قربانی ادامهی حیات قوم را ضمان میشد. پس آدم و حوا در سفر پیدایش، قربانی دادند و خداوند قوم حضرت موسی را بهر یادآورد نعمت خویش مکلف به قربانی کرد. اما همیشه پرندگان و احشام کار زمانه را کفایت نمیکرد. اینسان گاه انگشت انتخاب به سمت انسانها اشاره میرفت.
فلسفه از همان آغاز پیدایش، همواره در موضع دفاع از خویش بوده است، زیرا همیشه با این پرسش روبهرو بوده که به چه کار میآید و چه مشکلی را حل میکند؟
بینیازی از تفکر
پیمان (زارعی): اگر بخواهیم اجمالا به مسئلهی تفکر در ایران امروز نگاه کنیم، وضعیت خوشایندی نداریم. چنانچه برای توصیف این وضعیت از تعبیر «بحران تفکر» استفاده کنیم، باید به چند نکته توجه کنیم.
1- تفکر چیست و پرسش از چیستی تفکر چه ضرورتی دارد؟ آیا خود این پرسش بصیرتزا و ناشی و یا علت تفکر است یا از فقدان آن برمیخیزد و چون ما دیگر تفکر نمیکنیم، از چیستی و ضرورت آن میپرسیم؟ آیا یک متفکر هیچگاه از تفکر میپرسد، آنگاه که در روزگار تفکر است یا پرسش از تفکر، پرسشِ روزگار عسرت و فراق از تفکر است؟
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.