شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (80-81) شماره هجدهم تاریخ اقتصاد مقاومتی و مبارزه علیه تحریمها
در بررسی تاریخ اجتماعی اقتصادی و سیاسی ایران (دورهای که از سلطنت صفویه آغاز میگردد) به منظور کشف و فهم علل وقوع رویدادهای اقتصادی و سیاسی توجه به مسئلهی چگونگی تشکیل و ترکیب اجتماعی طبقهی کُمپرادور (طبقهی پیوسته به امپریالیزم سرمایهداری)1در ایران امری ضروریست زیرا در این بررسی ترکیب عوامل «داخلی» با عوامل «خارجی» و تبدیل آنان به یک سازمان واحد کاملاً آشکار میگردد. اگر در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی تنها به بررسی روابط خارجی ایران بپردازیم و به نقش عوامل داخلی در رویدادهای اقتصادی و اجتماعی توجه نکنیم در حقیقت و عمل، یک بررسی ناقص انجام داده و از شناسایی حقایق خودداری کردهایم باید به این امر توجه داشت که عوامل «خارجی» بدون همکاری عوامل «داخلی» قادر به هیچگونه اعمال قدرت چه اقتصادی و چه نظامی در مورد مردم ایران نیستند و برنامههای تحریمشان قابل اجرا نیست.
متأسفانه هنوز هم در بررسی وقایع سیاسی و اجتماعی و کشف علل مشکلات اقتصادی بطور عمده به بررسی عوامل «خارجی» میپردازیم و از طرح مسائل و مشکلات داخلی و نقش عوامل «داخلی خودداری مینماییم.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دو قدرت نظامی در جهان، بلوک غرب به رهبری امریکا و بلوک شرق به رهبری دولت اتحاد جماهیر شوروی مقابل هم قرار گرفتند اما امکان مقابلهی نظامی با یکدیگر را نداشتند. در دوران اشغال ایران از طرف قوای نظامی آمریکا، انگلیس و شوروی، در آذربایجان ایران فرقهی دموکرات تحت حمایت نظامی شوروی، دولتی تشکیل داد... .
مطالب انتشار یافته در مطبوعات حکایت از آن داشت که میان دو بلوک شرق و غرب قرار بر این است که پس از پایان جنگ، همهی قوای نظامی متفقین از ایران خارج شوند، اما برخلاف این توافق قوای نظامی شوروی و از آذربایجان خارج نشد و از حرکت قوای نظامی دولت مرکزی ایران بهسوی استان آذربایجان هم جلوگیری نمود. سالها بعد فاش شد که ترومن رئیس جمهور آمریکا به استالین رهبر دولت شوروی پیام ارسال کرده بود که اگر قوای نظامی شوروی خاک ایران (آذربایجان) را ترک نکند، قوای نظامی دولت امریکا هم وارد جنوب ایران خواه شد. بالاخره پس از مذاکرات، این دو دولت با هم توافق کردند که قوای نظامی شوروی از آذربایجان ایران خارج شود و قوای نظامی کشور دیگری وارد ایران نگردد، دولت فرقهی دموکرات هم به شوروی پناه برد و منحل شد.
در چنین شرایطی که دولت انگلستان هم نمیتوانست قوای نظامی به ایران اعزام کند، و با ضعف دربار و دولت، مسئلهی استیفای حقوق ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس که سالها نفت جنوب ایران را غارت میکردند مطرح گردید.
با توجه به اینکه دولت انگلستان سهامدار عمدهی شرکت نفت جنوب و طرف مخاصمه هم دولت انگلستان بود که به جانبداری از شرکت نفت پرداخت در چنین شرایطی جبههی ملی ایران به رهبری دکتر مصدق تشکیل گردید. در طرح مسئلهی نفت در مجلس شورای ملی آقای حسین مکی، مطالبی را که خدمتگذار صمیمی مردم ایران مرحوم مهندس کاظم حسیبی مینوشت قرائت میکرد در همان زمان در مطبوعات ایران منعکس شده بود «حسیبی مینویسد مکی میخواند».
مسئلهی استیفای حقوق ایران در مورد نفت جنوب از طرف پیشوای بزرگ نهضت ضد استعماری ایران، دکتر محمد مصدق و یارانش در جبههی ملی ایران بهصورت وسیع در جامعه و مجلس مطرح گردید. دانشگاه تهران در این زمینه فعال بود. پیشنهاد ملی کردن صنایع و منابع نفت در سراسر ایران چنانکه دکتر مصدق تأیید نمود. از طرف شهید راه آزادی، دکتر سید حسین فاطمی مطرح شد.
