همین چند سال پیش بود که پژوهشگاه دانشهای بنیادی یا همان مرکز تحقیقات فیزیک نظری سابق، اقدام به تأسیس دانشکدهی فلسفهی تحلیلی و پذیرش دانشجو در مقطع دکترای تخصصی در رشتهی فلسفهی تحلیلی نمود.
فلسفهی علم آن گونه که در ایران معرفی شده است، زیر شاخهای از فلسفهی تحلیلی است و ورود به مباحث و دستگاه فکری تحلیلی و یادگیری منطقهای مختلفی که اغلب فلاسفهی تحلیلی آنها را پیشنهاد دادهاند، شرط لازم برای مباحث فلسفی پیرامون علم و چیستی آن و نیز شرط روشن شدن معانی و پاسخهای احتمالی پرسشهای هستیشناسانه و شناختشناسانه پیرامون نظریههای علمی و هستومندهای مفروض در این نظریات میباشد.
در دههی 60 التفاط به فلسفههای تحلیلی در ایران رو به گسترش گذاشت. از اواسط دههی 70 این علاقه تبدیل به موجی در قم و حوزهها و دانشگاههای آنجا شد. ترویج نوعی فکر در جایی فینفسه مشکل نباید باشد. گیرم که سنت آن نگاه و نگره از تجربهگرایی هیوم تا حلقهی وین و سپس نحلههای پوزیتیوستی/نگتیویستی و آنگاه پراگماتیستی صبغهای انگلوساکسونی داشته باشد.
منوچهر بزرگمهر2 نخستین کسی است که آثار اولیهی فیلسوفان تحلیلی و فیلسوفان تجربهگرا را به فارسی ترجمه کرد. از جملهی این آثار، میتوان از ترجمههای زیر نام برد: «تحلیل ذهن و مسائل فلسفه» هر دو از کتابهای مهم برتراند راسل، از پیشگامان تاریخ فلسفهی تحلیلی؛ «زبان، حقیقت، منطق» اثر آیر، فیلسوف تحلیلی برجسته که نخستین و مهمترین نوشته در معرفی حلقهی وین و پوزیتیویسم منطقی است؛
هنگامی که فلسفهی تحلیلی در دهههای 1890 و 1900 متولد شد و طی دهههای 1920 تا 1940 پر و بال میگرفت، ایرانیان در حال کسب آشنایی اولیه با سنتهای فلسفی اروپایی پس از رنسانس بودند.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.