما از آن‌جایی که تفسیر وی از فلسفه‌ی افلاطون نقدی عمیق می‌طلبد، لذا از همان «کوژیتو» آغاز می‌کنیم.) گذر از کوژیتو به ویژه در فضای عرفان‌مآب (و نه عرفانی که چیز دیگری است) ایران، همچون گذر از عقل جزئی دانسته می‌شود. هر چند «کوژیتو» همان عقل جزئی نیست، (عقل جزئی «سوژه‌مدار» به معنای مدرن این واژه نیست) ولی با تسامح می‌توان پذیرفت که «کوژیتو» گونه‌ای از عقل جزئی یا استدلالی است.

 

از آن جایی که پای «عقل جزئی» در مرتبه‌ای (و نه در همه‌ی مراتب) بی‌تمکین است، عارف، بر گذار از آن (و نه نفی آن) همت می‌ورزد، پس این شبهه ناگزیر پیش می‌آید که هیدگر نیز از عقل جزئی پای فراتر نهاده و یا می‌خواهد فراتر نهد. بکارگیری واژگانی دینی-عرفانی، البته نه به معنای اصلی آن، توسط هیدگر نیز به تقویت این شبهه کمک می‌کند. برای مثال «واگذاری»2، «شکرگذاری»3 یا «هیچ نخواستن»4 یا «نگاهی دیگر»5 . ولی به یاد آوریم که عرفان (متافیزیک) دانشی است جدی، که راه و رسم خودش را دارد. و برای تحقق نیازمند یک چارچوب دینی است. نزد هیدگر، نه از طریق معرفت عرفانی اثری می‌توان یافت و نه از چارچوب سنتی.

آن‌چه می‌توان مراتب وجود یا دانش عرفان نامید، با مدعیات بنیادین اندیشه‌ی هیدگر سازگار نیست. از منظر وی «عرفان» همان فراموشی وجود است، این عوالم مراتب وجود، از منظر او «بخار» است و نه واقعیت. پس مایستر اکهارت به همان اندازه فراموش‌کار است که افلاطون؛ از ابن عربی و مولوی که بگذریم...

از آن جایی که پای «عقل جزئی» در مرتبه‌ای (و نه در همه‌ی مراتب) بی‌تمکین است، عارف، بر گذار از آن (و نه نفی آن) همت می‌ورزد، پس این شبهه ناگزیر پیش می‌آید که هیدگر نیز از عقل جزئی پای فراتر نهاده و یا می‌خواهد فراتر نهد. بکارگیری واژگانی دینی-عرفانی، البته نه به معنای اصلی آن، توسط هیدگر نیز به تقویت این شبهه کمک می‌کند

بنابراین، پای‌بست اندیشه‌ی هیدگر اساسا در تقابل با سنت متافیزیک یا همان حکمت عرفانی است. وانگهی یک هستی‌شناسی فراگیر یا تام، با یک ایزدشناسی همراه است. به بیان دیگر، صنع، کار خدای شخصی یا صانع الهی است. در حالی که خدای صانع، جایگاهی در هستی‌شناسی هیدگر ندارد. اصلا چنین باوری از نظر او، برخاسته از متافیزیک است و بنابراین جمع بین آنتولوژی و تئولوژی نزد وی ناممکن است. البته کسانی که از الهیات هیدگری سخن می‌گویند، بر این باورند که وی در جست‌وجو (یا انتظار) خدایی است که خود را با وجود یکسان و مترادف نداند. اگر این داعیه را بپذیریم، باز چگونه می‌توان پنداشت که سراسر تاریخ از افلاطون به این سو، فراموشی وجود بوده است، یا وجود و خدا یکسان پنداشته شده است؟

 

«یکِ یک» با «یک باشنده»، یا «خیر برین» با «دمیورژ»، یا «ورای وجود» با «وجود» (و خدای شخصی)، و یا «احد» با «واحد» (و صانع) و نزد برهمه، «نیرگونه» با «ایشوارا»، به گونه‌ای قرین است. آرخه‌ی هیدگری، حقیقت یا وجود، جز تشابهی لفظی، هیچ اشتراک معنوی با تعابیر عرفانی این مفاهیم ندارد. از مراتب وجود نزد هیدگر خبری نیست. وجود و زمان نزد هیدگر (دست کم در کتاب وجود و زمان) اساسا یک چیزند. به نظر می‌رسد تنها در سخنرانی زمان و وجود، سخن از جدایی وجود و زمان به میان است.6 اما آیا این جدایی، پیوستن به همان حقایق متافیزیکی نیست که در اندیشه‌ی هیدگر دلالت بر فراموشی وجود می‌کند؟

 

 

 

 پی نوشت:

1- استادیار گروه فلسفه‌ی دانشگاه اصفهان

2- Gelassenheit

3- Denken-Danken

 -4 Heidegger, M (1959) "zur erörterung der Gelassenheit", Tübingen , Neske

برای هیچ نخواستن، ن.ک: "Ich Will Nicht-Wollen" p.32

 -5 Heidegger, M (1968) " la These de Kant sur l'être" in Questions ", Paris, Gaffimard, pp70-116

«بنابراین برای اندیشیدن «هستی» و «هست» نگاه دیگری باید، نگاهی که تنها به چیزها و کاربرد آن‌ها ننگرد.» (p 81) (سال انتشار متن به آلمانی: 1963)

-6 Heidegger, M (1972) "Time and Being" in On Time and Being , Joan Stambaugh, New York, Hunter College of City University of New York, pp 1-24

سخنرانی «زمان و وجود»، در 31 ژانویه 1962 ایراد شده است. جمله‌ی مورد نظر: «هر چیز زمان خودش را دارد، ولی وجود چیز نیست، در زمان نیست. با این همه، وجود، چونان حرکت نزدیک شدن وجود، از زمان، از آن‌چه به زمان تعلق دارد، تعین می پذیرد.» (p.3)

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی