درآمد
مدرنیتهی نابهنگام در بسیاری از جوامع مشرق زمین، کارکرد و ارتباط منطقی جامعه و عرصههای گوناگون مسائل اساسیای چون اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی، فرهنگ و هنر، مذهب و... را در بنیانهای مفهومی و ساختاری خود دچار اختلال و خدشههای جبرانناپذیری کرده است.
در مورد آغاز مدرنیسم نظرات مختلفی وجود دارد، به نظر شما شروع مدرنیسم از چه دورهای است و چه زمینههایی دارد؟
مدرنیسم در هنر از سدهی نوزدهم آغاز میشود که این تحول تجلی و نتیجهی تحولات گستردهای است که در سدههای گذشته در تمامی حوزههای علمی، فلسفی، و زندگی اجتماعی به وقوع پیوسته است؛
زندگی شهری زادگاه بسیاری از جنبشهای هنری، موسیقی و فرهنگی بوده است که این پدیده اتفاقی نیست. تمرکز رو به انفجار انواع مختلف سبک زندگی، ایدهها و شرایط اقتصادی متفاوت، به مثابه نیرومحرکهای هستند که صرفا در زندگی شهری دیده میشود؛
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.