X

آن جهان رفت

آن جهان رفت -
امتياز: 4.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
اسماعيل نوده فراهاني
تأملي در نسبت نظريه‌اجتماعي و تاريخ
اشــــاره وقتي ساحت‌هاي نوي کشف مي‌شود و تجربه‌هاي جديدي به وجود مي‌آيد، آنگاه معناي زندگي نيز تغيير کرده و درک متفاوتي از حقيقت حاصل مي‌شود. در اين وضعيت، افراد احساس مي‌کنند که با جهان ديگري روبه‌رو هستند که علم موجود، در آن ديگر مؤثر نيست. طلب حقيقت مؤثر، راه را براي برآمدن نظريات جديد باز مي‌کند و چون خود افراد نيز آدم‌هاي ديگري شده‌اند، نظرات ديگري ابراز کرده و مفاهيم جديدي خلق مي‌کنند. چيستي اين فهم متفاوت و نسبت آن با علوم موجود، موضوعي است که در يادداشت حاضر، درباره‌ي آن تأمل شده است.

تاريخ، بخش مهمي از آموزش در برخي كتب درسي ترجمه‏اي است اما در نقطه‌ي مقابل، يكي از مباحث مهم و مورد غفلت در فضاي علوم اجتماعي ايران، نسبت ميان نظريه‌ي ‌اجتماعي و تاريخ است. به عنوان مثال، لوئيس كوزر كتاب «زندگي و انديشه‌ي بزرگان جامعه‏شناسي» خود را به چهار بخش «انديشه، زندگي، زمينه‌ي فكري و زمينه‌ي اجتماعي» اختصاص داده است.

رابرت مرتون در پيش‌گفتاري كه بر اين كتاب نوشته، آورده است: «بيش‌تر تاريخ‏هاي افكار جامعه‏شناختي كه پيش از اين عرضه شده، ‌به‌گونه‏اي نوشته شده‏اند كه گويي اين افكار از اذهاني تراوش كرده‏اند كه در قالب جسماني نبوده‏اند و فشارها و انگيزش‏هاي زمان، مكان، تاريخ، جامعه و فرهنگ، ‌بر آن‏ها بي‏تأثير بوده‏اند اما اين كتاب، پديده‌ي ديگري است»[1]. مرتون در توصيف اين «پديده‌ي ديگر» مي‏گويد: «او [كوزر] هر نظريه‏پردازي را به تاريخ زندگي‏اش (از دو جنبه‌ي اجتماعي و روان‌شناختي آن)، فراز و نشيب كاري و جايگاهش در چارچوب ساختار اجتماعي و همچنين به مخاطبان مهم و گروه‏هاي مرجع آن نظريه‏پرداز، به سبك بسيار مؤثري مرتبط مي‏سازد»[2]. البته اين پديده حاصل تلاش‏هاي مؤلف در سال تحصيلي 69-1968 است.[3]بنابراين احتمالاً اين چينش و بينشِ پشتوانه‌ي نظري آن، در خود غرب نيز تا حدي معلول شرايط تاريخي است.

اهميت اين مسئله با عنايت به داستان پيدايش جامعه‏شناسي، قابل فهم‏تر خواهد شد. جورج ريتزر در كتاب «نظريه‌ي جامعه‏شناسي در دوران معاصر» زمينه‌ي تاريخي نظريه‌ي جامعه‏شناسي را به دو بخش «نقش نيروهاي اجتماعي»[4]و «نقش نيروهاي فكري»[5]تقسيم مي‏كند و پيدايش جامعه‏شناسي را حاصل درگيري دو جريان «روشنگري» و «محافظه‏كارانه» مي‏داند[6]. جريان روشنگري ـ به عنوان موتور حركت جامعه‏شناسي ـ مخالفت با سنت فئودالي، استبداد سياسي و كليسا (مذهب) را از يك‌سو و گرايش به علم تجربي را از سوي ديگر در دستور كار خود قرار مي‏دهد. جريان محافظه‏كارانه نيز تمام همّ خود را مصروف انسجام اجتماعي مي‏نمايد. در اين فضا، جامعه‏شناسي به لحاظ بينش نظري متأثر از جريان محافظه‏كارانه، حامي نظم و حفاظت از كاركردها مي‏شود ولي به لحاظ روش‏شناختي عميقاً از ايده‏هاي عقل روشنگري متأثر مي‏گردد. با اين تفاسير مي‏بينيم كه نظريه‌ي جامعه‏شناسي از يك‌سو رو به سوي اهداف كلان و آرمان‏گرايانه‌ي روشنگري دارد و از سوي ديگر، براي مسائل خرد و كلان پيشِ‌رو چاره‏انديشي مي‏نمايد.

