ضروريات ادامهي حيات
حکما مبتنی بر مشاهدات و به طریق استقرا، شش مورد را برای ادامهی حیات فرد ضروری دانستهاند. مفهوم استقرا آن است که تفحص و جستجو کرده، همین شش جنس را یافتهاند و ممکن است بعداً کسی مورد هفتمی بر آن بیفزاید. در همهي کتب طب سنتی، فصل مجزا و مفصلي را به ستهی ضروریه اختصاص دادهاند. به علت اهمیت این بحث بسیاری از حکما کتب مجزایی را با عنوان حفظالصحه به بحث ستهی ضروریه اختصاص دادهاند. در ستهي ضروریه یا اصول حفظالصحه همهي شئون آدمی مرتبط با سلامتی و بیماری به بحث گذاشته میشود؛ آب و هوا، نوع مسکن، شیوهي خورد و خوراک، ورزش، خواب، مسائل روانی، حمام، جماع، تدبیر مسافر و زنان و اطفال و پیران و جوانان به صورت مفصل و دقیق آورده شده است.
شش مورد اصلی عبارتاند از آب و هوا، خوردنی و آشامیدنی، ورزش، خواب و بیداری، اعراض نفسانیه، احتباسات و استفراغات. ستهی ضروریه در واقع روش صحیح زندگی است در تمام حوزههایی که به سلامتی و بیماری فرد مرتبط است.
ترتيب اصول
ترتیب ذکر هر یک از آنها نشان از درجهی اهمیت هر یک است. مثلاً از نظر حکیم عقیلی خراسانی مهمترین رکن از این شش عامل هوا است.[1]قلب به علت حرکت زیاد نیاز به خنکی دارد، چون حرکت زیاد باعث گرمی میشود و اگر خنک نشود باعث سوختگی و خفگی آن میشود. در نظر آنها قلب شریفترین و مهمترین عضو بدن است، چون منشأ حیات و زندگی است؛ بهطوری که اگر قلب یک لحظه از کار بیفتد انسان میمیرد. به همین دلیل هوای سالم را مهمترین رکن ستهی ضروریه میدانستند.
اما از نظر بوعلی سینا ورزش و تحرک مهمترین رکن از ستهی ضروریه است، چون بدن انسان دائماً فضولات تولید ميکند که با ادرار و مدفوع دفع نميشود، و فقط با عرقکردن دفع ميشود، لذا چون هر روزه این فضولات در بدن جمع ميشود باید با ورزش هر روزه آن را دفع کرد.
هر چه باشد ویژگی آب و هوا این است که تقریباً غیرقابل تغییر است؛ یعنی بهسختی ميشود با تغییرات فصلی جنگید یا منطقهی جغرافیایی را عوض کرد. لذا تغییر این رکن خیلی در اختیار انسان نیست و باید آن را اصلاح و مدیریت و تدبیر کرد. مثلاً هوای هر منطقه و مضرات منطقهای و آب آشامیدنی آن را با پوشش و غذا و مصلحات غذایی که تغییر آنها در اختیار انسان است، قابل تدبیر است. منظور از اینکه گفته ميشود هوا مهمترین رکن از ستهی ضروریه است؛ یعنی بیشترین تأثیر را بر سلامتی دارد. در روایتی در رسالهي ذهبیه آمده است که: بدان كه نيروي روانها پيرو مزاج است، مزاجها تابع هواها است و بر حسب تغيير هواها دگرگون مىشود.[2]آب و هوا نقش مهمی در شکلگیری حالات روانی انسان دارد، مثلاً افراد مناطق سردسیر شجاع هستند. بیماریها نيز بسیار متأثر از آب و هوا هستند. مثلاً بیماری زکام مخصوص افراد مناطق سرد است.
در مورد اعراض نفسانیه مسئله متفاوت است. برخلاف همهی اصول ستهی ضروریه، اثر اعراض نفسانیه مانند غم و ترس و غضب خیلی سریع به بدن ميرسد. مثلاً فردی که خجالت ميکشد یا ميترسد، فوراً تأثیراتي در صورتش آشکار ميشود. مثلاً با ترس ناگهانی رنگ انسان ميپرد. هیچ غذا و دارویی و آب و هوایی به اين سرعت بر فرد تأثیر نميگذارد. بنابراین از لحاظ سرعت تاثیرگذاری، غم و اندوه و شادی و لذت صدرنشین هستند.
