شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (68-69) شماره دوازدهم تفکر مصادیق فرهنگستان و میراث فکری مسلمانان
فرهنگستان علوم اسلامی بر اساس نگرش تکاملی خود به تاریخ و با ادغان به یک فلسفهی تاریخ، نمیتواند نسبت و ربط خود را منقطع از گذشته ببیند. در حقیقت میراث گذشته به عنوان بخشی از نظام تمدنی جهان شیعه و اسلام، نیازها و اهداف مربوط به مرحلهی تاریخی خود را پاسخ گفته است. لذا هر دورهای از تاریخ شیعه و مسلمانان، با توجه به نوع و سطح درگیری و میزان درک و فهم از گسترهی دین، تمام وسع علمی خود را به کار گرفتهاند تا حقیقت و رسالت دین در نظام زندگی جاری گردد. اما بیشک این میراث گذشته به عنوان بخشی از معرفت بشری، نمیتواند خالی از آسیبها و ضعفها باشد. بخشی از آسیبها اساساً میتواند به پارادایم فکری حاکم بر میزان علمی باشد و بخشی دیگر به عدم توجه و التفات -ولو ناخواسته- به عمق و لایههای عمیق درگیری جبههی حق و باطل بر میگردد؛ این البته در همهی اندیشمندان و فلاسفهی گذشتهی ما صدق نمیکند. لذا فرهنگستان بیشک نمیتواند با میراث گذشتهی خود یک نسبت انقطاعی برقرار کند. بلکه تلاش میکند با مطالبات و انتظارات جدید که متناسب با شرایط جدید، مطرح شده است، میراث گذشته را بازخوانی کند و بخشی از آن را در نظام فکری خود منحل کند.
لذا فرهنگستان نسبت به میزان علمی گذشته، همه را به یک چوب نمیراند. بلکه بخشی از آن، مثلاً نظام فلسفهی گذشته را، به دلیل آسیبها و ضعفهای بنیادی در ظرفیت دستگاه فلسفی، برای دورهی تکاملی و دورهی تمدنسازی، کافی نمیداند، و آن را مانع حرکت ما به سوی تمدنسازی میشمرد. اما با این حال این ظرفیت فلسفی گذشته را در مرحلهی تاریخی خود کارآمد میداند. این ناکارآمدی برای دورهی تکاملی به این دلیل است که دستگاه فوق، از اساس و مبنا به دنبال چنین افقها و کارکردهای جدید نبوده است. فرهنگستان البته نسبت به بخشی از دستگاه معرفتی مانند فقه، قائل است که باید ظرفیت آن تکامل پیدا کند. یعنی ظرفیت موجود برای سطحی از مسائل کافی است، اما در مقیاس کلان پاسخگو نیست.
به هر حال آغازکردن از یک دستگاه و پارادایم فکری جدی، لزوماً انکار و سلب همهی گذشته نیست، بلکه میتواند در جهت نگاه تکاملی به فرآیند رشد و توسعهی علوم اسلامی باشد.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.