در اين چارچوب، برآمدن و برافتادن نظريه‏ها امري طبيعي و ذاتي نظريه‌ي اجتماعي است و كاركرد اصلي نظريات مندرج در كتب آموزشي، تعليم تفكر و فعال‏كنندگي ذهن و محرك قوه‌ي خلاقه است و نه محدودكردن انديشه در چارچوبه‏ي محدود مفاهيم موجود و غفلت از شيوه‏هاي تفكر و خاموش‏كننده‌ي قوه‌ي تخيل علم‏آموز. واقعيت اين است كه نظريه‌ي اجتماعي در غرب براي حل مسائل اجتماعي پديد آمده است. سير زندگي يك نظريه اجمالاً به اين شرح است: پيدايش مسئله؛ ارائه‌ي راه‌حل‏هاي پيشنهادي (در قالب‏هايي چون سخنراني، مقاله و...)؛ توفيق نسبي يك يا چند نظريه در تبيين مسئله و ايجاد راه تخفيف معضل؛ تدوين دقيق و مبسوط نظريه (در قالبي چون كتاب)؛ گنجاندن چكيده در كتب درسي (با عناويني چون «مباني...»، «درآمدي بر...» و...). بنابراين، نظريه‌ي اجتماعي در بستري عميقاً تاريخي متولد مي‏شود و پس از اثبات كارآمدي، مراحل ثبت و ضبط را از سر مي‏گذراند و با افزوده‌شدن بر كتب درسي، به غناي نظريه‌ي اجتماعي كه همانا نقطه‌ي كمال هر نظريه است، مي‏افزايد.

تاكنون درباره‌ي تاريخيت نظريه‌ي اجتماعي با توجه به كاركرد ذاتي مجموعه‌ي علوم اجتماعي و سير زندگي يك نظريه سخن گفتيم. اما اين بحث داراي ابعاد ديگري نيز هست. بخشي از تاريخي‌بودن علم غربي و از جمله علوم اجتماعي، مربوط به ماهيت عقل غربي است. زمان‌مندي و نقص نسبي عقل غربي در شناخت امور مادي و ناتواني، غفلت و گريز آن از امور غيرِمادي، سبب تاريخيت عقل غربي و در نتيجه تاريخيت علم غربي در ادراك و شناخت امور مادي و جهل و روي‌گرداني كلي از امور غيرِمادي شده است. همگاني‌شدن خودآگاهي و اذعان به نقص عقل غربي ـ علي‌رغم وجود نگراني‏ها و اضطراب‏هاي عميق ولي محدود به برخي انديشه‏ورزان از همان اوايل ـ عامل عقب‏نشيني از مواضع جهان‏شمول و خلل‏ناپذير علم و بالأخص علوم انساني شده است. به‌همين دليل است كه پيش‏تر ارجاع نظريه‌ي اجتماعي به شرايط فردي، اجتماعي و محيطي انديشمند توسط «كوزر» امري تاريخي و پديده‏ي ديگر خوانده شد. بنابراين و به لحاظ تاريخي، تولد پديده‌ي ديگر، مصادف با خودآگاهي و اعتراف به نقص عقل غربي است.

