تاریخنگاری محلی به آثاری که به تاریخ و شرح حال مردم یک واحد جغرافیایی (روستا، شهر، استان یا ایالت) اختصاص دارند، گفته میشوند. برخی از دانشمندان ساکن در شهرها و محل سکونت خود، برای نشان دادن عظمت فرهنگی شهر خود دست به نگارش فرهنگنامهها و تاریخنامههایی برای معرفی بزرگان و مشاهیر علمی زدهاند. این فرهنگنامهها و تاریخنامهها عاملی مؤثر در توسعهی علم و تمدن در شهرهای جهان اسلام موجب توسعهی دانش تاریخ اجتماعی گردید. محققانی که دربارهی تاریخنگاری محلی تحقیق و پژوهش کردهاند این تواریخ را به دو دستهی بزرگِ دنیوی و دینی، ویا دنیوی و عمومی، و یا تاریخنامه و فرهنگنامه تقسیمبندی کردهاند.
این مقاله در صدد بررسی و تبیین زمینههای پیدایش تاریخهای محلی و شروع تاریخنگاری محلی و جایگاه نویسندگان آنها تبیین خواهد شد و تقسیمبندیهای انجام گرفته را مورد بررسی قرار خواهد داد و تقسیمبندی نوینی را پیشنهاد خواهد داد. سؤال مقاله آن است که آیا دستهبندیهای مرسوم تاریخنگاری محلی در جهان اسلام و ایران جامع و کامل است؟ روش تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی با تکیه بر منابع تاریخنگاری و فهارس است.
تاریخنگاری به معنای نگارش تاریخ است. توصیف مکتوب احوال و اعمال انسان به هر روش و مبتنی بر هر مکتب و رعایت هر شیوهی تنظیم و تدوین را میتوان تاریخنگاری خواند (سجادی و عالم زاده، 1375، ص 11). تاریخنگاری در اسلام آثاری را در بر میگیرد که مسلمانان، در زمانی معین از تاریخ ادبی خود، کتابهای تاریخی میانگاشتند و میتوان آنها را به عنوان آثار تاریخی ردهبندی کرد (روزنتال، 1366، ص 29). تاریخنگاری شیوهها و روشهای تاریخنگاری را بررسی میکند (استنفورد، 1384، ص 27). تاریخنگاری مکتوب در میان مسلمانان از قرن اول هجری به بعد به روشهای گوناگونی همچون سیره و مغازی، اخبار ملل تاریخی و غیره شکل گرفت. تاریخنگاری اسلامی همچون دیگر علوم در تمدن اسلامی از قرن سوم بیش از پیش شکوفا شد و با نگارش تاریخهای عالم مثل مروجالذهب مسعودی به اوج خود رسید.
تاریخنگاری محلی
به آثاری که به تاریخ و شرح حال مردم یک واحد جغرافیایی (روستا، شهر، استان یا ایالت) اختصاص دارند، تاریخ محلی گفته میشود. تاریخ محلی را در عربی معادل تواریخ البلدان (ابن فندق، 1361، ص 65) و در انگلیسی معادل Local Historyو در فارسی تواریخ شهرها و ولایتها (ابن فندق، 1361، ص 20) گفته میشود. عنصر اصلی در تعریف تاریخنگاری محلی تأکید بر اختصاص به مکان جغرافیایی در برابر تاریخهای عمومی دارد. با پیشرفت دانش تاریخنگاری غربی در سدهی بیستم، تاریخنگاری محلی نیز پیشرفت به سزایی داشته است و دو شاخهی نوین از آن جدا شده است. City Historyبه تحقیقات مورخان محلی دربارهی خیابانکشی، عمارات، ابنیه، بافت مسکونی و محلات میپردازد و Urban Historyبا گرایش به دانش اجتماعی به مشاغل، جمعیت، آداب و رسوم و اقوام شهر توجه دارد. پس از جنگ جهانی دوم به منظور غلبه بر مشکلات مناطق جغرافیایی و برای ایفای نقش آنها در توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تمرکززدایی نسبت به مرکزیت، بیش از پیش مورد توجه واقع گردید.