برخي مباني ستهي ضروريه: اصالت پيشگيري
ستهی ضروریه نشانهی اهمیتدادن حکما به مقولهی پیشگیری است. تصور ما از پزشک چیست؟ یکنفر منتظر ميماند تا مردم مریض به او مراجعه کنند و او هم با گرفتن هزینهي ویزیت، آنها را به آزمایشگاه بفرستد و در نهایت دارویی برایشان بنویسد. اما حکما و اطبا اینگونه نبودند. آنها اصول پیشگیری و حفظ سلامتی و به عبارتی روش صحیحزیستن را برای مردم مناطق مختلف متناسب با مزاج منطقه و شغل و فرهنگ و دین و نوع خوراک آنها تنظیم ميکردند.
علت بیماری از رعایتنکردن اصول سلامتی است؛ به همین دلیل حکما روشهای پیشگیرانه را برای جلوگیری از بیماری و برای بیمارنشدن توصیه ميکردند. در درمان بیماری هم ابتدا روشهای پیشگیرانه را تجویز ميکردند. این اصل باعث ميشود بیماری را متوجه شخص بیمار کند و او را در حفظ سلامتی و بیمارشدن سهیم بداند.
پیشگیری در نگاه حکما جایگاه ویژهای داشت. به خاطر اهمیت پیشگیری، طب را عبارت از علمی دانستهاند که به وسیلهی آن سلامتی موجود حفظ شود و در صورت از دسترفتن دوباره بر گردد.[3]اهمیت عمل پیشگیری در نگاه حکما با همین تعریف مشخص ميشود.
عدم پزشکيسازي
تا قبل از نظریهي پاستور، علت بیماری را رعایت نکردن اصول زندگی مانند تغذیه و ورزش و آب و هوا میدانستهاند؛ اما در نتيجهي نظريهي پاستور، نوع زندگی به خودي خود نقش مهمي در ایجاد بیماری ندارد و بيشتر از جهت زمينهبودن براي رشد و انتقال ميکروب مورد توجه است. همچنين بیمار نقشی در ایجاد بیماری خود ندارد و صرفاً برای رفع بیماری میتواند به میکروبکشی بپردازد. چون پاستور علت بیماری را عوامل شریر محیطی و خارجی اعلام کرد؛ عواملی که گویی تنها دلیل زیستشان حملهکردن به بدن موجودات دیگر و ایجاد بیماری میباشد. به شخص بیمار آموخته شد که او در به وجود آوردن بیماری خود تقصیر چنداني ندارد و حتی اگر تمام اصول سلامتی را هم مراعات کند، هر لحظه در معرض خطر این عوامل خارجی و از پا درآمدن است. ستهی ضرویه بیماری را در درجهی اول متوجه شخص بیمار ميکند و به او ميآموزد که برای برگشتن سلامتی در درجهی اول باید سبک زندگی خود را بر اساس اصول حفظالصحه تنظیم کند. نه اينکه محور بيماري را خارج از فرد و زندگي او قرار دهد و به مدد واکسیناسیون و آنتیبیوتیک، تنها تقصر بيمار را توجهنکردن به دستورات پزشکي بداند. در واقع در نگاهي که به ستهي ضروريه ميرسد، سلامتي و بيماري، اموري ذيل نحوهي زندگي هستند ولي در نگاه جديد سلامتي و بيماري، اموري اصالتاً پزشکي و مستقل از زندگي انسان ديده ميشوند که البته با زندگي ارتباطهايي نيز دارند.
تبیین این اصول مبتنی بر حکمت اسلامی و اصول طبیعیات قدیم است. با مروری گذرا بر برخی از این اصول مشخص خواهد شد که مبانی و تعاریف آنها از انسان و جهان و سلامتی با آنچه اکنون رايج است فرق دارد. آنها هوا و غذا و خواب و... را بر اصول و مبانی دیگری تبیین ميکردند. مثلاً در مورد هوا به خاطر نگاه کلنگر، چیزی را به نام اکسیژن نميشناختند؛ بلکه علت نیاز به هوا را حرکت زیاد قلب و نیاز آن به خنکی میدانستند. یا علت خواب را میل خون و حرارت به درون ميدانستند.
