شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (48-49) شماره دوم تاریخ ایران ریشههای تاریخی–اجتماعی نهضت ملی كردن منابع و صنایع نفت در ایران
از نقاط ضعف در بررسیهای علل وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در جامعه ما که در اکثر موارد از جانب محققین تکرار میشود عدم توجه به ریشهها و علل تاریخی و زمینههای اجتماعی وقوع این حوادث و محدودکردن این بررسیها به علل و چگونگی بروز این حوادث و یا جنبشها در دوره معین و محدود و یا شرح افراد و شخصیتهای تاریخی است.
این ضعف عمومی را میتوان در اکثر مقالات و کتب منتشرشده درباره نهضت ملّیکردن نفت نیز نشان داد. با قبول اهمیت نقش شخصیتها در تاریخ باید یادآور شد که تعیینکنندهی اصلی در چگونگی و علل بروز وقایع و حوادث، زمینههای اجتماعی و تاریخی آن میباشد، جنبش، انقلاب و یا نهضت اجتماعی سیاسی و اقتصادی، بدون پیشینه و سابقه تاریخی، خود در مقدمه حوادث و دگرگونیهایی است که پس از این حوادث رُخ میدهند. به نظر نگارنده در بررسی علل وقوع و نتایج، آنچه که ما به نام نهضت ملیکردن منابع و صنایع نفت در سراسر ایران میشناسیم و درک و توضیح علل آغاز و چگونگی جریان و اهداف آن، توجه به پارهای نکات ضروری است.
1- برای توضیح علل و چگونگی آغاز و سپس سرکوبی نهضت، بررسی ساختار طبقاتی ایران امری اجتناب ناپذیر است زیرا بدون توجه و شناخت ساختار طبقاتی یک جامعه معین در دوره معین، نمیتوان نیروهای اجتماعی شرکتکننده در وقایع را تعین نمود و دربارهی نقش آنان سخن گفت.
در تشکیل طبقات اجتماعی در جوامع سرمایهداری - فئودال و یا بردهداری- عوامل داخلی نقش اساسی داشتهاند در صورتیکه در جوامع مستعمراتی و عقب نگهداشتهشده از زمان شروع و نفوذ سلطه امپریالیسم سرمایهداری، تشکیل طبقات و یا تغییر ساختار طبقاتی آنان تحت تأثیر عوامل خارجی _ امپریالیسم سرمایهداری_قرار داشته و دارند. در این زمینه و رابطه میتوان به چگونگی تشکیل طبقه پیوسته به استعمار در ایران اشاره نمود. این طبقه که تا قرن نوزدهم میلادی در جامعه ایرانی وجود نداشت براساس اشتراک منافع شاهان، درباریان، بخشی از خوانین، زمینداران، تجّار بزرگ، شهرت گروهی افراد از سایر گروههای اجتماعی، با دول استعماری _نخست روسی و انگلیسی و سپس امریکا_ به وجود آمد.
2- حاصل این تلفیق و امتزاج این بود که طبقه پیوسته به استعمار در قالب، دربار، حکومت و دولت در برابر مردم قرار گرفت. این امر از نظر اجتماعی موجب ایجاد وحدت طبقاتی در مبارزات مردم، علیه این سلطه مشترک شد، زیرا از زمان تشکیل طبقه پیوسته به استعمار در ایران مخالفت با طبقه حاکم به معنای مخالفت با امپریالیسم سرمایهداری و مخالفت با امپریالیسم سرمایهداری به معنای مخالفت با طبقه حاکم ایران مطرح گردید. این خصّلت سهگانهی جنبش مردمی در برابر خصلت دوگانه طبقه حاکم را میتوان در حوادث سیاسی ایران از قرن نوزدهم تاکنون نشان داد.
3- هدف اصلی و مشترک طبقه حاکم ایران و امپریالیسم سرمایهداری که یک وحدت را ساختهبودند، غارت اقتصادی ایران بود و در این رابطه فرهنگ و سیاست ابزار محسوب میشدند. چنانکه تاریخ دوران معاصر ایران نشان میدهد، طبقه حاکم و دول امپریالیستی برای حفظ هدف اصلی یعنی منافع اقتصادی خود با تحت فشار قراردادن مردم و قیام آنها و یا تغییرات کلّی و جزئی و در مواردی اساسی _حتّی تغییر قانون اساسی و یا نظام سیاسی_ از نظر سیاسی و فرهنگی مخالفتی ندارند و با آن به شرط حفظ وابستگی به استعمار حاکم تن در میدهند تا بتوانند به غارت اقتصادی خود به شکل نوینی و با اسم جدیدی و یا همکاری طبقه جدید ادامه دهند.
آنچه که استعمار سرمایهداری و طبقه پیوسته به استعمار در ایران با تمام توان با آن مخالفت میورزد تغییر ساختار اقتصادی (شیوه تولید مسلّط) است. زیرا در غیر این صورت تمام منافع و دلایل حیات خود را از دست میدهند. در این رابطه به یک نکتهی اساسی باید اشاره نمود: در مرحلهای که قیام و جنبش مردم که حرکت به سوی شعارها و برنامههای تغییر اقتصادی جامعه است آغاز گردد و خواست اکثریت مردم محروم برای رهایی از فقر اقتصادی اوج بگیرد و مطرح شود، طبقه پیوسته به استعمار و عوامل امپریالیسم سرمایهداری اگر نتوانند با عناصر سازشکار در رهبری نهضت معامله کرده و نهضت مردم را از اهداف اقتصادی منحرف نمایند با همه خشونت به سرکوبی نهضت میپردازند تا در هرحال با وجود تغییرات سیاسی، شیوه تولید مسلط و ساختار طبقاتی به نفع توده مردم محروم تغییر نکند. ما در تاریخ ایران با هردو نمونه سر و کار داشتهایم.
جامعهشناسان فرانسوی، حرکت اجتماعی مردم محروم در درون جنشهایانقلابی در مُستعمرات به سوی تغییرات ساختار اقتصادی را که هدف آن رهایی از امپریالیسمسرمایهداری و طبقه حاکم و استقرار حاکمیت و مالکیت جامعه باشد را حرکت به سوی چپ (گذر به چپ «Passagea Gavch» پاساژ آکوشی نامیدهاند این نامگذاری نشان میدهد که جامعهشناسان کشورهای امپریالیستی مانند فرانسه با حرکتهای اجتماعی درون نهضتهای آزادی بخشی مُستعمرات آشنایی دارند و در صورت لزوم در جهت حفظ منافع اقتصادی خود با کمک خادمان محلّی به انحراف آن میپردازند و یا آن را سرکوب مینمایند.
4- بررسی وقایع تاریخی و جنبشیهای مردمی ایران از قرن نوزدهم تاکنون علیه سلطه فقر و ظلم امپریالیسم و طبقه حاکم اثبات میکنند که:
الف ـ طبقه پیوسته به استعمار با همکاری و حمایت امپریالیسم سرمایهداری با وجود بکار بردن اقسام ترفندها و ارتکاب جنایات و خشونتها نتوانسته از ادامه و تکامل قیام تودههای محروم برای به دست آوردن آزادی و استقلال به معنای به دست آوردن حاکمیت و مالکیت جامعه در همه شئون اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جلوگیری نماید و جنبشهای مردمی ضد ستم در ایران، هر بار با قدرت و وسعت بیشتری ظهور کردهاند و ادامه یافتهاند.
ب ـ در همهی این مبارزات ضد ستم در ایران میتوان خصلت دوگانهی قیام دینی، اعتراض همزمان علیه مظالم طبقاتی و غارتگریهای امپریالیسم سرمایهداری را به وضوح نشان داد.