در ایران و جهان اسلام تاریخنگاری محلی از سابقهی بسیار طولانی برخودار است و مورخان مسلمان به این شیوهی تاریخنگاری اهمیت بسیار میدادند. پیشینهی این نوع تاریخنگاری را میتوان در الفهرست ابنندیم، الفهرست شیخ طوسی، رجال نجاشی، مقدمهی ابنخلدون، الوافی بالوفیات صلاحالدین صفدی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم اهل التاریخ شمسالدین سخاوی با فهرستی بلند دربارهی تاریخهای محلی، کشفالظنون حاجی خلیفه به دست آورد. مورخانی مثل ابن فندق در تاریخ بیهق فهرستی با 67 عنوان، رافعی قزوینی در التدوین فی اخبار قزوین فهرستی شامل 12عنوان و ابن خطیب در مقدمهی الاحاطه فی اخبار غرناطه سیاههای از کتب تاریخ محلی معرفی کردهاند. تاریخنگاران معاصر نیز همچون روزنتال در تاریخ تاریخنگاری و شاکر مصطفی در کتاب التاریخ العربی و المورخون، عبدالعزیز الدوری در بحث فی نشاه علم التاریخ عندالعرب و قحطان عبدالستار در کتاب التاریخ المحلیه لاقلیم خراسان و نویسندگان مقالات تاریخ محلی در مجلهی کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در شمارههای 44 تا 47 طی چهار شماره مقالات متعددی پیرامون تاریخ محلی نگاشته شده است. همچنین در مجلهی Iranian Studiesشمارهی 1و2 در سال 2000 مقالاتی به زبان انگلیسی دربارهی تواریخ محلی ایران از ادموند باسورث، چارلز ملویل، کریستوفر ورنر، جورگن پل و پروین پورشریعتی چاپ شده است. اخیراً دو رسالهی دکتری از سوی دانشجویان دکتری تاریخ اسلام به نامهای (نقد و بررسی تاریخنگاری محلی ایران در دورهی اسلامی تا سدهی هفتم) به وسیلهی دکتر عبدالرحیم قنوات در سال 1387 و نقد و بررسی تاریخنگاری محلی ایران از 656 تا 1135 هجری به وسیلهی دکتر بهمن زینلی در سال 1391 دفاع شده است و رسالهی دیگری به نام نقد و بررسی تاریخنگاری محلی به زبان فارسی در هند از قرن هفتم تا نیمهی قرن دوازدهم هجری به وسیلهی آقای محمد حسین ریاحی در حال دفاع است.
زمینههای شکلگیری تاریخ محلی در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران
شهرهای مقدس: در میان پیروان تمامی ادیان به ویژه مسلمانان بسیاری از شهرها از قداست و فضیلت خاصی برخودار است. از جمله در جهان اسلام شهرهای مکه، مدینهی منوره، بیتالمقدس، کوفه، نجف، کربلا، سامرا، بغداد، کاظمین و مشهد مقدس و... از قداست خاصی برخودار هستند. شهر مکهی مکرمه در قرآن مجید به نامهایی همچون بَکّه را محل خانهی مبارک و مایهی هدایت و امنیت جهانیان دانسته است (آل عمران، آیه 96) و در جای دیگر مکه را امالقری (انعام آیه92) بلدالامین (سوره یس آیه 3)، بلد امنا (بقره 126، ابراهیم 35، آل عمران 97، قصص 57) و سرزمین حرام (نمل آیه 91) نامیده شده و تمدن الهی حضرت ابراهیم به مرکزیت خانهی کعبه به دست حضرت آدم و حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در این شهر ساخته شد و شهر مکه پیرامون آن شکل گرفت. خانهی کعبه قبلهی مسلمانان و مکه حرم امن الهی و مایهی هدایت و برکت و امنیت باقی مانده است. قداست و فضائل مکه سپس مدینهی منوره موجب شد تا از سوی محدثان و اخباریان مورد توجه واقع شوند و برای حجاج و زائرین حرم نبوی راهنماییهایی بنویسند و به توصیف وجب به وجب این شهرها پرداخته و رویدادهای آن را به تفصیل بیان کنند. از جمله این میراث کهن تاریخی که در طول تاریخ اسلام پیوسته برای این دو شهر مقدس نگاشته شده است تاریخ (فضائل یا اخبار) مکه اثر حسن بصری (متوفی 110 هجری) که نسخهی خطی آن در کتابخانهی تیمور در دارالکتب المصریه (فهیم محمد شلتوت، 1410 هجری، ص ک) موجود بوده است.
