تشکر میکنم از استادانی که تشریف آوردند. موضوع جلسه رسانه و ماهیت یا حکمت رسانه است. برای ورود به بحث سه حوزه زیر به نظرم راهگشاست:
تاریخچهی رسانه و عالمی که رسانه را شکل داده است؟ ویژگیها و کارکردهای رسانه در دنیای کنونی؟ نسبت ما و رسانه با توجه به نگاه شهید آوینی؟
به نظر شما سینمای تاریخی-مذهبی ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا فیلمهای ساختهشدهی سینما و تلویزیون در این حوزه، منطبق بر اهداف انقلاب اسلامی هست یا خیر؟
با یک جواب سلبی شروع میکنم که خیر! به جهت اینکه اساساً به نظر میرسد که نظام تکلیفش را با هنر مدرن روشن نکرده است.
در ماههای اخیر موضوع شبكههای ماهوارهای به ویژه تاثیرات شبكهماهوارهای فارسیوان و اقبال نسبی مخاطبان ایرانی به این شبكه در محافل مختلف فرهنگی- اجتماعی و حتی سیاسی، مورد توجه و تمركز بوده و رسانههای مختلف نوشتاری، دیداری و شنیداری نیز تلاش كردهاند از زاویه دید خود
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.