غايت ستهي ضروريه
در طب سنتی علت حیات فرد و رشد و نمو او را به حرارت غریزی و رطوبت اصلی نسبت ميدانند که فرد در هنگام تولد از والدین به ارث ميبرد، با مصرف تدریجی این موارد و تغيير تدريجي حرارت به برودت و سردی و تبدیلشدن رطوبت اصلی به عضو، فرد به مرگ طبیعی از دنیا ميرود. مثال خوبی که حکما برای این ذکر ميکردند عبارت بود از سوختن چراغ با روغن. نور و حرارت چراغ همان حرارت غریزی است که سوخت خود را از روغن که همان رطوبت اصلی است ميگیرد، اگر فیتیلهی چراغ خوب تنظیم شود و سوخت را به حالت بهینه مصرف کند، ميتواند حداکثر استفاده از سوخت را بکند. اما اگر چراغ دود کند و خوب نسوزد، سوخت آن بهخوبی مصرف نميشود. در صورتی که چراغ تنظیم باشد، با پایانیافتن روغن ميگوییم که چراغ به صورت طبیعی خاموش شد.
در مورد عمر نيز همینطور است. اگر تدبیر حفظ صحت را رعایت کنیم و از تحلیل زاید حرارت غریزی و رطوبت اصلی با رعایت ستهی ضروریه جلوگیری کنیم، عمر طبيعي را طي خواهيم کرد. از جمله چیزهایی که اینها را به شدت تحلیل ميبرد جماع زیاد، پرخوری، ورزش با شکم خالی، ناشتا آبخوردن، مواد مخدر و غصهی فراوان است. به عبارتی رعایتنکردن ستهی ضروریه باعث کاهش طول عمر ميشود. گذشته از مسائلی مانند دعا و صدقه و صلهی ارحام که باعث طول عمر ميشود، رعایتنکردن اصول حفظالصحه باعث ميشود کسی که عمر طبيعي 110 دارد، در 75 سالگی حرارت غریزی و رطوبت اصلی او تمام شود و این یعنی مرگ غیرطبیعی. در حفظ الصحهی ناصری مدت عمر طبيعي را 120 سال ميدانند.
غایت سلامتي
اما هدف اصلی از حفظالصحه این است که ممکن نیست انسان به کمال برسد مگر با سلامتی. زیرا کسی که به امراض و بیماریها مبتلا است توان رسیدن به معارف و اخلاق حسنه و انجام وظایف شرعی و طاعات و عبادات را به نحو احسن ندارد و اجمالاً همهي این اعمال موقوف به صحت بدن و سلامت حواس و قوای بدن است و صحت اینها موقوف به رعایت قوانین و تدبیرات حفظ صحت است.
خصوصيات انساني براي رعايت اصول سلامت
با فضاي حاکم بر ستهي ضروريه و مباني و غايت آن و به خصوص با توجه به هدف نهايي از سلامتي در اين ديدگاه، مشخص ميشود که رعایت اصول حفظالصحه موقوف به آن است که اولاً انسان کریمالنفس و عالیهمت باشد تا بتواند امور فانیهی دنیا را صرف سلامت خود کند. ثانیاً بر شهوات حریص نباشد؛ چون اموري مثل پرخوری رأس همهی بیماریها است. فرد باید در تصمیم خود راسخ باشد و توان کف نفس را داشته باشد تا بتواند هر چه را واجبالترک است ترک کند و آنچه را لازم است انجام دهد.
اما در نگاه رايج بيمار جز در موارد نادر نيازي براي کنترل خود ندارد، خوردن قرص و تزريق آمپول هم که چندان نيازمند توانايي مديريت بر اوصاف شخصي نيست.
ستهي ضروريه و سبک زندگي
با توضیحات فوق مشخص ميشود که ستهي ضروریه، صرفاً تدابیری برای سلامتی نیست؛ بلکه بخشي از شیوهي زندگي است که اغلب شئون زندگی فرد را درنظر گرفته است. توجه به برخي نکات در درک اين معنا کمک ميکند.
برای داشتن یک زندگی صحیح مبتنی بر قانونمندیهای نظام خلقت، همهی این شش رکن درکنار هم نیاز است. تأکید بر یکی و غافلماندن از دیگری ناشی از عدم لحاظکردن همهی جنبههای ضروری حیات انسان است. کما اینکه برخی صرفاً بر ورزش تاکید دارند و ورزش را همهی سلامتی ميدانند و برخی دیگر بر تغذیه و برخی بیغمی را همهی سلامتی ميدانند.
حال آنکه اصول ستهی ضروریه در ارتباط با هم هستند. به عبارتی تغییر در یکی به تغییر در دیگری ميانجامد. مثلاً تغییر آب و هوا باعث تغییر تدابیر دیگر ستهی ضروریه ميشود. مثلاً در فصل زمستان نباید استفراغاتی مانند حجامت و خونگیری صورت گیرد. خواب در این فصل زیاد ميشود و بدن نیاز به دفع عرق دارد. خوردن غذای دیرهضم مانند هریسه و کله کمتر به بدن فشار ميآورد و اعراض نفسانیه نيز تغییر ميکند. خشم و غضب در این فصل کمتر است و غم و اندوه در پاييز بيشتر ميشود. از طرفی غم و اندوه فراوان اشتها را کم ميکند. خوردن غذاهای سودازا مانند گوشت گاو و عدس، غم و اندوه را زیاد ميکند. ورزش و تحرک باعث افزایش اشتها و قوت هضم ميشود و خواب متعادل باعث افزایش اشتها و نشاط و سرزندگی و نیکویی هضم ميشود.
همهی این شش مورد در زمانها و مکانهاي مختلف صدق ميکند؛ هیچکس بدون هوا و غذا و خواب و تحرک و اعراض نفسانیه توان زندگی ندارد. اما مسئلهي اساسی در نوع تدبیرات این موارد است که همهی اینها از فردی به فرد دیگر و از منطقهای به منطقهی دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متغیر است. مثلاً تدبیر منطقهی گرمسیر با سردسیر و تدبیر فصل گرما با سرما فرق دارد. در بحث هوا، در هر فصل خلطی خاص غلبه ميکند و بیماری خاص خود را به دنبال دارد. مزاج فصل زمستان سرد و تر است. از نظر طبی آغاز فصل زمستان زمانی است که بیماریهای سرد و تر یا بلغمی همچون سرماخوردگی، آبریزش بینی، سرفه، درد مفاصل، ورم مفاصل، سینوزیت، سردردهای سرد، ورم لوزه، و دیگر بیماریهای سرد شیوع پیدا میکند. مزاج فصل بهار گرم و تر (متمایل به معتدل) است. آغاز فصل بهار که زمان بیرونآمدن شکوفههاست، موافق مزاج سرد و خشک یا سوداویمزاجان است. اما علائم بیماری را در مزاج گرم و تر (دموی مزاجان) تشدید میکند. بیماریهای این فصل عبارت اند از: دملها و جوشها و خارش و ورم حلق و درد چشم و خونریزی از بینی و بن دندان و خونریزی داخلی و تب و اسهال خونی.
اقالیم و مکانهای خاص جغرافیایی به خاطر مزاج خاصی که دارند نیاز به تدبیر خاصی دارند. با این مبنا، معماری و تغذیه و نوع پوشش و مصالح ساختمانی مردم هر منطقه با منطقهی دیگر باید متفاوت باشد. مثلاً معماری منطقهی یزد گنبدی و با کاهگل و مناطق سرد سیر با سنگ و مناطق شمالی با چوب بود، این رویکرد ضدجهانیسازی است و اصلاً تجویز یک نوع معماری و یک نوع پوشش را برای همهی افراد باطل ميداند.
خواب افراد گرممزاج با سردمزاج فرق دارد. خواب انبیا و اوصیا اگر رو به آسمان باشد اشکال ندارد، چون خوراکشان کم و ساده است. اما اگر مردم عادی رو به آسمان بخوابند، به دلیل تجمع اخلاط نابجا در بدن، عامل بیماریهای چون کابوس و صرع و سکته و درد پشت ميشود.
در اين نگاه استحمام افراد مختلف مشابه هم نيست، تا جايي که در حمامهای قدیمی برای هر فرد متناسب با مزاجش یکی از اتاقهای چهارگانه را اختصاص ميدادند که خصوصياتي ويژه مناسب با مزاج او داشت. یا غذای هر فرد بر اساس سن و فصل و مزاج و منطقه و شغل او تدبیر ميشد. ورزش نیز مانند همهی چیزهای دیگر بر اساس مزاج تدبیر ميشود؛ مثلاً صفراویها به علت گرما نیاز کمتري به ورزش دارند، چون ورزش گرم وخشک است و بلغمیها که سرد و تر هستند برای دفع رطوبات به ورزش بیشتري نیاز دارند.