تاریخهای فتوح: این کتب به دلیل نیاز دستگاه خلافت برای وضع خراج و جزیه، چگونگی ادارهی شهرهای مفتوحه، انگیزههای قومی و رقابتهای قبیلهای، نژادی و شهری، برای تداوم فتوحات، تداوم مغازی رسولالله (صله علی علیه و آله) و جذابیت اخبار مهیج فتوح به نگارش درآمدند. نویسندگان برخی از کتب فتوح محلی عبارتند از: سعید بن مسیب (متوفی 94 هجری)، عامربن شراحیل شعبی متوفی 105 هجری، ابومخنف لوط بن یحیی ازدی متوفی 170 هجری دارای کتب فتوح شام و فتوح عراق، هشام بن محمد بن سائب کلبی متوفی 206 هجری، دارای کتابهای الحیره، فتوح شام، عراق، خراسان و فارس، محمد بن عمر واقدی متوفی 207 هجری دارای فتوح شام و فتوح عراق (حسین عزیزی 1391 ش، ص 174) ابوعبیده معمربن مثنی متوفی 206 هجری کتابهایی دربارهی فتح ارمینیه، اهواز، سواد و خراسان بود (همان، ص 190).
علمالحدیث: با آغاز فتوحات اسلامی عدهی زیادی از صحابه در این فتوح شرکت کردند و در شهرهای مفتوحه ساکن شدند. آنان روایاتی را که مستقیماً از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیده بودند و در حافظهی خود داشتند، در مساجد تازهساز شهرهای مفتوحه برای مردم نقل میکردند. به همین سبب به آرامی در شهرهای گوناگون احادیث رسولالله گسترش یافت و پس از آنکه محدثان به جمعآوری احادیث پرداختند، ناگزیر شدند برای جمعآوری احادیث مسافرت نمایند. این روایات در مجامیع حدیثی جمعآوری گردید. بر اثر کوشش این محدثان فرهنگنامههای حدیثی مخصوص شهرها فراهم گردید. این فرهنگنامه کاربرد مهمی برای علمالحدیث داشتند و راویان حدیث را با روایات آنها به صورت حروف معجم جمعآوری کردند. این فرهنگنامهها با مقدمهای دربارهی آن شهر شروع میشد.
رشد تمدن اسلامی: هنگامی که در قرن سوم هجری موجبات رشد علوم گوناگون مثل نجوم، ریاضی، جغرافیا، طب و... پدید آمد، دانشمندان و حکمای بزرگی در شهرهای اسلامی پیدا شدند. به همین سبب برخی از دانشمندان ساکن در شهرها برای نشان دادن عظمت فرهنگی شهر خود دست به نگارش فرهنگنامههایی برای معرفی بزرگان و مشاهیر علمی زدند. این فرهنگنامهها عاملی مؤثر در توسعهی علم و تمدن در شهرهای جهان اسلام گردید.
نقش دولتهای مستقل و نیمه محلی: از آغاز سدهی سوم هجری دولتهای محلی در خراسان و نقاط دیگر جهان اسلام شکل گرفتند. این دولتها برای حفظ موقعیت خود نیاز به فرهنگسازی و پشتوانهی فرهنگی داشتند، به همین سبب حُکام و وزرای آنان از نگارش این کتب حمایت میکردند و به مورخان توصیه میکردند تا تاریخ شهر مورد نظرشان را بنویسند.
اشتیاق به زادگاه: گروهی از دانشمندان اسلامی به دلیل علاقهی فراوان به زادگاه خود یا به سبب گرایش قومی، قبیلهای و شهری دست به نگارش کتب تاریخ محلی زدند. آنها انگیزهی حبالوطن داشتند و در نگارش این کتب با ذکر آیات، روایات، اساطیر و معرفی بزرگان و نخبگان وابسته به یک شهر و موقعیت جغرافیایی، فضایل و محاسن شهر زادگاه و یا سکونت خود را مینگاشتند. به سانی که مترجم محاسن اصفهان با استناد به شعری از سعدی حبالوطن را حدیثی صحیح دانسته است (حسین بن محمد آوی، 1385، ص 17).
سوابق پیش از اسلام: روزنتال تلاش دارد منشأ تاریخ محلی در اسلام را به سوابق پیش از اسلام ارتباط دهد و اشاره دارد: تاریخنگاری محلی دنیوی در اسلام دارای سوابقی بود که به دوران پیش از اسلام باز میگشت و در سرزمینهای مسیحی کتبی تاریخی درباره قسطنطنیه وجود داشت و یا شریف ادریسی از تاریخ انطاکیه تالیف برخی از مسیحیان را استنساخ کرده است (روزنتال، 1366، ص174) این نظریه کامل به نظر نمیرسد زیرا نهضت ترجمهی متون ملل دیگر از نیمه قرن دوم به بعد در بغداد شروع شد و بیتالحکمه به وسیلهی مأمون پس از ورود به بغداد شکل گرفت (ابن ندیم، 1366، ص444). در این پژوهشگاه ترجمهی آثار علمی ملل دیگر ترجمه گردید. در سرزمین ایران نیز کتابی به نام شهرستانهای ایران دارای اطلاعاتی دربارهی شهرهای استانها موجود است و حسن بن محمد قمی صاحب تاریخ قم گزارشی از یک کتاب دربارهی شهرهای ایران دورهی قباد ساسانی به دست میدهد که اخباری از آن را استفاده کرده است (حسن بن محمد قمی، 1361، ص91) بدینسان محلینگاران مسلمان پس از قرن سوم هجری از آثارمحلی دیگران سود بردند.
جایگاه علمی نویسندگان تاریخهای محلی: بررسی حیات علمی و فرهنگی نویسندگان کتب تاریخ محلی نشان میدهد، آنان از میان طبقات گوناگون علمی همچون محدث، فقیه، مورخ، ادیب، شاعر طبیب، ریاضیدان، منجم، جغرافی دان و... بودند. آنگونه که حسن بصری صاحب تاریخ مکه، ادیب، مورخ، محدث و کلامی، ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی محدث، اخباری و مورخ، هشام بن محمد کلبی محدث، ادیب، مورخ، نسبشناس و جغرافیدان، محمد بن عمر واقدی سیره و مغازینگار، مورخ، فقیه و قاضی، عمر بن شبّه بصری محدث، مورخ، فقیه و رجالی، ابوالولید ازرقی مورخ و محدث، محمد بن اسحاق فاکهی محدث، ادیب و مورخ؛ حاکم نیشابوری مورخ، محدث، ادیب و فقیه، محمد بن حسن قمی مورخ، ادیب و شاعر؛ ابونعیم اصفهانی محدث، عارف و مورخ؛ رافعی قزوینی محدث، ادیب و مفسر؛ حمزهی اصفهانی ادیب، شاعر، مورخ و جغرافیدان، ابوزید بلخی، متکلم، فیلسوف، جغرافی دان و مورخ؛ افضلالدین ابوحامد کرمانی ادیب، شاعر، مورخ و طبیب؛ محمد مستوفی بافقی مورخ، ادیب و کارگزار مالی و مستوفی؛ لسانالدین خطیب ادیب، فیلسوف، طبیب و مورخ؛ تقیالدین مقریزی محدث، مورخ، جغرافی دان و خططنگار بود. بدینسان مورخان تاریخ محلی در جهان اسلام دارای وزن علمی بالایی همچون محدث، ادیب، شاعر، مورخ، نسب شناس، جغرافیدان، کلامی، فیلسوف مستوفی و طبیب بودند، این جایگاه علمی سبب میشد تا اقشار فرهنگی نسبت به آثار علمی آنان اطمینان بیشتری پیدا کنند و آثار آنان بیشتر مورد توجه تاریخ اجتماعی و فرهنگی قرارگیرند.