برآمدن و برافتادن نظریه‏ها امری طبیعی و ذاتی نظریه‌ی اجتماعی است و کارکرد اصلی نظریات مندرج در کتب آموزشی، تعلیم تفکر و فعال‏کنندگی ذهن و محرک قوه‌ی خلاقه است

مسئله هنگامي بغرنج‏تر مي‏شود كه بدانيم نقص عقل و علم غربي به عنوان علت تاريخيت آن، مشمول خود تاريخ نيز مي‏شود: «ديدگاه‏ها، ارزش‏ها و نشانگان فرهنگي هر عصر، در شكل‏گيري نگاه مردمان به گذشته نقش دارند؛ و كنش مردمان هر دوران را تنها با زاويه‌ي ديد خود نگريسته و ارزيابي مي‏كنند. با اين حال، اين تنها در گستره‌ي تفسير مردمان حال از گذشته نيست كه حقيقت دچار لرزه مي‏گردد. اين نكته نيز كه هر مورخي در عصر خود، خواسته يا ناخواسته از چشم‏انداز ارزش‏هاي خود به جامعه‏اش مي‏نگرد، به تعليق حقيقت مي‏انجامد»[7].

آنچه گفته شد مربوط به نظريه‌ي اجتماعي موجود است كه متأثر از مدرنيته پديد آمده است؛ پديده‏اي كه با انقلاب صنعتي انگلستان، انقلاب سياسي فرانسه، انقلاب مذهبي‌ ـ‌ معرفتي آلمان و... همبستگي و تصادف زماني دارد. اگر آنطور كه حسين كچويان گفته است انقلاب اسلامي را «انقلاب كبير» و يا به تعبير محمدابراهيم فياض «قيام لله» بدانيم، در آنصورت مبناي معرفت‏شناختي متفاوتي از جمله در درك و دريافت تاريخ، اجتماع و... رقم خواهد خورد.

«انقلاب كبير» به عنوان نشانه‌ي «انفتاح تاريخ جديد»[8]به‌كلي با آنچه تاكنون درباره‌ي تاريخ و تاريخيت گفته شد، متفاوت است. انقلاب كبير چه تأثيري بر فهم تاريخي و تبيين اجتماعي خواهد گذاشت؟ انقلاب كبير، ارزش‏ها، هنجارها، منطق استدلال، موضوعات مورد بررسي، سير اقناع عمومي صحيح و غلط‏ها، سازوكار قضاوت درباره‌ي بايدها و نبايدها و... را تحت تأثير قرار مي‏دهد. امري كه در ادبيات فعلي در قالب «انسان‏شناسي»، «هستي‏شناسي»، «موضوع‏شناسي»، «روش‏شناسي» و... طبقه‏بندي مي‏شود و البته ممكن است به‌زودي اين روش طبقه‏بندي نيز به‌كلي كنار گذاشته شود. به عنوان مثال، ظهور و بروز ابعاد تمدني پيش‏گفته در علوم اجتماعي موجود در هيئت «مفاهيم اساسي جامعه‏شناسي» قابل مشاهده است. از اين جهت، رفع يا قلب كليدواژه‏هاي مرسوم و تولد كليدواژه‏هاي جديد به عنوان حاملان نكات مذكور، يكي از ملموس‏ترين نتايج تحول فوق است. سير تحول معنايي لغات پيشا ـ تجددي در هنگامه‌ي ظهور تمدن غربي به‌خوبي نشان‏دهنده‌ي چرخش تمدني در راستاي غلبه‌ي تجدد هستند.