اگر بنا باشد که سلامتي و بهداشت بر اساس ستهي ضروريه تأمين شود، ملاحظه ميشود نيازمند نوع معماري، تغذيه، شهرسازي و کشاورزي متفاوتي هستيم. وقتی قرار باشد معماری هر منطقه با نوع مصالح موجود در آن منطقه منطبق باشد؛ وقتی قرار باشد غذا و میوهی همان منطقه و فصل استفاده شود؛ و اگر ساير الزامات اين اصول ششگانه ضروري محسوب شود، تقريباً همهي شئون سبک زندگي که خارج از ستهي ضروريه قرار دارند، بايد شکل خاصي متناسب با اين اصول ششگانه بيابند. اين مهم وقتي روشنتر ميشود که به تعارض زندگي ماشيني کنوني با ستهي ضروريه توجه کنيم و دريابيم که عمل به ستهي ضروريه مستلزم تغيير در جنبههاي مختلفي از زندگي کنوني است.
زندگی ماشینی و ستهی ضروریه
مروري اجمالی بر ستهي ضروریه و تطبیق آن با زندگی ماشینی مشخص خواهد کرد که تقریباً همهي آن اصول در شرایط فعلی نقض شده است. به عبارتی نظام تکنیکی همهي اصول حفظالصحه را مختل کرده است. هر چند ستهی ضروریه در مورد همهی زمانها و مکانها و جوامع ثابت است، اما در شرایط کنونی به شدت دگرگون شده است و به جرأت ميتوان گفت هیچيک از آن اصول در زندگی مدرن قابل اجرا نیست و بهعبارتی شرايط عمل بر خلاف آن را نتيجه ميدهد و یا حداقل در زندگی مدرن برای رعايت آن توجه و برنامهای وجود ندارد. با توجه به اينکه در اين زمينه مطالب فراواني گفته شده است، در ادامه صرفاً چند مورد مختصر از اين تعارضات مورد اشارهي اجمالي قرار ميگيرد.
همانطور که گفتیم آب و هوا بیشترین تأثیر را به روی سلامتی دارد و اگر کسی همهی اصول دیگر حفظالصحه را رعایت کند؛ و سالمترین غذا و بهترین حالت روانی را داشته باشد، در صورت نداشتن هوای پاک، باز هم نباید توقع سلامتی را داشته باشد. اکنون در شهرهای بزرگ بدترین نوع شرايط آب و هوا عادي شده است؛ که ميتوان شيوع غيرعادي اغلب بیماریها، خصوصاً بيماريهاي قلبی را با آن مرتبط دانست.
رکن دوم خوردنيها و آشامیدنیها بود که به علت گسترش تفکر پاستوریزاسیون و بستهبندی و شیمیاییشدن تغذیه و خوردن میوهی غیربوم و غیرفصل از جهات گوناگون ناديده انگاشته شده و نقض گرديده است.[4]
رکن سوم، ورزش است. به علت تولید مواد اضافی در بدن انسان، برای دفع آنها باید هر روز ورزش کرد. این ورزش صحیح در طب سنتی سه مؤلفه دارد . عرقکردن بدن، سرخشدن صورت و به شمارهافتادن نفس. وقتی بدن به این مرحل برسد، باید با آهنگ ملایمی ورزش را کم کرد و بعد به آرامی به آن پايان داد. با این تعریف از ورزش، اغلب ورزشهای مدرني که با هدف قهرمانسازی انجام ميشود نه تنها کمکي به سلامتي نميکنند بلکه ضدسلامتي هستند. ورزش با شکم خالی بسیار مضر است؛ بنابراین ورزش صبحگاهی بدترین نوع ورزش است. بهترین زمان دو ساعت پس از غذا است.