ج ـ در هر مرحله از این سیر تکاملی، شعارهای شرکتکنندگان در جنبش، صریحتر، و روشنتر از گذشته و مراحل قبلی، مطرح شده و رساتر و کاملتر بودهاند. و در این شعارها وحدت اقتصاد با سیاست و فرهنگ بهخوبی دیده میشود.
در ذیل بهطور مختصر به خطوط کلی قیامهای مردمی در ایران از قرن نوزدهم تا زمان ملیشدن صنایع و منابع نفت در سراسر ایران اشاره میشود تا آشنایی اجتماعی با این جریان تکامل تاریخی در جامعه ما منعکس گردد.
1) قیام تنباکو ( 1308 - 1309 هـ.ق): ناصرالدین شاه قاجار بر طبق امتیازنامه رژی، کنترل تنباکو در سراسر ایران، فروش و صادرات آن را به یک سرمایهدار انگلیسی واگذار نمود. این معامله سودجویانهی دربار موجب بروز طغیان مردمی در شهرهای ایران علیه سلطنت قاجار- مرکزیت طبقه پیوسته به استعمار- و علیه کمپانی انگلیسی رژی گردید. در آن زمان در اعلامیههای مردمی آمده بود: نسل قاجار را از جهان برمیاندازیم.
2) نهضت مشروطه (فرمان مشروطیت14مرداد 1284 هـ.ش 13 جمادیالثانی 1324) جهت اعتراض توده مردم به
الف - دربار قاجار و درباریان فاسد (طبقه پیوسته به استعمار)
ب - سلطه دولت تزاری روس در ایران
در این جنبش شعارهای عدالتخواهانه در جهت آزادیهای سیاسی و رهایی از فقر و به دست آوردن استقلال به تدریج و با وضوح بیشتری نسبت به گذشته مطرح گردید و توسعه یافت. ستارخان و بسیاری از آزادیخواهان که قربانی دربار قاجار و استعمارگران گردیدند خواستار استقرار عدالت بودند و بدین ترتیب در دهات و شهرهای کوچک و بزرگ، اعتراض محرومین فقیر و دهقانان علیه مالکین بزرگ توسعه یافت.
3) نهضت شیخ محمد خیابانی در آذربایجان (1299 هـ.ش): این نهضت را میتوان دنباله و ادامه تکاملیافته نهضت مشروطه بدانسان که طبقات محروم و فقیر میخواستند و باور داشتند، دانست. یعنی نهضتی برای رفعودفع ستمهای طبقاتی و امپریالیستی و برای نجات توده مردم زحمتکش و فقیر از فقر و استبداد حاکم، شیخ محمدخیابانی مخالف واگذاری امتیاز نفت دارسی به دولت انگلستان و مخالف قرار داد وثوق الدوله (م 1919) و انگلستان بود زیرا این قرارداد ایران را تحتالحمایه انگلستان قرار داد. شیخ محمدخیابانی با طبقه حاکم فاسد (پیوسته به استعمار) در تهران که تحت نام دولت مشروطه، فریب مردم و سرکوبی آزادیخواهان را در دستور کار خود داشت و دنبالهرو حکومت و طبقه دوران قاجار بود مخالفت میورزید. شعارهای نهضت خیابانی درباره استقرار آزادی و کسب حقوق محرومین با تغییرات اقتصادی در جامعهی مترقی و در جهت امیال مردم محروم بود ـ این نکات را میتوان با مطالعه متن نطقهای شیخ محمد خیابانی در تبریز دریافت.
4) نهضت جنگل (دوره دوم)
سران نهضت جنگل با اعلام برنامه در جهت استقرار جمهوری، مخالفت خود را با دربار قاجار و طبقهی حاکم در مرکز (طبقه پیوسته به استعمار) و مخالفت با قرارداد وثوق الدوله (م 1919) و مقابله با نیروهای نظامی انگلستان در حمله به گیلان و مقابله با قشون قزاق اعزامی از طرف سردارسپه (رضاخان پهلوی) برای سرکوبی نهضت جنگل نشان دادند. برنامه نهضت جنگل در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نشان دهنده تکامل نهضت انقلابی توده مردم محروم ایران بود1.