تفاوت تعابيري نظير «انقلاب كبير» و «قيام لله»؛ «انقلاب مخملي»، «جنگ نرم» و «فتنه» و تولد مفاهيمي چون «استكبار» و «استضعاف» و جدال مفاهيمي چون «خواص» و «نخبه» و كاربرد تركيباتي نظير «من النهر الي البحر» از مصاديق چنين چرخش تاريخي ـ تمدني در دوره‌ي اخير است. رهبر معظم انقلاب با درك اهميت اين مسئله فرموده‏اند: «من خيال مي‏كنم الان كساني كه در مجموعه‏ي نظام هستند، قدر زبان فارسي‏ را بيشتر مي‏دانند؛ علتش هم اين است كه امروز ايران معتقد است براي دنيا پيامي دارد و آن، اسلام انقلابي است. امروز اعتقادمان اين است كه براي دنيا پيامي داريم. اين پيام، يك حامل و رسانه‏ي درستي مي‏خواهد؛ و آن جز زبان، چيز ديگري نيست. چون به اين پيام فكر مي‏كنيم، اين زبان بايستي بتواند واژه‏ها و اصطلاحات مخصوص ما را منعكس كند؛ اصطلاحاتي كه مقصود انقلاب را برآورده مي‏كند و تفكرات نظام را منعكس مي‏نمايد. پس، امروز ما به يك زبان قوي و جاافتاده و پُرظرفيت احتياج داريم؛ و آن زبان فارسي‏ است، كه بحمداللّه در دسترس ما هم هست»[9].

ممكن است تصور شود انتقادات وارد بر تاريخ و در نتيجه علوم انساني داراي تاريخيت موجود كه پيشتر اشاره شد درباره‌ي تاريخ جديد در حال تولد و معرفت متعلق به آن نيز تداوم خواهد داشت. علت نسبيت و تكثر موجود در علوم انساني غربي كه متن را مملو از نشانه‏هاي مستقر در شبكه‏اي شناور، تفسيرپذير و متغير مي‏داند، جاي ديگري است؛ نگاه تاريخي جديد كه از ابتدا از «جدال تاريخي حق و باطل» و «سنتهاي لايتغير الهي» آگاهي دارد، كمتر خود را مشغول به جزئيات مي‏نمايد و با توسل به اصول، خود را از گرداب «فروع» مي‏رهاند. شايد يكي از متون نشان‏دهنده‌ي اين معنا، دعاي ندبه به عنوان يكي از صورت‏هاي تاريخ‏نگاري عبرت‏محور باشد.

بنابر آنچه گفته شد، تلاش براي حل مسائل جامعه با لحاظ مصالح نظام اسلامي در حال عبور از يك پيچ تاريخي، و حفظ رويكرد آرمان‏گرايانه و انقلابي و جدي تلقي‌نمودن وقايع و حوادث شكل‏گرفته پيرامون انقلاب اسلامي مسيري است كه افق جديدي را پيشِ‌روي نظريه‌ي اجتماعي مي‏گشايد و شايد در چنين فضايي انباشتن نظريات جامعه‏شناسي غربي در بخش «ادبيات نظري» و دست‌چين‌نمودن مفاهيم سنجش‏پذير در قالب «چارچوب نظري» و كاربرد آن براي شناخت جامعه‌ي انقلابي، مضحك‏ترين صورت پژوهش اجتماعي باشد. مهم‏ترين و علمي‏ترين نتيجه چنين كولاژ مكرري اين است كه «رفتار آشفته و غيرمتمدنانه‌ي مردم ايران قابل پيش‏بيني و در نتيجه قابل اعتماد نيست».

 

 


[1]-  لوئيس كوزر، زندگي و انديشه بزرگان جامعه‏شناسي، ترجمه محسن ثلاثي، تهران: انتشارات علمي، چاپ سيزدهم: 1386، صفحه 3.

[2]-  همان: 4.

[3]-  همان: 8.

[4]- جورج ريتزر، نظريه جامعه‏شناسي در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثي، تهران: انتشارات علمي، چاپ دوازدهم: 1386، صفحه 5.

[5]-  همان: 11.

[6]-  همان: 13- 15.

[7]-  جلال فرزانه دهكردي، مقاله «روايت و تاريخ: توصيف و شناخت» مندرج در: جفري رابرتز (ويراستار)، تاريخ و روايت، ترجمه جلال فرزانه دهكردي، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق ع، 1389، صفحه 12.

[8]-  حسين كچويان، انقلاب اسلامی ايران و انفتاح تاريخ: بيداری اسلامی در بهار عربی، تهران: سوره مهر، 1390.

 

[9]-  بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي شوراي عالي ويرايش زبان فارسي در صداوسيما 18/ 09/ 1370.

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی