در ماههای اخیر موضوع شبكههای ماهوارهای به ویژه تاثیرات شبكهماهوارهای فارسیوان و اقبال نسبی مخاطبان ایرانی به این شبكه در محافل مختلف فرهنگی- اجتماعی و حتی سیاسی، مورد توجه و تمركز بوده و رسانههای مختلف نوشتاری، دیداری و شنیداری نیز تلاش كردهاند از زاویه دید خود
به موضوع بپردازند. در بسیاری از مطالب نوشته و گفته شده درباره این شبكه، چند نكته بسیار برجسته بوده است؛
1- مالك این شبكه غول بزرگ رسانهای، كیت روپرت مورداك، معروف به روپرت مرداك، از دوستان آریل شارون و از شیفتگان بقاء و تقویت رژیم صهیونیستی است
2- این شبكه گوی سبقت را از دیگر شبكههای ماهوارهای ربوده است
3- گفتمان غالب این شبكه، خیانت است. با در نظر گرفتن این سه نكته، و به منظور خودداری از تكرار مطالب بیان شده، در این نوشتار ضمن تبیین مضامین اصلی برنامههای شبكه فارسیوان، برخی دلایل گرایش مخاطبان به این شبكه برشمرده میشوند.
در واقع، بیشترین زمان برنامههای این شبکه به سریال اختصاص دارد و مهمترین علت گرایش مخاطبان به این شبکه نیز سریالهای آن به شمار میروند و دیگر برنامههای آن یعنی نماآهنگها (موسیقی- تصویر) و تبلیغات تجاری، تاثیر چندانی در جلب مخاطب به این شبکه نداشتهاند. شهرت و زبانزد شدن فارسیوان، در مدتی کوتاه عمدتاً به دلیل سریالهایی است که شنبه تا چهارشنبهها، به طور پیوسته در ساعات آغازین شب و سریالهای كمدی است كه در پایان هفتهها از این شبکه پخش میشوند.
از آغاز فعالیت شبكه «فارسیوان» در مرداد 1388 تاكنون حدود 25 سریال از این شبكه پخش شده یا در حال پخشند كه برخی از آنها عبارتند از: «همسر یا دردسر»، «سامسون»، «خواهر دوست داشتنی من»، «شب به شب»، «ققنوس»، «افسانه افسونگر»، «همسر من بینظیره»، «رویاهای شیشهای» (کرهای)؛ «خانه مد، آشنایی با مادر»، «معجزه كوچك»، «ریبا»، «دارما و گِرِگ»، «24»، «حصار چوبی»، «جسور و زیبا» و «فرار از زندان» (آمریكایی)؛ «مونس و مونس»، «همسایهها»، «سفری دیگر» و «در جستجوی پدر» (کلمبیایی)؛ «ویكتوریا» (محصول مشترك آمریكا و كلمبیا ساخته شده در مكزیك)، «آرزوی عروسک پارچهای» (ترکیهای) و...
سریالهای كرهای پخش شده از فارسیوان به جهت محتوایی و مضامین، اگر چه تا حدودی شباهتهایی به برخی سریالهای كلمبیایی دارند (چون در آنها كشور كره جنوبی را كه در حال گذار از فرهنگ سنتی به فرهنگ مدرن است) به تصویر در آمده است مثلاً از این حیث كه در این سریالها، مردهای خائن به همسرشان برجسته هستند، اما در مجموع این سریالها به دلیل این كه در فضایی شرقی و با مختصات فرهنگ شرق ساخته شدهاند تا حد زیادی از مسائل و عوارض سریالهای كلمبیایی و آمریكایی به دورند.
