کسي مثل ويتگنشتاين زندگي معمول انسانها را زندگي اصيل ميداند و سؤالات فلسفي را ناشي از کاربرد نادرست زبان در فرمهاي مختلف زندگي ميداند. اگر انسانها همان زندگي عرفي بوم خود را رعايت کنند و زبان را در همان فضا به کار بگيرند، سؤالات فلسفي بروز نميکند. در چنين نگاهي فلسفه نوعي کژکارکرد است. در مقابل اين نگاه ديدگاهي وجود دارد که زندگي را به نسبتي که بر مدار پرسشهاي فلسفي رقم خورده باشد، اصيل ميداند و زندگي عادي و معمولي روزمره را نوعي دور باطل نياز و تأمين نياز ميداند و ارزش زندگي را به تأمل دربارهي چرايي زندگي بازميگرداند.
آيا سبک زندگي تابع فکر است؟ آيا زندگي غربزدهي ما، نشان از آن دارد که ما قبل از آن، در تفکر خود غربزده شدهايم؟ ما که اساساً تا مدتها از تفکر مدرنيته چيزي نميدانستيم، پس چطور تجربهي غرب را از دريچهي مظاهر تمدني آغاز کرديم؟ آيا ممکن است که ما تفکرمان شرقي باشد و زندگيمان غربي؟ ظاهراً رابطهي تفکر و سبک زندگي به اين سادگي نيست که بهراحتي بگوييم زندگي تابع فکر است، هرچند اين سخن درست است اما چند و چوني دارد:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.