اخبار مردم پسند و اطلاعسرگرمی جهانی
تلویزیون به عنوان رسانه تأثیرگذار و جهانی، نتیجهی همگرایی ارتباطات و چشمانداز رسانهای در دورانهای مختلف است. ازدیاد کانالها، روند روبهرشد بازار ارتباطات جهانی و نوآوری شیوههای فناورانه ارائه پیام باعث تحول و دگرگونی تلویزیون هم در شکل و هم در نقش آن شده است.
برخلاف اهداف جدی ژانرهای سنتی پخش واقعی، گسترش بیشتر صنعت اطلاعسرگرمی در نهادهای خبری رسانهای جهان، باعث ظهور تعدادی از سبکها و ژانرهای پخش عمومی در حوزهی خبر در سالهای اخیر شده است که اشکال ترکیبی اطلاعات و سرگرمی هستند و تنوع و طیفی از موضوعات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را از طریق شکل و محتوی سرگرم کننده و با استفاده از ترکیبات خاص به اعضای مخاطب و عموم پوشش میدهند. در چنین ترکیبی، خطوط بین برنامههای اطلاعرسانی یا «اخبار سخت» و شکل و محتوای سرگرمکننده دچار ابهام شده، زیرا اخبار سخت با توجه به ذائقهی عموم و بینندگان، بهطور روزافزون با ارزشهای سرگرمکننده و عناصر فرهنگ عامه گره خورده و ترکیب و همآمیزی به نام «اطلاع رسانی سرگرم کننده (اطلاعسرگرمی1)» را به خود گرفته است (رشد محتوای امور سیاسی و عمومی با سرگرمی) و موجب شکلگیری خبر مردمپسند2 در عرصهی اطلاعرسانی شده است، بهطوری که این علاقه به پدیدهی اصلی در تلویزیون تبدیل شده است.
چنین اخباری، به ویژه در شبكههای خبری 24 ساعته پاسخی به جذب نسل كاربران جوان رسانهای صورت گرفته، یعنی نسلی از کاربران که گرایش به تعویض مستمر شبكههای تلویزیون دارد و اولویتش كسب اخبار از طریق رسانههای دیگر به غیر از تلویزیون است. این سبک ارائه و بازنمایی كه ریشه در فرهنگ اخبار تلویزیون تجاری با محوریت بینندگان در آمریكا دارد، به طور فزایندهای در حال جهانیشدن است.
پیروزیِ این مدلِ پخش در همهی جهان، مدل برنامههای پخش رسانهای كه بر محور دولت بود را به نحو اجتنابناپذیری تضعیف میکند. بنگاههای دولتی پخش برنامه برای از دستندادن اعتبار خویش و برای حفظ مخاطبان و جذب مخاطبان جدید در عرصهی خبررسانی، به روزنامهنگاریِ تلویزیونیِ سرگرمکننده روی میآورند که تلفیقی از الگوی جهانی و محلی چنین ژانری است. بنابراین، غالب روزنامهنگاریِ جدیِ گذشته به اطلاعرسانیِ سرگرمكننده تبدیل میشود و بیشتر رسانههای مرتبط، پوشش جامع و تحلیلی را با اخبار نرم، و با رویکرد سرگرمی كه با فرهنگ تلویزیون هدایت میشود ارائه میکنند. صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به چشمانداز در حال تغییر خبر و رقابت رسانهای دچار این نوع تغییر از اخبار جدی و آگاهیبخش به سمت اطلاعسرگرمی شده است و این فرآیند به سمت غلبهی خبر مردمپسند به خبر جدی حرکت میکند.
صداوسیما، خبر مرمپسند و چالشهای پیشِرو
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تنها سازمان انحصاری پخش در ایران با توجه به شرایط رسانهای نوین با چنین فرآیند و سبکها و ژانرهای خبری جدید مواجه شده است و از سنت اخبار به عنوان خدمات عمومی دوری كرده و خود را به صنعت اطلاعسرگرمی نزدیك کرده كه در آن ارزش سرگرمكنندگی رسانه بر كاركرد تامین اطلاعات و آموزش آن در حوزهی خبر ترجیح داده شده است. این اتفاق در سالهای نهچندان دور با شروع برنامهی خبریِ «هشت و سی» شروع و به تدریج به برنامههای خبری ساعتهای دیگر هم کشیده شد؛ اما با ظهور رسانههای فارسیزبان ماهوارهای خارج از کشور و گسترش روز افزون آن ها و ارائهی اخبار مردمپسند به سبک اطلاعسرگرمی و جذابیت این نوع خبر با سلایق و خواست مردم و در نتیجه، جذب مخاطبان زیاد، صداوسیما را وارد مرحلهی جدیدی از اطلاعرسانی سرگرمکننده کرد که هم اکنون شاهد آن هستیم.