5) نهضت ملی شدن صنایع و منابع نفت در سراسر ایران
این نهضت از نظر پایگاه مردمی و در اهداف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، ادامه تکامل توسعه یافتهی همان نهضتی بود که در قیام تنباکو علیه دربار قاجار و شرکت انگلیسی رژی آغاز شده و در نهضت مشروطه قیام خیابانی و نهضت جنگل ادامه یافته بود.
مقایسه شعارهای این نهضت با دورههای قبل، حرکت اجتماعی جامعه ایرانی به سوی طرح مسائل و مشکلات اقتصادی، علاوهبر مسائل سیاسی و اجتماعی را نشان میدهد.
تلاش برای اخراج انگلستان از ایران و بازگرداندن منابع و صنایع نفت جنوب ایران به صاحبان حقیقی آن یعنی مردم و ملیکردن آنان، در عمل تلاش برای از میان برداشتن سلسله طبقه حاکم پیوسته به استعمار با مرکزیت دربار پهلوی به شمار میرفت - دربار پهلوی مرکز ثقل طبقهی پیوسته به استعمار در حوادث سیام تیر 1331 و کودتای 28 مرداد 1332 تعلق خود به امپریالیسم انگلیس و امریکا را اثبات نمود. نهضت ملیشدن نهضت نه تنها بخشی اقتصادی که زمینههای سیاسی فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی را در برمیگرفت در این دوره تلاش برای ایجاد سازمانهای سیاسی توسعه یافت. با کودتای 28 مرداد 1332 بهطور موقت دچار رکود شد اما از میان نرفت و ادامه حیات داد در دوران این نهضت میتوان از:
ـ توسعه سازمانهای دهقانی در بسیاری از استانهای کشور (به طور مثال گیلان و کردستان قدمهای اول و مقدمهای برای سازمان یافتن محرومین ایران به شمار میرفتند) و حرکت به سوی صنعتی شدن ایران با طرح شعار اقتصاد بدون نهضت
ـ مبارزه شدید علیه فساد مالی بخصوص سازمانی دولتی
ـ تشدید امیدواری مردم بخصوص جوانان برای حرکت به سوی جامعهای آزاد از فقر و ظلم
یاد کرد. در این نهضت حرکت جامعه به سوی حلّ مسائل اقتصادی توده مردم محروم دیده میشد با توجه به این نکات میتوان گفت که هدف از کودتای امپریالیستی 28 مرداد سال 1332 مهمتر از تصرف مجدد منابع و صنایع نفت از جانب دول امپریالیستی، جلوگیری از حرکت اجتماعی در ایران به سوی رهایی از فقر و ظلم، طرح مسائل اقتصادی در جهت به دست آوردن آزادی استقلال بود.
پی نوشت:
1- شهادت میرزا كوچك 11 آذر 1300
منابع:
1. رواسانی شاپور ـ دولت و حکومت در ایران در دوره تسلط استعمار سرمایهداری تهران انتشارات امیرکبیر
2. رواسانی شاپور –مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی- انتشارات امیرکبیر
3. نگاه کنید به آدمیت، فریدون، شورش بر امتیاز رژی، انتشارات پیام تهران 1360.
3. رواسانی، شاپور ایران رها از فقر و ظلم تهران 1389 انتشارات اطلاعات ص 42 ـ 19
4.نگاه کنید به رواسانی شاپور اولین جمهوری شورایی ایران ـ نهضت جنگل ـ چاپ سوم، تهران 1384، نشر یا پخش
نهضت جنگل ـ زمینههای اجتماعی (از ایران چه میدانم 28)
5. با توجه به کثرت و تنوع انتشارات که در آنان بهطور عمده مطالب فنی سیاسی و نقش شخصیت یا مطرح شدهاند از ذکر منابع خودداری شد.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.