X

از آرامش تدبیر تا حیرت تقدیر

از آرامش تدبیر تا حیرت تقدیر -
امتياز: 1.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
از آرامش تدبیر تا حیرت تقدیر
تاملی پیرامون نسبت برنامه‌ریزی با تدبیر و تقدیر
اشــــاره در طی دوران آغازین انقلاب که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تعطیل شد و بعد از چند سال دوباره بازگشایی شد، یکی از استدلالات مخالفین سازمان مدیریت، تعارض امر برنامه‌ریزی در سطح کلان با بحث تقدیر الهی بود. در گذر زمان و حاکمیت تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌ها بر کشور، از این بحث بنیادی، مانند بسیاری از چالش‌ها و مباحث مبنایی، غفلت شد و به مرور زمان به فراموشی سپرده شد. در دنیای تکنیک‌زده‌ی امروز و در عصری که ابزارها و شیوه‌های انجام کار بدون جهت و غیروابسته به مبنا فرض می‌شوند، چنین پرسش‌هایی دشوار، بدون فایده و بی‌وجه به نظر می‌آیند. تجربه‌ی به کارگیری این نوع برنامه‌ریزی توسعه و به کارگیری این ابزارها و مدل‌‌ها از یک سو و مطرح شدن الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت از سوی دیگر، فرصتی دوباره برای طرح چنین مباحث بنیادینی فراهم آورد.

1- برنامه‌ریزی و نسبت آن با توکل و تفویض امر به باری تعالی چیست؟ نسبت برنامه ریزی با منع از امل و آرزوهای بلند و زهد و تقوی چیست و چگونه می‌توان این دو را با هم جمع نمود؟ در لسان دینی به برنامه‌ریزی چه می‌گویند و آیا منظور از تدبیر، همان برنامه‌ریزی است؛ و اگر آری، نسبت تدبیر و تقدیر چیست؟

2- برنامه‌ریزی امری مدرن است و در دنیای سنتی ما سابقه ندارد، برنامه‌ریزی ریشه در نظریة ترقی دارد و در آن، بشر دائما از وضعی پست‌تر به وضعی بهتر و مرفه‌تر می‌رود. او برای رسیدن به این وضع، موظف است دائما شرایط را بسنجد و بهترین راه‌ها را که مشتمل بر کوتاه‌ترین کارها و کم‌ضررترین و پرمنفعت‌ترین آن‌هاست، برگزیند. با پیچیده‌تر شدن جوامع و علمی شدن مدیریت تغییرات، این برنامه‌ها کتبی، پیچیده و سازمانی شده‌اند و غالبا توسط دولت سر و سامان می‌یابند و دارای رشته‌های تخصصی و کارشناسی‌های چند رشته‌ای شده‌اند و ظاهرا، گریزی از آن‌ها نیست.

برنامه‌ریزی امری مدرن است و در دنیای سنتی سابقه ندارد، ریشه در نظریة ترقی دارد و در آن، بشر دائما از وضعی پست‌تر به وضعی بهتر و مرفه‌تر می‌رود. با پیچیده‌تر شدن جوامع و علمی شدن مدیریت تغییرات، این برنامه‌ها کتبی، پیچیده و سازمانی شده‌اند و غالبا توسط دولت سر و سامان می‌یابند و دارای رشته‌های تخصصی و کارشناسی‌های چند رشته‌ای شده‌اند و ظاهرا، گریزی از آن‌ها نیست.

3- معمولا دین‌داران، مانند تمام این سوال‌ها، به سؤال از برنامه‌ریزی نیز پاسخی جمع‌گرایانه می‌دهند و مانند دیگر چیزهای عصر مدرن، آن را با مفاهیم دینی در تعارض نمی‌بینند؛ البته، این یعنی جرات دیدن تعارض را ندارند. آن‌ها نمی‌توانند الگوی دیگری از حیات را تصور کنند و گمان می‌کنند که صورت فعلی تمدنی حیات بشر، تنها صورت حیات ممکن و البته کم و بیش بهترین آن‌ها نیز هست و با اضافه شدن برخی اصلاحات و انجام پاره‌ای تعدیلات می‌توان از ابزارهای آن (مثل تکنولوژی و حقوق و سیاست و مدیریت اقتصاد و..) بهره برد. در تصور آن‌ها، برنامه‌ریزی نیز جزء این ابزارهاست و باید از آن بهرة وافی و کافی را برد و جهان را اسلامی نمود؛ از این جهت، دیگر با خود برنامه‌ریزی مشکلی ندارند. البته، در جهان قدیم نیز بین تدبیر و تقدیر تعارضی حس می‌شد و سؤالات مدام جبریون و یا متصوفه و علمای شیعه از امامان، نشان از وجود این تعارض بود؛ اما سخن من این است که بر فرض حل شدن آن مساله، آن پاسخ ربطی به مورد ما [برنامه‌ریزی]، ندارد. زیرا برنامه‌ریزی مدرن، امری یکسره و ماهیتا دیگرگون است و ابعادی وحشت‌ناک‌تر از تدبیر صرف برای امر حیات دارد.

از آرامش تدبیر تا حیرت تقدیر اما در جهان سنتی، چه پاسخی به این تعارض، قابل قبول است؟ به نظر، باید پاسخ‌های دینی را در طیف و متناسب با مخاطب تحلیل نمود، و البته این کار در تمام پاسخ‌های دینی مورد توجه است و الگوی کلی باید چنین باشد و اختصاص به امر برنامه‌ریزی ندارد. به یک مخاطب معمول باید گفت که، وظیفه‌ی تو تدبیر است و تقدیر کار خود را می‌کند. ما وظیفه داریم کار خود را انجام و به ظاهر عمل کنیم و دیگر هرچه بشود با خداست. هم باید اسب را بست و هم باید توکل نمود؛ به عبارتی، هم باید اسباب مادی یک کار را فراهم نمود و هم باید از خداوند مدد گرفت تا خداوند از طریق اسباب، تقدیر خویش را اجرا نماید.

اما در مراحل بالاتر آرام آرام تدبیر کم‌رنگ می‌شود و مورد شماتت قرار می‌گیرد و عبد خوب، عبدی می‌شود که تنها دستورات الهی را انجام می‌دهد و دیگر از خودش تدبیری نمی‌کند و تدبیری ندارد؛ زیرا که یکسره عبد است و کارش به تفویض کامل می‌رسد و می‌فهمد که تمام این اسباب بلااثر هستند و مؤثر در وجود فقط الله است، جَلَّ ‌اِسمُه. و اگر هم تدبیر می‌کند تنها از باب امر شارع است و می‌داند که التقدیر یضحک بالتدبیر، هر چه انسان‌وارسته‌تر شد، تدبیرش کم‌رنگ می‌شود تا آن‌که دیگر تدبیر نکند و یک‌سره تفویض نماید. این سخن را نباید به آنان که به مرتبة تفویض نرسیده‌اند گفت، زیرا در شگفت می‌شوند و به دین نسبت غیرعقلانیت و دیوانگی و رهاکردن امر تدبیر می‌دهند. اگر دین‌داران خوبی باشند، برداشت شما را خلاف ظاهر و غیرصحیح و غیرعقلائی و غیرمنطقی می‌دانند و در مقابل شما سریعا احساس وظیفه می‌نمایند که از وجوه غیرعقلانی دین تحذیر دهند و دین را از شر تحریف مصون دارند. نفی تدبیر و برنامه‌ریزی متعلق به مراتب عالی توکل و تفویض است و باید از بسیاری پوشیده باشد. کما اینکه زهد این‌گونه است و اگر در برابر افرادی از زهد سخن بگویید، به تندی منظور شما را رهبانیت می‌گیرند و آن را نفی می‌کنند؛ و در مقابل، به دنیای خوب و خوبی‌های دنیا استناد می‌کنند. ولی زاهدان را در دنیا مقام بلندی است که اینان از فهم آن بی‌نصیب هستند و گمان می‌کنند هر کسی را در جرگه ی زاهدان راه می‌دهند. البته زاهدان چون می‌دانند که دنیا فانی است به اینان می‌خندند و می‌دانند زهد از همه‌ی مراتب دنیا ممدوح است، الا آنکه چاره‌ای از بقا به آن نیست.

4- در مقام و نگاه تمدنی نیز این‌گونه است، تمدن‌ها به نسبت قرب‌شان و به نسبت توکل‌شان از برنامه‌ریزی غنی می‌شوند یا به آن معتاد می‌گردند. اکنون ما گرفتار برنامه‌ریزی و محتاج به آن هستیم و ای بسا بیش از کشورهایی که در سیری طبیعی مدرن شدند به آن نیاز داریم؛ زیرا قرار است ما مدرن شویم و در روندی غیرطبیعی، طرح مدرنیزاسیون را بر ما پیاده کنند. لذا سخن گفتن از جامعه‌ای بی‌امل و آرزو و متوکل هنوز زود و مورد تهمت است، اما اندیشیدن به آن در خلوات، لذت‌بخش خواهد بود. آن‌روز که ما جامعه‌ی آرمانی خویش را بسازیم و با ردّ هر الگوئی دیگر، به حیات واقعی خویش بپردازیم، دیگر احتیاجی به برنامه‌ریزی نخواهد بود.

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی