شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (58-59) شماره هفتم نظام اجتماعی تأمل آیا سرمایهداری اسلامی امکانپذیر است؟
تولید در معنای اقتصادی آن یک فرایند اجتماعی است بدین معنا که میزان تولید یک جامعه تنها به انباشت سرمایهی فیزیکی و میزان اشتغال آن بستگی ندارد، بلکه چارچوبهای اخلاقی، حقوقی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی- اجتماعی کشور و ویژگیهای روانی و شخصیتی افراد آن نیز در فرایند تولید و نتیجهی آن به شکل معناداری مؤثر هستند.
هدف از این یادداشت اثبات امور فوق نیست، چرا که مبانی نظری و شواهد تجربی فراوانی در تایید آن وجود دارد و با کمی تأمل در مفهوم تولید و شرایط حصول آن، قابل درک خواهد بود.
سرمایه یک متغیر انباشتی (stock variable) است. همچون متغیر ثروت و در مقابل متغیرهای جریانی (flow variables) چون درآمد قرار میگیرد. در گذشته با مطرح شدن واژهی سرمایه، عمدتا ماشینآلات و ساختمانها به ذهن متبادر میشد که پدیدههایی فیزیکی هستند و در کنار نیروی کار، تولید را نتیجه میدهند. اما در دهههای اخیر ترکیبات دیگری چون سرمایهی انسانی(human capital)، سرمایهی اجتماعی(social capital)، سرمایهی حقوقی (legal capital) و سرمایهی معنوی (spiritual capital) در مطالعات اقتصادی و سایر رشتههای علوم اجتماعی رواج یافته است. اما چه چیز میان این ترکیبات مختلف، مشترک است؟ چه امری میان پدیدههای فیزیکی، انسانی، اجتماعی، حقوقی و معنوی اشتراک ایجاد کرده است؟ مدخلیت در «سود» و به بیان دقیقتر افزایش درآمد و یا کاهش هزینهها است که ترکیبهای فوق را معنادار میکند. در واقع سرمایه، پدیدهای است با ماهیت انباشتی که در فرایند تولید به معنای عام آن مداخله کرده و از مسیر گسترش تولید و کاهش هزینهها، ارزش افزوده را افزایش میدهد. انباشت مهارت نیروی کار، در اثر تجربه و آموزشها افزایش مییابد و بهرهوریاش بیشتر میشود. انباشت اعتماد افراد جامعه نسبت به یکدیگر تاثیر معناداری در کاهش هزینههای معاملاتی (transaction costs) دارد. ساختار قوانین کشور در مراحل لازم جهت شروع کسبوکار جدید، استخدام و اخراج نیروی کار، تأمین مالی و ... موثر است.
پس از وضع این ترکیبات در مطالعات اقتصاد رشد، شاهد آن هستیم که با چند سال تأخیر، مطالعاتی با عناوینی چون «سرمایهی انسانی در اسلام» یا «سرمایهی اجتماعی در اسلام» و ... انجام شده و میشود و این ترکیبات رنگوبوی اسلامی یافته ودر کلام مبلغین و اندیشمندان اسلامی به وفور یافت میشود. اما آیا در تفکر الهی این نحوهی نگرش جایز و شایسته است؟ و این ترکیبات در چارچوب معارف اسلامی معنادار هستند؟ در نگاه اول تعارضی دیده نمیشود، زیرا همانطور که بیان شد، این امور به شکل قطعی در فرایند تولید، در سطح بنگاه و جامعه دخیل هستند و البته اسلام هم با افزایش تولید مشکلی ندارد. اما توجه عمیق به جایگاه وضع این ترکیبات و لوازم آنها، تردیدهایی ایجاد میکند.
نظام سرمایهداری، نظامی مادی است که هدف غایی آن گسترش تمتعات (لذات) دنیوی انسان است که در متون اقتصادی از آن تعبیر به حداکثرسازی رفاه یا حداکثرسازی مطلوبیت میشود. در اینجاست که افزایش و تکاثر ثروت از طریق افزایش سود که باعث گسترش منابع انسانی میشود اهمیت مییابد و بهعنوان هدف متوسط مطرح میشود. سرمایه، عامل اساسی تحقق غایت نظام سرمایهداری است و هر آنچه آن را حفظ کند یا افزایش دهد، ممدوح و بایسته است و هر آنچه که منجر به نقصان و کاهش آن شود، مذموم خواهد بود. در این نظام، ملاک رتبهبندی انسانها میزان انباشت سرمایهی مالی و انسانی و دخالت ایشان در فرایند تولید و تکاثر ثروت خواهد بود. از میان ارزشهای اجتماعی، آنهایی باید تقویت شود که ارزشافزودهی بیشتری ایجاد میکنند. از میان ارزشها و رفتارهای دینی آنهایی باید تبلیغ شود که سود بنگاه و جامعه را افزایش میدهد. بهطور خلاصه، میزان و معیار در تمام امور، سود به معنای اقتصادی آن است که در تقابل صریح با میزان و معیار در نظام الهی است. آسیبی که گسترش این نوع نگاه در جامعه اسلامی دارد این است که معیار نظام سرمایهداری- سود اقتصادی- در گزینشها، تصمیمات و سیاستها رسوخ یابد و دین از کلیت آن بیافتد و «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» حاصل شود. به بیان دیگر ممکن است به جایی برسیم که بعضی از ارزشهای فردی و اجتماعی اسلام و یا بعضی از دستورات فقهی منصوص و مصرح را با این توجیه که مثلا سرمایهی اجتماعی را کاهش میدهد، کنار بگذاریم.
پی نوشت:
1- دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تهران
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.