به نظر میرسد كه متصدیان شبكه فارسی 1 از ذائقه سالهای اخیر مخاطبان ایرانی در خصوص علاقهمندی به درامهای كرهای، آگاهی كامل داشتهاند و به همین جهت در آغاز فعالیت این شبكه، دو سریال كرهای با مضامین درام را در كنداكتور خود گنجاندند و حتی آنها را دوبار پخش كردند. در میان سریالهای كرهای، سریال «خواهر دوست داشتنی من» به علت داستانپردازی زیبایش كه به مشكلات زن جوان فداكاری میپرداخت كه پس از مفقود شدن پدرش با مشكل فقر خانوادهاش مبارزه میكرد و به نحوی حس همدردی ایرانیان را بر میانگیخت بسیار توجه مخاطبان ایرانی را به یك سریال كرهای در «فارسیوان» جلب کرد. پس از آن، سریال «افسانه افسونگر» نیز با مضمونی مشابه (از دست دادن پدر به دلیل ازدواج با زن دوم و ترك خانواده و مشكلات معیشتی شدید) به حفظ مخاطبان فارسیوان کمک کرد. فضای این سریال و نیز برخی سریالهای دیگر مانند «سامسون» و «خواهر دوست داشتنی من» بر مضمون «زندگی دختر فقیر و سخت کوش» کلیشهای که همواره سبب جذب مخاطبان ایرانی، به ویژه زنان به سریالهای شرقی، مخصوصاً ژاپنی و کرهای شده - متمرکز بوده است. این موضوع حاکی از نگاه تیز سیاستگذاران شبکه «فارسیوان» است، چرا که این مضمون، همواره با برانگیختن حس همدردی و همذاتپنداری ایرانیان- كه انسانهایی عاطفی هستند- همراه بوده و در جلب مخاطب بسیار موفق بوده است. نمونه این موضوع را در سریالهایی مانند «سالهای دور از خانه»، «داستان زندگی»، «جواهری در قصر» که بر زندگی شخصیتهایی مانند «اوشین»، «هانیکو» و «یانگوم» متمرکز بودند، شاهد بودیم و در این زمینه تفاوتی وجود نداشته كه سریال از چه شبكهای پخش شده، مهم مضمون سریال بوده است. به طور قاطع میتوان گفت در شبکه «فارسیوان»، سریالهای كرهای، برای مخاطبان نقش دام را ایفا میکنند چرا كه این سریالها به دلیل نزدیكی نسبی برخی مضامین آنها به فرهنگ و زندگی خود ایرانیها، مخاطبان را با این شبكه آشنا و برای دیدن این شبكه ترغیب و تشویق میكنند. با این حال، این سریالها، از فضایی بسیار كلیشهای که مختص سریالهای كرهای است، تبعیت میكنند كه در آن، دائماً تعلیقی در یك ارتباط عاطفی مثلثی شکل ایجاد شده است. در سریالهای «امپراطور دریا»، «تاجر پوسان»، و «افسانه جومونگ» كه همگی از شبكه سوم سیما پخش شدهاند، نیز مثلث عشقی مشابهی وجود داشت، كه در واقع پاسكاریهای جاری در این مثلثها یكی از علل اصلی كشش بینندگان به آن بوده است. این فضای تعلیق در تمام سریالهای كرهای پخش شده از «فارسیوان» نیز، به چشم میخورد.
بیشتر سریالهای كرهای متعلق به تلویزیون ملی كره جنویی یعنی شبكه MBCبودهاند و حتی یكی از سریالها (افسانه افسونگر) بر فضای ساخت سریال در این شبكه نیز نیم نگاهی داشت، از این رو به دلیل این كه این سریالها برای مخاطب گسترده و عام كره تهیه شده بودند، از بسیاری از صحنههای اروتیك و مضامین غیراخلاقی فاصله داشتهاند. در مجموع میتوان سریالهای كرهای این شبكه را نوعی ارتباطات میانفرهنگی دانست، اما یك نكته را نباید از نظر دور داشت و آن موضوع باور كرهایها به تناسخ و زندگی پس از مرگ در قالب جسمی جدید است كه گاهی اوقات در سریالهایی مانند «خواهر دوست داشتنی من» و «افسانه افسونگر» پررنگتر بود و رسوخ این موضوع در فضای ایدئولوژیك كشورمان، اگر چه بعید است اما بر اهل تبلیغ است كه شبهات این گونه را در مناسبتها و مكان و زمان مناسب خود بر طرف نمایند تا احیاناً نوجوانان یا افرادی كه در این زمینه آگاهی كافی ندارند، دچار شبهه نشوند.