خواب در حفظ سلامتی در درجهی بعدی از نظر اهمیت قرار دارد.[5]حکما خواب در روز را بد و عامل بیماری ميدانستند اساساً روز برای کار و تحرک و دنبال روزی رفتن است و شب برای استراحت و سکونت و خواب است و جابهجا شدن این دو نادرست و عامل بیماری است. حداکثر خواب مجاز در روز در تابستان 20 دقیقه ميباشد. مقدار خواب نيز بر اساس مزاجهای مختلف تعریف ميشد و مهمتر از همه اينکه مفيدترين خواب را خواب ابتداي شب قبل از نيمه ميدانستند و خوابیدن بین الطلوعین و قبل از اذان مغرب را بسیار بد ميدانستند. در حالي که اقتضاي زندگي مدرن تقربياً امکان خواب در اوايل شب را غيرممکن يا بسيار دشوار کرده است و خواب سحر و بينالطلوعين را رواج داده است.
منابع
1. عقیلی خراسانی؛ محمدحسین؛ خلاصه الحکمه؛ ج1، قم: اسماعیلیان، 1385
2. ناظم؛ اسماعیل؛ طبیعت در پزشکی ایرانی؛ ، تهران: ابژ، 1389
3. بوعلي، قانون، ترجمهي شرفكندي، ج1، سروش، تهران، چاپ هفتم 1387
4. بوعلي، قانون، مترجم: ترجمهي شرفكندي، ج3، سروش، تهران، چاپ هفتم 1387
5. بوعلي، قانون، مترجم: ترجمهي شرفكندي، كتاب سوم بخش سوم، سروش، تهران، چاپ اول 1367
6. جرجاني اسماعيل، ذخيرهي خوارزمشاهي، تصحيح:جلالالدين مصطفوي، ج1، شهريور 1344
7. جرجاني، سيد اسماعيل، الاغراض الطبيه والمباحث العلائيه، تصحيح: حسن تاج بخش، دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول 1384
8. جرجاني، سيد اسماعيل، ذخيره خوارزمشاهي، تصحيح محمدرضا محرري، انتشارات فرهنگستان علوم پزشکي کشور، 1382، کتاب سوم
9. جرجاني، سيد اسماعيل، ذخيره خوارزمشاهي، كتاب اول، تصحيح: جلال مصطفوي، انجمن آثار ملي، تهران، بهمن1352
10. جرجاني، سيد اسماعيل، ذخيره خوارزمشاهي، كتاب سوم بخش اول و دوم، تصحيح: جلال مصطفوي، انجمن آثار ملي، تهران، بهمن1352
11. عقيلي خراساني محمد حسين، مخزن الأدويه، تصحيح: سيد علي موحد ابطحي، جلد 1 و2، حبل المتين، قم، چاپ اول 1384
12. عقيلي خراساني، محمد حسين، خلاصه الحکمه، تصحيح اسماعيل ناظم، انتشارات اسماعيليان، 1385، جلد اول و دوم
13. گيلاني محمد كاظم، حفظ الصحه ناصري، تصحيح: چوپاني، المعي، تهران، چاپ اول، بهار 1388
14. على بن موسى، امام هشتم (عليهالسلام)، طبّ الإمام الرضا عليه السلام (طب و بهداشت از امام رضا عليه السلام)، معراجى - تهران، چاپ: ششم، 1381
[1]- برای مطالعهي بيشتر در بحث هوا به منابع زیر مراجعه کنید.
خلاصه الحكمه ج1 ص393 تا ص492
خلاصه الحكمه ج2 ص903 تا ص920
قانون ج1 ص185 تا ص 212
ذخيرهي خوارزمشاهي كتاب سوم ص9 تا ص60
الاغراض الطبيه ج1 ص201 تا ص206
[2]- على بن موسى، امام هشتم (عليه السلام)، طبّ الإمام الرضا (عليه السلام)
[3]- قانون ج1 ص3 و ذخيرهي خوارزمشاهي ج1 ص15 و خلاصه الحکمه ج1 ص 7
[4]- برای مطالعهی بيشتر منابع زیر توصیه می شود:
خلاصه الحكمه ج1 ص430 تا ص453
خلاصه الحكمه ج2 ص805 تا ص838
قانون ج1 ص219 تا ص 225
ذخيرهي خوارزمشاهي كتاب سوم ص76 تا ص162
الاغراض الطبيه ج1 ص207 تا ص211
[5]- برای مطالعهی تفصیلی به منابع زیر مراجعه کنید:
خلاصه الحكمه ج1 ص467 تا ص474
خلاصه الحكمه ج2 ص880 تا ص888
قانون ج1 ص392 وص 217
ذخيرهي خوارزمشاهي كتاب سوم ص184 تا ص189
الاغراض الطبيه ج1 ص217 ص218
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.