شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (54-55) شماره پنجم سبک زندگی ایران درآمد، درها و درهها (قسمت چهارم(
اصل چهارم: عالم مزرعه است1
چطور میشود یک شبه پولدار شد؟ اکثر افراد و بخصوص جوانها به دنبال راهی برای یکشبه پولدار شدن هستند. گاه افرادی در آرزوی راه یک شبه پولدار شدن سالها وقت میگذرانند و مکرر شکست میخورند. برای کشف اینکه آیا چنین راهی وجود دارد یا نه چه باید کرد؟ اگر به قوانین مزرعه مراجعه کنیم میبینیم که در مزرعه همواره سه دورهی کاشت، داشت و برداشت وجود دارد. هیچگاه نمیتوان در مزرعه، دورهی کاشت را حذف کرد. البته میتوان با راههایی کوتاهترش کرد، اما حذف ممکن نیست2. با استفاده از این قانون، راز شکست افراد بسیاری در مسائل اقتصادی روشن میشود. مهمترین عامل شکست بسیاری از جوانان در این موضوع نهفته است. شرکتهای هرمی و امثال آن نیز بر اساس ایده رسیدن به پول بدون دورهی کاشت و داشت ایجاد شدهاند و برای همین صرف نظر از مثبت یا منفی بودن فعالیتشان، به واسطه نادیده گرفتن این واقعیت و قانون، لزوما شکست خواهند خورد. کسی که بخواهد تریاک بکارد و برای مصارف نادرست قاچاق کند نیز لازم است برای به دست آوردن تریاک قانون مزرعه را رعایت کند و برای انتقال آن از قوانین طبیعی حرکت پیروی نماید.
دورهداشت، بسته به محصول کاشته شده متفاوت است، اما هیچ وقت بدون دورهکاشت و داشت، برداشت محصول ممکن نیست. اگر کدو میخواهید هفت روز باید صبر کنید، اگر گردو میخواهید هفت سال و اگر بلوط، هفتاد سال!
دورهی داشت سختترین دوره است. کشاورزی که در زمین بذر میپاشد در واقع بذر نمیپاشد؛ بلکه پول میپاشد. هزینههای فراوانی برای آماده کردن زمین، شخم و کود و ... پرداخته است و اکنون بذر با قیمت بالا را در زمین میپاشد. فردا صبح که سر زمین حاضر میشود، به یاد میآورد که سرمایهاش را هزینه کرده است و اکنون هیچ چیزی ندارد، از محصول هم خبری نیست. کسی که کشاورز نباشد و تجربه نداشته باشد، سخت نگران میشود که حال اگر بذرها سر از خاک درنیاورند چه خاکی به سر باید ریخت، آرزو میکند که پولش را در بانک پسانداز میکرد و در هوای سود دست به کار نمیزد. اما کسی که قانون مزرعه را میشناسد، بدون نگرانی هفت سال صبر میکند تا گردو به عمل آورد. اگر دنیا مزرعه است، در هرکاری دورهی داشت را باید با اطمینان پشت سر گذارد .
کسی که نسبت به هدف و کارش ایمان ندارد، نمیتواند دورهی داشت را که قانون عام و فراگیر در دنیاست، تحمل کند. با هر تغییری، نسبت به هدف و مقصدش و نسبت به سیستم شک میکند؛ مثلا در زمینهی کشاورزی سرمایهگذاری میکند و با تغییرات مقطعی آب و هوا یا وضعیت بازار آرزو میکند که کاش در تجارت لاستیک سرمایهگذاری میکرد! یا در صنعت سرمایهگذاری میکند و با نوسانات آرزو میکند کاش به دلالی مشغول شده بود. این نگرش نشاندهندهی ایمان نداشتن به سیستم کار از یک سو و نیز ایمان نداشتن به هدف و نقش خود از سوی دیگر است. اگر من نقش خود را استاد دانشگاه تعریف کردهام و به آن باور دارم، حال هر اتفاقی که در حمل و نقل بیافتد و راننده تاکسیها میلیاردر شوند، باعث نمیشود که من آرزو میکردم کاش راننده تاکسی شده بودم. کسی که ایمان ندارد، ظرفیت سپری کردن دورهی داشت را ندارد، و از راه خود بازمیگردد.3
اما مزرعه بودن دنیا دلالتهای دیگری نیز دارد؛ هرچه بکارید همان را درو خواهید کرد. طبق قانون حاکم بر مزرعه محال است برنج بکارید و جو درو کنید. هزینه کردن برای بذر، طبق این قانون کاملا معقول و نتیجهبخش است. از سوی دیگر، اینکه شما در مزرعه چه چیزی برداشت میکنید، نشان دهندهی این است که چه چیزی کاشتهاید. اگر اکنون جو درو میکنید، بدانید که آنچه به خیال گندم کاشتهاید جو بودهاست!
آنچه بیان شد تنها برخی از نتایج مزرعه بودن دنیاست. بر همین منوال میتوان سایر قوانین حاکم بر دنیا را از روابط و قوانین حاکم بر مزرعه کشف کرد.4
اصل پنجم: انتظار آمدنی است 5
اصل فوق به چه معنایی نیست؟
از این اصل سه معنی میتوان برداشت کرد.
نخست اینکه هرچیزی را که واقعا بخواهیم برایش تلاش میکنیم و برای همین در انتظار واقعی نسبت به هر چیزی قرار می گیریم که برایش تلاش کرده ایم .انتظار موجب تلاش ما خواهد شد و تلاش موجب رسیدن به مقصد. این سخن البته سخن بیراهی نیست اما اصل پنجم به این معنی نیست چون در این صورت مطلب خاصی را با خود ندارد. همه میدانند که با تلاش باید به خواستهی خود برسند و انتظار بیشتر تلاش بیشتر را در پی دارد.
دوم اینکه صرف انتظار موجب تحقق خواسته میشود. این سخن نیز معنای اصل پنجم نیست ضمن اینکه نادرست بودنش واضح است. انتظار واقعی حتما موجب اقدام می شود. بنابراین در اینجا منظور از انتظار یک انتظار واقعی و از عمق جان است. انتظار واقعی موجب میشود که انسان در راستای خواستهاش هرچه میتواند تلاش کند. بنابراین انتظار بدون اقدام نیز معنای این اصل نیست.
سومین معنا این است که انتظار یکی از اقدامات بسیار مهم برای رسیدن به مطلوب و خواسته است؛ یعنی لازم است که علاوه بر اقدامات مختلفی که برای رسیدن به هدف انجام می دهیم، منتظر موفقیت باشیم. به خاطر عوامل گوناگونی که خارج از دست ماست و میتواند باعث شکست ما شود، نگران شکست نباشیم؛ مثلا کسی که کنکورش را داده است و اکنون منتظر نتیجه است، اگر انتظار قبولی را بکشد، قبول میشود و اگر انتظار رد شدن را بکشد رد میشود! در مثال قبلی کسی که کارهای مربوط به کاشت بذر را انجام داده است، اگر در دورهی داشت انتظار محصول خوبی را بکشد و امید داشته باشد که محصول خوبی برداشت میکند، موفق میشود و اگر دائما در ذهنش تصور و نگرانی از خراب شدن محصول داشته باشد به محصول دست نمییابد. البته این انتظار مخصوص دورهی داشت نیست و همواره در هر فعالیت باید این اصل را مدنظر داشت. همچنین تاکید میشود که اصول را باید با هم دیگر دید.
حداقل کار در این زمینه آن است که انسان تصویر موفقیت را در ذهنش مرور کند؛ مثلا اگر تلاش نموده و درس خوانده و سپس کنکور داده ، تا قبل از دریافت نتیجه ، باید حداقل شب ها نیم ساعت قبل از خواب در کنج خلوتی ارام بگیرد و تصویر حضورش در دانشگاه و در رشته دلخواهش را در ذهنش تجسم کند و مرور نماید و با چنین تصویری به رختخواب برود .
اصل ششم: تلاش زائد لازم نیست، هوشمندی خود را به کار گیرید.
فرض کنید کودک خردسال شما در حال تلاش برای وارد کردن نوار کاست به داخل ضبط صوت است، اما نوار را به عکس حالت صحیح در جای خود قرار داده است. در این حالت هرچه تلاش میکند نمیتواند نوار را در جای خود قرار دهد و برای موفق شدن نیروی بیشتری به آن وارد میکند. شما برای کمک به او چه میکنید؟ آیا او را به وارد کردن زور بیشتر راهنمایی میکنید؟ یا او را متوجه دقت به جهت صحیح وارد کردن نوار مینمایید؟
در بسیاری از کارهای ما که به نتیجه نمیرسند، تلاش بیشتر بدون هوشمندی موجب دورتر شدن از هدف و خرابتر شدن اوضاع میشود. نتیجه ندیدن نشانهی اشتباه است، نباید به زور زدن زائد روی بیاوریم. به طور طبیعی نظام هستی به کسی که مطابق قوانین آن عمل میکند پاسخ مثبت میدهد و نیازی به مصرف زور زیادی نیست.
شاید در نصب قطعات سختافزاری کامپیوتر این نتیجه را به دست آورده باشید که اگر قطعهای با سهولت نصب نمیشود، بهترین دلیل برای تشخیص اشتباه بودن محل نصب آن قطعه است. بنابراین در نظام هوشمند عالم، لازم است هوشمندانه عمل کرد و در جایی که با عدم موفقیت، پیام خطا دریافت میکنیم، به جای تلاش بیشتر با هوشمندی، سیستم فعالیت خود را عیبیابی کنیم.
ادامه دارد
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.