رهبری حزب تودهی ایران تحت نفوذ دولت شوروی که سالها خود در پی کسب امتیاز استخراج نفت در شمال ایران بود، خواستار ملی شدن صنایع و منابع نفت فقط در جنوب ایران شد و با دکتر مصدق و جبههی ملی که خواستار ملی شدن صنایع و منابع نفت در سراسر ایران بودند به مخاصمه پرداخت و علیه دولت ملی تظاهرات فراوان ترتیب داد. پس از تصویب قانون ملی شدن صنایع و منابع نفت در سراسر ایران در مجلس شورای ملی، دکتر مصدق اجرای این قانون را پذیرفت و به مقابله با استعمار انگلستان پرداخت.
اما بخش نظامی دولتی طبقهی کُمپرادور با مرکزیت دربار پهلوی به خصومت با دولت ملی ادامه داد. دکتر مصدق و یارانش در جبههی ملی معتقد بودند که صنایع و منابع نفت در سراسر ایران به ملت ایران تعلق دارد و باید در مالکیت مردم ایران باقی بماند و به این سبب با واگذاری آن به یک شرکت سهامی مخالف بودند، همین امر موجب شد که بخشی از ثروتمندان و سرمایهداران داخلی (بخش خصوصی) که در مراحل اولیهی نهضت، جانبدار دکتر مصدق و جبههی ملی بودند و از دولت دکتر مصدق در برابر دربار دفاع میکردند، خصومت با دولت ملی را آغاز کنند کشورهای سرمایهداری غرب هم در واکنش به ملی شدن صنایع و منابع نفت به تشدید تحریم اقتصادی ایران پرداختند و در این رابطه:
ـ از صدور نفت و فروش آن جلوگیری شد.
کشتی ایتالیایی «رزماری» که حامل نفت ایران به مقصد اروپا بود در خلیج عدن به دستور دادگاه انگلیس توقیف و به این عنوان که نفت جنوب ایران به انگلستان تعلق دارد، محمولهی آن به نفع دولت انگلستان مصادره گردید ایران در محاصرهی نفتی قرار گرفت و این بدین معنی است که درآمد حاصله از فروش نفت قطع شد.
ـ حسابهای دولت ایران در بانکهای کشورهای غربی بلوکه شد یعنی محاصرهی اقتصادی توسعه یافت.
ـ دولت شوروی از مسترد نمودن طلاهای ایران که در زمان جنگ به بانک دولتی مسکو سپرده شده بود جلوگیری نمود (پس از کودتای ٢٨ مرداد سال ٣٢ این طلاها به دولت کودتا تحویل شد.)
در چنین شرایطی، برای مقابله با تحریم، سیاست اقتصاد مقاومتی دولت مصدق آغاز شد.
ـ تجارت خارجی (واردات و صادرات) از جانب دولت دکتر مصدق در جهت دفاع از اقتصاد کشور در اختیار دولت قرار گرفت و واردات و صادرات کالا از جانب دولت کنترل و برنامهریزی شد.
ـ واردات نصف شد (زیرا از ورود اتومبیل، لوازم آرایش و بهطور کلی آنچه که جنبهی لوکس داشت و مصرف تجملات اعیان و اشراف و سرمایهداران بزرگ میگردید، جلوگیری شد. اما واردات آنچه که برای مردم ایران ضروری بود ادامه یافت.
ـ صادرات کالا دو برابر شد.
ـ صدور کالا از مرزها به کشورهای همسایه توسعه یافت.
ـ تولید کالاهای مصرفی (کشاورزی و صنعتی) در داخل توسعه یافت.
ـ بودجهی دولت برای اولین بار در تاریخ معاصر متعادل شد.
ـ از هر نوع اسراف و تبذیر در مخارج دولتی (مخارج تشریفاتی..) جلوگیری شد.
ـ با فساد مالی بهطور دقیق و وسیع مبارزه شد و در این رابطه همکاری مردم با سازمانهای دولتی افزایش یافت.
ـ مسئلهی اقتصاد بدون نفت هم از طرف دولت مصدق مطرح گردید تا ایران برای همیشه از وابستگی خارج شود.
همهی این اقدامات (بخصوص کنترل تجارت خارجی) از طرف دولت موجب بروز خصومت از جانب افراد و گروههای (داخلی) علیه دولت ملی دکتر مصدق شد که با تبلیغات فراوان زمینه را برای انجام کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ فراهم کردند (هنوز هم عوامل داخلی کودتای ٢٨ مرداد به مردم ایران معرفی نشدهاند). در تهیهی مقدمات کودتا، سرلشکر زاهدی سازمان دهندهی کودتا (عامل داخلی) برای فرار از بازداشت مدتی در ساختمان مجلس شورای ملی اقامت کرد.
به نظر میرسد با الهام از مقاومت مردم ایران در برابر تجاوزات دول استعماری، بزرگان دانشمندِ انقلاب اسلامی ایران به منظور دفاع از حق حاکمیت مردم در زمینهی اقتصاد، اصل ٤٤ قانون اساسی مبنی بر دولتی بودن تجارت خارجی را تصویب کردند. تا با کنترل واردات و صادرات کالا از جانب نمایندگان مردم، ایران از وابستگی رها شده و اقتصاد جامعه در اختیار و مالکیت یک اقلیت ثروتمند نمانند بلکه در اختیار بخش عمومی جامعه باشد و نه خصوصی.
متأسفانه اصل ٤٤ قانون اساسی سالها پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد تفسیر قرار گرفت و موج هرج و مرج اقتصادی آغاز شده که ادامه دارد.
با توجه و اعتماد به اینکه ملت ایران یک خانوادهی بزرگ اسلامی است و با حفظ احترام به همهی اعضاء این خانوادهی بزرگ پیشنهاد مینمایم برای مبارزه با تحریمها و پایهگذاری اقتصاد مقاومتی و غلبه بر دشمنان جامعهی اسلامی نکات ذیل اجرا کرد:
١ـ مصوبات شورای محترم مصلحت دربارهی تفسیر از اصل ٤٤ قانون اساسی لغو، و تجارت خارجی همچنانکه بزرگان انقلاب اسلامی با درک صحیح از شرایط ملی و جهانی و تاریخی میخواستند، در اختیار و کنترل دولت قرار گیرد.
٢ـ بهجای واگذاری سرمایهها، منابع تولید و ثروت به بخش خصوصی، این منابع در اختیار بخش تعاونی قرار گیرد تا این بخش در جهت اقتصاد مقاومتی، تقویت شود.
٣ـ میزان ثروت و دارایی رؤسای جمهور، وزرا و نمایندگان مجالس دولتی به اطلاع عموم برسد.
٤ـ وزرا، سهامدار شرکتها و یا کارگذار بخش خصوصی نباشند.
٥ـ از فرار سرمایه در همهی اشکال آن جلوگیری شده عوامل چنین اقدامی به جامعه معرفی کردند. (دارندگان حساب بانکی در کشورهای خارجی نیز به جامعه معرفی گردند.)
٦ـ قانون «از کجا آوردهای» در همهی سطوح دولتی و شخصی اجرا گردد و در این رابطه چگونگی ثروتمند شدن ٥٠ نفر از ثروتمندترین میلیاردرهای ایران که پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران ثروتمند و سرمایه دارشدهاند همراه با اسامی آنان برای اطلاع عامه مردم منتشر گردد تا جوانان ایران هم راه و رسم ثروتمند شدن را بیاموزند.
٧ـ روابط خانوادگی و فامیلی اعضای دولت و مجلس... و بهطور کلی افراد از مدیر کل و فرماندار به بالا با وضوح اعلام شود.
٨ـ افراد فاسد از هر طبقه و خانواده و یا فامیل و شغل و مقام به جامعه معرفی و مجازات گردند.
انجام این پیشنهادها یک امر داخلی است و خوشبختانه با توجه به شرایط بینالمللی میتوان گفت که دشمنان خارجی نمیتوانند مانع اجرای آن گردند.
1ـ رواسانی، شاپور؛ دولت و حکومت در ایران، تهران ١٣٩٠ امیر کبیر
رواسانی، شاپور؛ طبقه پیوسته به استعمار در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده (کُمپرادور)، جامعه را چنانکه هست بشناسیم، تهران ١٣٩٢ ص ٥٢ ٤١ انتشارات اطلاعات.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.