سریالهای كلمبیایی و امریكایی
سریالهای آمریكایی پخش شده از فارسیوان، سه دسته بودهاند: 1- یك سریال ویژه كودك به نام معجزه كوچك: این سریال به دلیل این كه تبلیغ زیادی روی آن صورت نگرفته و هفتهای یكبار پخش شده، مخاطب چندانی نداشته ضمن این كه عمدتاً بر زندگی یك ربات متمركز بوده و چندان مسالهساز نبوده است. 2- سریالهای پلیسی- جنایی: «24»، «فرار از زندان» و «حصار چوبی». دو سریال اول، پیش از آن كه از فارسیوان پخش شوند، در ایران به طور گسترده توزیع شده بودند و علاقهمندان این سریالها آنها را تماشا كرده بودند، حتی فرار از زندان در حال حاضر با همان دوبله داخل ایران پخش میشود كه در مجموع این سریال، مضامین مثبتی همچون ایثار و فداكاری، اهمیت ایمان در زندگی انسان و... را در بردارد. به نظر میرسد شبكه فارسیوان، به دلیل گرایش گستردهای كه در ایران به این سریال ایجاد شد، پخش آن را در دستور كار خود قرار داد كه عملاً دست به كار بیهودهای زده است چون این سریال اكنون بیننده زیادی در كشورمان ندارد. سریال 24 نیز همان وضع فرار از زندان را دارد، بعلاوه این كه دوبله فارسیوان به قدری ضعیف است كه مخاطب را برای تماشای یك سریال جنایی سیاسی جذب نمیكند. سریال حصار چوبی، ساختاری قوی و جذاب نداشت و به سرعت نیز از آنتن فارسیوان برداشته شد.
اما همان طور كه اشاره شد مساله اصلی در خصوص این شبكه، مضامین سریالهای كلمبیایی و نیز آمریكایی درامبودهاند. ترغیب به داشتن روابط متهورانه و متنوع جنسی، متقاعد كردن زنان به رسیدگی بیشتر به تن و ظاهر خود برای جلب توجه مردان، برجستهكردن جذابیت لذت بیشتر بردن از جنس مخالف، زیر سوال بردن ازدواج و ایجاد تردید درباره اهمیت و ارزش آن، تئوریپردزای، طرح سوال و ایجاد شبهه و تردید مكرر درباره دیدگاههای افرادی كه به بیبندو باری رو نیاوردهاند یا به زندگی مشترك خود پایبندند و در مقابل ارائه دیدگاهها و پاسخ به سوالهای شبههافكنانه برای اقناع مخاطب در خصوص این كه زمانه تغییر كرده است و افراد باید پایبند به زندگیهای سنتی نباشند، از برجستهترین مضامین این دسته از سریالهای آمریکایی و کلمبیایی این شبكه بوده است. روابط متهورانه دختران و پسران جوان، نمایش مكرر مشروبخواری و مزخرفگوییهای هنگام مستی، بیان راههای دوست شدن با جنس مخالف و نیز ظرافتها و مشكلات و مسائل مربوط به دوستی با جنس مخالف، نمایش روابط خارج از چارچوبهای اخلاقی، ابراز علاقه شهوانی و اغوا كننده، عدم وفاداری زنان و مردان متاهل به همسران خود كه بعضاً با نیت انتقام از همسر به علت عدم وفاداری او صورت میگیرد، دیالوگهای جنسی وتوصیه به خیانت و عدموفاداری از دیگر نكات برجسته در سریالهای كلمبیایی و امریكایی درام این شبكه است. در بسیاری از این سریالها به ندرت پیامی فرهنگی و اخلاقی وجود دارد و در اغلب آنها از یك مغالطه بسیار پیچیده استفاده شده است؛
در این سریالها به منظور متقاعدسازی افراد برای هوسبازی و تنوعطلبی جنسی در هنگام قرار گرفتن در فضای یك مثلث عاطفی از یك نسخه واحد استفاده میشود: «به دلت مراجعه كن» كه در حقیقت عبارت است از؛ «به هوا و هوست مراجعه كن» و معمولاً این مراجعه به هوا و هوس به خیانت به همسر ختم میشود. از این رو اغلب این سریالها به طور زیرپوستی و در لفافه مجوز خیانت را برای مردان و زنان متاهل كه در زندگی زناشویی خود دچار مشكلاتی عاطفی هستند یا به نوعی در ارتباطات اجتماعی با مردان و زنان دیگری در تعامل نزدیك قرار گرفتهاند، صادر میكنند و بیشترین قشر آسیبپذیر از این سریالها نیز همین دسته از افراد هستند. اثر دیگر این سریالها كاشته شدن انواع بذرهای شك و تردید در ذهن تماشاگران در خصوص همسران خود است، به گونهای كه بسیاری از ارتباطات سالم آنها در اجتماع نیز زیر ذره بین سوء ظن قرار میگیرد. در حقیقت به تدریج فضای ارتباطات بسیاری از خانوادهها سلامت و انس و الفت عاشقانه و صمیمانه را از دست میدهد.
تاكنون یک سریال ترکیهای نیز از این شبكه پخش شدهاست كه اگر چه عمدتاًمخاطب كودك را هدف قرار داده است اما برخی از مسائل و مضامین یاد شده در خصوص سریالهای امریكایی و کلمبیایی در آن به صورت خفیف به چشم میخورد.
شبكه فارسیوان حدود 6 ساعت در شبانهروز را به پخش نماآهنگ اختصاص داده است كه حاوی چند نماآهنگ بیشتر نبوده است و پیوسته همین نماآهنگها تكرار میشوند. در آغاز در این نماآهنگها موسیقی ایرانی پخش نمیشد، اما به تدریج با برقراری ارتباط این شبکه با برخی از خوانندگان جوان و نیز قدیمی لسآنجلسی، نماآهنگهای ایرانی نیز از این شبکه پخش شد. در نماآهنگهای غیرایرانی این شبکه اغلب فضای خشونت و آنارشیسم موج میزند و به نوعی برعکس سریالهای این شبکه که به ندرت پیامسیاسی دارند، نماآهنگهای این شبکه به طور غیرمستقیم از بار سیاسی برخوردارند. در مجموع این نماآهنگها در رقابت با شبكههای دیگر فارسی زبان كه اقدام به پخش شبانهروزی نماآهنگ مینمایند در جذب مخاطبان توفیق چندانی به دست نیاوردند.
تبلیغات تجاری هدفمند
در این شبكه، با روند افزایش مخاطب، كالاهای بیشتری نیز تبلیغ شدهاند به گونهای كه در آغاز، صرفاًیك تبلیغ تجاری در مورد سفر به مالزی از این شبكه پخش میشد و در لابلای برنامهها بیشتر نماآهنگ پخش میشد اما اكنون تعداد نماآهنگها كمتر شده و فضا برای تبلیغات تجاری بازتر شده است. اغلب تبلیغات تجاری این شبكه متعلق به محصولات اروپایی است از جمله ماشین لباسشویی ایتالیایی یا چای و برنج انگلیسی. تمركز دیگر تبلیغات بر مواد و محصولات ظاهرآرایی بوده است. اگر با دقت به همه تبلیغات صورت گرفته در این شبكه توجه كنیم، متوجه میشویم كه همان گونه كه سریالها، عمدتاً زنان و دختران را هدف قرار دادهاند، مخاطب تبلیغات تجاری نیز اغلب این قشر هستند به ویژه زنان خانهدار.
برخی علل گرایش مخاطبان به فارسیوان
برقراری ارتباط با مخاطبان به زبان فارسی: اغلب مخاطبان ایرانی كه شبكههای ماهوارهای را تماشا میكنند، با زبانهای خارجی آشنایی چندانی ندارند، فارسیوان مساله را با دوبله سریالها- هر چند ضعیف- حل كرده است.
مخاطبمحوری ابزاری فارسیوان: این شبكه از ابتدا تلاش كرده است به تدریج اعتماد مخاطبان ایرانی به ویژه خانوادههای دارای فرهنگ سنتی ایرانی را جلب كند و باید تأكید كرد كه حقیقتاًهدف اصلی فارسی تغییر نگرش این دسته از خانوادههاست و برای فارسیوان دیگر اقشار و افراد در درجهی دوم اهمیت قرار دارند. به همین منظور، در این شبکه، به تناسب مناسبتهای مختلف دینی و حتی گاه ملی، فضای برنامههای فارسیوان نیز تغییر میکند. برای مثال: در ماه مبارك رمضان هنگام اذان مغرب، اذان شیعی با تصاویری دارای گرافیك و رنگ و لعاب جذاب پخش شده است. این نكته را میتوان یكی دیگر از نشانههای آگاهی جامعهشناختی و زیركی متولیان این شبكه دانست كه برای جذب بیشترین مخاطب، خود را به فضای فرهنگی و روحی آنان نزدیك كردهاند. پیامهایی مانند «رمضان مبارك» و نیز تغییر جدول پخش برنامهها در شبهای قدر را نیز میتوان در این راستا ارزیابی كرد. همچنین در مناسبتهاتی مانند شهادت امام علی (ع)، رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) یا شهادت امام رضا (ع) یا اعیادی مانند عید قربان، یا عید نوروز یا گرامیداشت روز سعدی، یا تولد امام علی (ع) و روز پدر، حالو هوای این شبکه، به تناسب مناسبت تغییراتی داشته است و معمولاً با گرافیک و موسیقی مناسب، به نوعی مناسبت مورد نظر یادآوری شده است.
گذر از خطوط قرمز در شبكههای داخلی:
علت اساسی گرایش مخاطبان به این شبكه، پخش سریالهایی دارای ساختاری قویتر از شبكههای داخلی نیست بلكه عبور تدریجی از خطوط قرمز در شبكههای داخلی است. از همین رو، فضای سریالهای فارسیوان به تدریج، جنسیتر شده است و در آینده اگر خطوط قرمز بیشتری را زیر پا خواهد گذاشت چون اگر این گونه نشود، در رقابت با شبكههایی مانند «پی ام سی» و «جم كلاسیك» كه آنها نیز مدتی است سریال با دوبله فارسی پخش میكنند، مخاطب خود را از دست خواهد داد و این سطح از زیر پاگذاشتن خطوط قرمز برای مخاطب این سریالهای ضعیف و آبكی مطلوبیت نخواهد داشت. لازم به توجه است كه سریالهای دارای ساختار قوی این شبكه همچون فرار از زندان و 24 مخاطب چندانی ندارند اما سریالهای آبكی (صابونی) همچون همسایهها و مونس و مونس مخاطبان بسیار زیادی را به خود جلب كردند. از این رو، باید در خصوص مراحل بعدی پردهدری در شبكه فارسیوان یا دیگر شبكههایی كه راه خواهند افتاد مانند فارسی 2 یا فارسی3 و فارسی4 و فارسی5 آماده شد و این وظیفه سیاستگذاران فرهنگی و رسانهای كشور است.
عدم جذابیت برنامههای نمایشی و سرگرم كننده تلویزیون در ساعات 18 تا 23 در برخی از ایام سال:
اگر تلویزیون كشورمان نتواند به طور پیوسته در طول هفته و هرشب ساعات یاد شده را با سریالهایی كه به طور پیوسته پخش میشوند نه منقطع، در این رقابت حتماً بازنده خواهد شد. یكی از علتهای مهم جلب مخاطب به سریالهایی مانند «نرگس»، «رستگاران» و حتی جلب مخاطب نسبی به سریال «دلنوازان» و نیز سریالهای مناسبتی همچون سریالهای ماه مبارك رمضان و نوروز، پیوسته و هر شب پخش شدن آنها بود. فارسیوان با درك این نكته و با مطالعه دقیق ذائقه ایرانی، جدول پخش برنامههای خود را تنظیم كرد. آنها حتی از علاقه سنتی ایرانیها به تماشای تلویزیون در عصر جمعه آگاهی داشتند و از این رو برنامههای جذاب كمدی خود را در این روز و نیز عصر پنجشنبه گنجاندند. اما همانطور كه تجربه تابستان امسال نشان داد پخش سریالهای پرمخاطب و با كنداكتور (جدول پخش) مناسب همچون زیرهشت، فاصلهها، جراحت و در مسیر زایندهرود میتواند بسیاری از مخاطبان را از شبكههایی مانند فارسیوان روگردان نماید. این موضوع مسئولیت سیاستگذاران تلویزیون را سنگینتر مینماید تا برای تمام فصول و مناسبتهای سال، به ویژه مناسبتهای عزا كه معمولاً تلویزیون برنامه جذاب و متناسبی برای عرضه ندارد، بیشتر بیاندیشند، به ویژه این كه پس از موفقیت نسبی فارسیوان در اواخر سال گذشته و بهار امسال، به تدریج شبكههای «جم كلاسیك» و «پی ام سی فَمیلی» نیز اقدام به پخش سریالهایی با مضامین مشابه سریالهای فارسیوان و با دوبله فارسی نمودند. مثلث ام بیسی فارسی، بیبی سی فارسی و فارسیوان اكنون در میان تماشاگران ماهواره جای خود را به مربع بیبی سی فارسی، فارسیوان، جم كلاسیك و پی ام سی فَمیلی داده است. اما در این فضا چه راهكارهایی را میتوان برای مدیریت نرم و فرهنگی مسائل یاد شده ارائه نمود؟
تولید محصولات فرهنگی فاخر؛لازمترین كار در حوزه فرهنگ و رسانه، سرمایهگذاری گسترده برای تولید محصولات فاخر است. اگر به این باور برسیم كه در جهان حاضر كه مدیریت امنیت، باید به صورت باز عمل كند چون امنیت امروز، امنیت باز است نه صرفاً از طریق تعاملات مرزی، به طور قطع یكی از گزینههای تهدید امنیت، میتوانند رسانهها باشد و راه مقابله با چنین تهدیدهایی نیز فرهنگی و رسانهای است. باید سیاستگذاران فرهنگی به این مساله توجه داشته باشند كه عدم سرمایهگذاری كافی در این زمینه در بلندمدت هزینههای بیشتری را به كشور تحمیل خواهد كرد.
تاسیس شبكه تلویزیونی در زمینه موسیقی؛همان گونه كه با وجود شبكه رادیویی پیام، ضرورت شبكه رادیویی «آوا» احساس و تاسیس شده، شبكه تلویزیونی «آوا» كه بر موسیقی ایرانی متمركز باشد، میتواند بخشی از ذائقه موسیقی كشور را شكل دهد.
تأسیس شبكه تلویزیونی ویژه فیلم؛همان طور كه پیشتر اشاره شد بیشتر مخاطبان در ساعات اولیه شب به تماشای تلویزیون مینشینند و فارسیوان با دریافت این موضوع، این ساعات را پر كرده است، از این رو، باید تولید سریالهایی متناسب با علائق گوناگون برای پخش در این ساعات در اولویت قرار گیرد. تاسیس شبكهای كه در این ساعات اقدام به پخش فیلمهای ایرانی دارای بار نوستالژی یا فیلمهایی كه شبكههای دیگر تلویزیونی در سالهای گذشته پخش كردهاند، نماید و گاهی نیز با پخش فیلمهای جدید همراه با تبلیغ مناسب آنها در كنار تبلیغ فیلمهای روی پرده سینماها یا تئاترهای در حال اجرا، به شبكهای موفق در زمینه فیلم، سینما و حتی تئاتر تبدیل شود. چنین شبكهای میتواند به رشد تئاتر و سینمای كشور نیز كمك نماید. در این شبكه علاوه بر نمایش فیلم میتوان برنامههای نقد جدی درباره فیلمهای روی پرده سینما یا فیلمهای دیگری كه از خود این شبكه پخش میشود، اجرا كرد.
آموزشهای رسانهای برای خانوادهها در خصوص برنامههای ماهوارهای در مدارس و نیز رسانهها؛البته لازمه این موضوع این است كه باور داشته باشیم و به این واقعیت اذعان كنیم كه شمار زیادی از مردم در كشورمان- به ویژه در شهرهایی مانند تهران، كرج، مشهد و تبریز- به ماهواره دسترسی گسترده دارند و این موضوع را به عنوان یك تابوی رسانهای یا اجتماعی مطرح نكنیم كه امكان سخن گفتن درباره آن وجود نداشته باشد بلكه واقعبینانه به سراغ خانوادهها برویم تا آنها را چه در خصوص پیامهای منفی سیاسی و چه فرهنگی–اجتماعی برنامههای ماهواره آگاه كنیم. این پیشنهاد بر این فرض استوار است كه اگر مخاطب را با آگاهی واكسینه كنیم، برنامههای ماهوارهای نمیتوانند تاثیر منفی خاصی بر آنها بگذارند.
در واقع اگر مخاطبان ماهواره به سلاحی كه از آن با عنوان «سواد رسانهای» یاد میشود، مجهز گردند، به طور قطع میتوان تاثیرات نه تنها ماهواره، حتی اینترنت و... را نیز كاهش داد. منظور از توسعه سواد رسانهای این نیست كه به مخاطبان، توانایی كار كردن با رسانهها یا ابزارهای مرتبط با آنها را یاد دهیم كه این را «آموزش رسانهای» نامیدهاند، نه سواد رسانهای. منظور از سواد رسانهای تجهیز كردن مخاطبان رسانهها با تواناییها و مهارتهای تحلیل، نقد و ارزیابی محتوای رسانههاست تا بتوانند تشخیص دهند كه همچون رژیم غذایی، چگونه رژیم رسانهای داشته باشند.
تمرکز بر تربیت كودكان با محوریت ادبیات غنی فارسی؛در ادبیات عمیق و ژرف فارسی، خیر و شر به طور دقیق از یكدیگر روش شده و با الهام گیری از تعالیم دین اسلام، آموزههای اخلاقی و نیز سلوك زیستن به زیبایی و با جذابی تبیین شده است. مادامی كه به ادبیات غنی فارس برنگردیم، نمیتوانیم به واكسینه شدن كودكانمان امیدوار باشیم. اساس سواد رسانهای بومی در ایران، تمركز بر ادبیات فارسی است.
تقویت برنامههای رسانههای داخلی از طریق:
1- تقویت دانش نیروهای رسانهای: کمبود دانش اثربخش ضعف اصلی نیروهای رسانهای كشورمان است.
2- بهرهگیری از صاحبان قلم در حوزههای مختلف رسانهای اعم از خبری و غیرخبری
3 - مخاطب محوری و توجه به علائق مخاطبان، نه ترویج سطحینگری
4- توجه به برنامههای سرگرمی و پرهیز از افراط در ایدئولوژیزده کردن مردم با پخش افراطی و غیرحرفهای برنامههای تبلیغی
تلاش برای كاهش سن ازدواج؛اگر مسائل و مشكلات مربوط به ازدواج سد راه این امر مقدس نباشد و جوانان در كانون عشق و محبت همسران خود قرار گیرند، هیچ لزومی به نگرانی درباره برنامههای شبكههایی مانند فارسیوان و امثال آن نخواهد بود. اما علیرغم این كه به طور دائم برای این منظور تلاش شده است ولی همچنان وضع موجود ناخوشایند است. فعالیت شبكهای مانند فارسیوان به طور طبیعی در كشور ما به پدیده شوم رادیكالیسم جنسی منجر خواهد شد كه گاه ممكن است بروز و ظهور آن در فضای اجتماع، به صورت رادیكالیسم سیاسی باشد. از این رو، لازم است به این مساله به طور جدی توجه شود تا از پیامدهای ناگوار آن جلوگیری شود. البته این بدین معنا نیست كه سریالهای این شبكه در میان افراد متأهل تاثیرات ناگواری نخواهد داشت (كه در سطور پیشین به برخی ابعاد آن اشاره شد)، اما چون در میان نوجوانان و جوانان مجرد نیز به نحو دیگری تأثیرگذار است، باید به این دسته از مخاطبان هم توجه داشت.
همه ما وظیفه داریم، در این برهه با آگاهیبخشی به خانوادهها و با روشهای فرهنگی و گفتگومحور از دژ خانوادهی ایرانی حمایت و حفاظت كنیم كه سنگ بنای جامعهی ایرانی است.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.