از آنجایی که صداوسیما جدیترین رقیب خود را شبکههای ماهوارهای و به ویژه فارسیزبان میداند، لذا برای رقابت با آن ها سیاست منفعلی پیش گرفته و به تبعیت از آنها، عناصر و سبکهای خبری چنین شبکههایی (که تا حدی برگرفته از ویژگی سبکهای اطلاعسرگرمی امریکایی است) را اقتباس و با اندکی تغییر به بینندگان ارائه میکند و هر روز بر تعداد و تنوع این ژانرهای در حال ظهور با عناوین، «کلاغ نیوز»، «صرفا جهت اطلاع» و «بگید نگید» و غیره در محتوا و در شکلِ ارائه اضافه میشود. البته این شیوهی اطلاعرسانی بیشتر در شبکههای داخلی اتفاق افتاده است.
با گسترش برنامهها و سبکهای سرگرمکننده در عرصهی خبر، مثبتاندیشی دربارهی نقش صداوسیما به عنوان پخش ملی، دچار شک و تردید میشود و یک عرصهی ناامیدکننده و غیرِقابل اطمینان برای آگاهیبخشی عموم را بهوجود میآورد و چیزی برای شکلگیری مجموعههای اجتماعی و ارزش عمومی و بیننده -شهروند ارائه نمیکند. صداوسیما به عنوان یک رسانه و پخش ملی باید با منافع عمومی پیوند بخورد تا از یکسو به عنوان محل و میدان فرهنگی باشد که دسترسی به عموم دارد و هم آن ها را در یک روش منسجم به هم پیوند دهد که منجر به یک عموم آگاه شوند. اما این ژانر عامهپسند خبر تلویزیونی به جای توجه به آگاهی عمومی، انسجام اجتماعی و تاکید بر ارزشهای مشترک و جمعی، فعالیت عمومی و ارائهی دانش عمومی، بر تضاد و سرگرمی و ارزشهای عامهپسند تاکید میکند که بر گرفته از فرهنگ مردمپسند و عامه است. شکلگیریِ چنین ژانری و روش عمل آن، نهتنها باعث تضعیف اهداف پخش عمومی صداوسیما میشود، بلکه بهتدریج باعث شکلگیری پوپولیسم در جامعه از طریق یک رسانهی مهم میشود که به جای تاکید بر ویژگیهای اصلی اطلاعرسانی خبر، بر خصوصیات احساسی، نرم و جالب توجه و تضادگونهی خبر تاکید میکند. چنین ویژگیای شبیه سبکهای اطلاعسرگرمی امریکایی است و روحیهی لذتجویی را ترویج میکند، نه آگاهیبخشی را.
بنابراین بهنظر میرسد ژانر خبر در اکثر برنامههای خبری صداوسیما به سمت سبک خاصی از اخبار حرکت میکند که جهت گیری آن آموزش عمومی و نظم اجتماعی و منافع عموم نیست، بلکه هدایت از سوی خواست و تقاضای مردم و به واسطهی شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و سبک خبری آنهاست. به عبارت دیگر، شبکههای ماهوارهای و سبک خبررسانی آن ها که مبتنی بر عناصر و زبان فرهنگ مردمپسند و اطلاعسرگرمی است، مورد استقبال مخاطبان واقع شده و صداوسیما برای پاسخدهی به نیازِ تقاضای مخاطب به چنین فرآیندی روی آورده است.
تغییر در روند ارائه اخبار به عموم و روند اطلاعسرگرمی با ایدهآلهای هدف اجتماعی صداوسیما و یا هر شکلی از پخش ملی و عمومی سنخیت ندارد. اشاعهی دانش به مخاطبان انبوه از طریق برنامههای خبری واقعیِ باکیفیت و با هدف انسجام اجتماعی، پایه و اساس اصلی مدل سرویس عمومی و یا پخش ملی است؛ اما ماهیت ژانرهای جدید خبری در صداوسیما، ماهیت پوپولیستی داشته و آسیبپذیری بالقوه مخاطب در برابر آن ها را در پی دارد و این بر نگرانی دربارهی نقش صداوسیما در پخش سرویس عمومی در زمینهی خبر و اطلاعرسانی می افزاید. اگر صداوسیما یک سرویس پخش عمومی و ملی است و اخبار آن بر اساس ارزشهای اسلامی و ایرانی است، چرا فرایند اطلاعرسانی آن از الگوی شبکههایی پیروی میکند که هدفشان تضعیف نقش صداوسیما و نظام است و مبتنی بر الگوی امریکایی اطلاعسرگرمی است؟ اگر خواست و تقاضای مخاطب در خبررسانی صداوسیما ارجحیت دارد پس رسالت آموزشی صداوسیما و اطلاعرسانی آن در دانش عمومی و تقویت انسجام اجتماعی چیست؟ یعنی هر چه تقاضا و خواست مخاطب عامه است (که شبکههای فارسیزبان ماهواره بر آن تاکید میکنند) باید در برنامههای خبری صداوسیما قرار گیرد؟ که در صورت تحقق آن، این الگوی شبکههای تجاری دنیاست.
بنابراین چنین خبر رسانهای مبتنی بر اطلاعسرگرمی، نشانگر یک صداوسیمای دیگر و یا نظام رسانهای عمومی و ملی دیگر است و موفقیت سیستمهای خبر رسانی امریکایی و تأثیر آن بر صداوسیماست. زیرا اطلاعسرگرمی، سرویس عمومی و ملی که هدف خبر رسانیِ آن آموزش و اطلاعرسانی، دانش و آگاهی است به چالش میکشاند. از طرفی دیگر از منظر سیاسی، روند روبهرشد اطلاعسرگرمی در اخبار تلویزیون صداوسیما و ارائهی موضوعات سیاسی و جدی به شکل سرگرمی و خلاق با استفاده از زبان و ارزشهای غیرِرسمی، عدم توجه به امر سیاسی و در نتیجه سیاستزدگی را به همراه خواهد داشت و تبدیل به مکانیسمی میشود که تبعات آن بعدا خود را نشان خواهند داد.
این سبک جدید خبر رسانی نه تنها انتخاب موضوع بلکه شیوهی ارائه خبر را در بر میگیرد، بهطوری که جذابیت برجسته و اطلاعرسانی به حاشیه رفته و حتی گاهی سرکوب میشود و تصویری در ذهن خوانندگان چارچوببندی میکند که مثل یک لحظهی دراماتیک فیلم سینمایی، لذت و تجربه آنی را به جای تجربه مشترک مبتنی بر آگاهیرسانی ایجاد میکند. تاکید بر تضادهای سیاسی، درگیریهای حزبی، تمسخر رسانههای دیگر، تقابل افراد و شخصیتها به شکل هیجانی و سرگرمکننده عادتی را در مخاطب ایجاد میکند که به جای یادگیری اجتماعی به دنبال لذتجویی و تضاد خواهند بود.
صداوسیما باید با اطلاعرسانی دقیق و مبتنی بر اطلاعات، نهتنها محل پیوند مراکز فرهنگی جامعه باشد، بلکه در سطحی دیگر، بخشهای مختلف جامعه را با یکدیگر آشنا کند. به عبارت دیگر، چنین سیستم پخش در حالی که یک حوزهی فرهنگی نهادی را شکل میدهد که هدفش تقویت انسجام اجتماعی در یک جامعه پیچیده، چند پاره است، باید در پی مشروعیت از طریق ارائهی اطلاعات عمومی باشد. شاید ادعای صداوسیما این باشد که در رقابت با شبکههای فارسیزبان دیگر، مجبور به چنین خبررسانی مبتنی بر اطلاعسرگرمی است.
در نگاه اول این ادعا درست به نظر میآید، اما صداوسیما به عنوان تنها سازمان اطلاعرسانی در کشور و با همهی امکاناتی که در اختیار دارد، باید دنبالهروی شبکههای فارسیزبان خارجی باشد و از سبکهای آن ها پیروی کند؟ خود آن به عنوان یک سیستم پخش عمومی و ملی چه استراتژی و آیندهنگاریای برای اطلاع رسانی در عرصهی فضای نوین رسانهای دارد؟ اگر شبکههای فارسیزبان خارجی فردا یک سبک و شیوهی خبررسانی را اتخاذ کردند که یک تابوی اجتماعی در جامعهی ایران است، صداوسیما هم باید برای حفظ و نگه داشت مخاطبان به سمت آن الگوی خبررسانی حرکت کند؟
برای پاسخ به اینگونه سوالات باید یک مدل و استراتژی دیگر برای صداوسیما در نظر گرفت تا ضمن خبررسانی و اطلاعرسانی مبتنی بر واقعیت به جای سرگرمی، بتواند مخاطبان خود را حفظ کند.
پیچیدگی و چندگانگی جامعه معاصر و فضای نوین رسانهای نشان میدهد که صداوسیما باید محیطی برای فهم دو طرفهی همهی گروههای سیاسی و اجتماعی و رسیدن به توافق و جامعهی مدنی باشد که در آن، احتمال تشخیص دو طرفه از هویتهای چندگانه وجود دارد. در واقع، باید این محیط همانند شبکه و انجمن به هم پیوسته و فراگیر برای مشورت، اعتراض، استدلال و توافق عمل کند.
در چنین مدلی، عموم باید احساس کنند که صدا و منافع آن ها در انتخاب برنامه و محتوا منعکس میشود؛ در صورتی که چنین الگویی را در صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی نمیبینیم. سیاسیون باید احساس کنند که چنین رسانهای از تأثیرات سیاسی مستقل بوده و بیطرفی ایدئولوژیک را در محتوای برنامه رعایت میکند بهطوری که همهی سیاسیون میتوانند برای ارائهی دیدگاههای خویش از این تریبون عمومی و ملی استفاده کنند. در صورتی که چنین کنشی را از صداوسیما جز در مواقع حساس شاهد نبودهایم. صنعت باید بپذیرد که فعالیت صداوسیما، بازار آن ها را به خطر نمیاندازد.
بنابراین صداوسیما باید مدلی از کثرتگرایی را در تنوع محتوا و تعادل در پخش و رعایت منافع عمومی، اهمیت به دیدگاههای همهی گروههای فعال سیاسی در جامعه و نگاه شهروندی به عموم (نه مخاطب) اتخاذ کند که در صورت تحقق آن به عنوان رسانهی ملی، مشروعیت پیدا میکند، چراکه ملی بودن آن برای همه مسجل نشده است، زیرا مشروعیت یک رسانه فقط پخش اتفاقات ملی نیست، بلکه در رابطهی فرهنگ، جامعه و رسانه و هماهنگی آن ها با یکدیگر و شکلگیری یک حوزهی عمومی مبتنی بر رسانه تحقق پیدا میکند. در صورت تحقق آن، فهم و درک دنیای اجتماعی و سیاسی ایجاد میشود که همه برای بازنمایی رقابت میکنند.
کلام اخر
روند روبهرشد اطلاعسرگرمی در اخبار، نقش صداوسیما را به عنوان یکی از نظامهای شناختی اصلی جامعه و اجماع و تقویت انسجام اجتماعی تضعیف و خدشهدار میکند و نوعی سرویس عمومی و ملی را نشان میدهد که بیشتر به سمت پوپولیسم رفته و علایق نخبگان در آن از بین میرود و تلویزیون دیگر منبع اصلی خبر نخواهد بود. طولی نخواهد کشید که علاوه بر نخبگان، عامهی بینندگان، سیاست منفعلانهی عرصهی خبررسانی صداوسیما در برابر شبکههای ماهوارهای فارسی را درک خواهند کرد و دیگر تفاوتی بین خبررسانی صداوسیما و آن ها قائل نخواهند شد. از طرف دیگر، به دلیل تنوع ژانر اطلاعسرگرمی در هر یک از شبکههای فارسیزبان خارجی (که هر روز هم بر تعداد آن ها افزوده میشود) و مطابقت آن با عناصر فرهنگ مردمپسند، به احتمال زیاد، شهروندان به سمت خبر اطلاعسرگرمی آن ها کشیده خواهند شد.
بنابراین برای مدیریت این فضای نوین خبررسانی، صداوسیما باید به جای تقلید از این سیستم خبررسانیِ اطلاعسرگرمی، فضا و محیطی باز برای فهم و تشخیص هویتهای چندگانهی همهی گروههای سیاسی و اجتماعی فعال در جامعه و رسیدن به جامعه مدنی باشد تا ملی بودن آن تحقق یابد. در چنین شرایطی، ضمن ایفای نقش خود و دوری از سیاست های منفعلانه، مخاطبان خود را حفظ و مخاطبان رویبرگردانده را جذب خواهد کرد.
* دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه تهران، a.hajimohammadi.ut@gmail
**این متن برگرفته از متنی با عنوان "اخبار یا فیلم شاد تلویزیونی؟"در شماره 58 و 59 مجله سوره اندیشه است.
1- infotainment
2- popular news
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.