محدودهی جغرافیایی تاریخهای محلی جهان اسلام: بررسی تاریخهای محلی جهان اسلام نشان میدهد برخی از مناطق جهان اسلام به دلیل موقعیت علمی، مذهبی و سیاسی، فرهنگی، دینی و سیاسی خود، بیشتر مورد توجه محلینگاران بودهاند. مثلا مکه، مدینهی منوره، شام، مصر، یمن، خراسان، اصفهان، کشمیر، سند، بغداد، حلب، اندلس حجم بیشتری از تاریخ های محلی را به خود اختصاص دادهاند. ولی در مقابل بسیاری از شهرهای لرستان، افریقیه و جنوب مصر کمتر مورد توجه قرار گرفتند. همین مسئله نشان از حجم فعالیت فرهنگی و علمی در نقاط گوناگون جهان اسلام دارد.
اهمیت و مزایای تاریخهای محلی: بر خلاف کتب عمومی، خاندانی و سلسلهای که نویسندگان آنها تاکید بر نگارش تاریخ تحولات سیاسی و جنگها داشتند و کمتر به تاریخ اجتماعی و اقتصادی بها میدادند، کتب تاریخ محلی بیشتر به تاریخ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توجه دارند. کتب تاریخ محلی مطالب خود را به صورت طولی تمامی جنبههای تاریخ یک منطقه و شهر را در طول تاریخ و تا زمان مؤلف مورد توجه قرار میدادند و یا تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهر را با موضوعات کوچک به شکل عرضی در یک برش زمانی کوتاه مینگاشتند. مثلا کلبی در کتاب الحیره وتسمیه البیع و الدیارات تحولات شهر حیره وکوفه را در یک دورهی زمانی کوتاه نگاشته است (یاقوت حموی، 1383 هجری، ج 4، ص490 و ج2، ص328) و ابو نصر هروی در رسالهی طریق تقسیم آب قلب به یک مسئلهی جزئی از نظر تاریخی ولی مهم از نظر اجتماعی پرداخته است.
اشکال تاریخنگاری محلی در اسلام: تاریخهای محلی در جهان اسلام به اشکال گوناگون نگاشته شدهاند. روزنتال براین است که این کتب به دو شکل تاریخ محلی دنیوی و دینی نگاشته شدهاند. وی تاریخهای محلی دینی را شامل تاریخ شهرهای مقدس و فرهنگنامهی علمای دینی اختصاص داده است (روزنتال، 1366، ص172). این تقسیمبندی کامل به نظر نمیرسد زیرا: فرهنگنامههای دینی علاوه بر اینکه شرح علمای دین و محدثان است، شرح حال دانشمندان بسیار دیگری غیر از محدثان و فقها را به دست میدهند. در آغاز همهی فرهنگنامههای تاریخی مقدمهای مفصل دربارهی تحولات شهر مورد بحث مطرح شده است، و این نشان آنست که مورخان اسلامی دنیا و دین را از هم تفکیک نمیکردند. در میان فرهنگنامههای محلی نیزآثاری یافت میشود که ارتباطی با محدثان ندارد مثلاً کتاب شعرای اصفهان اثر حمزهی اصفهانی؛ کتاب شعرای بلخ ناصرالدین مدینی (متوفی 556 هجری) و کتاب ولاه خراسان سلّامی (متوفی300 هجری). عبدالرحیم قنوات در رسالهی دکتری خود، تاریخهای محلی را به دودستهی کلی تاریخنامههای محلی و فرهنگنامههای محلی تقسیم کرده است و بیان میکند: این دو عنوان در واقع بیانگر دو مکتب و یا دو سبک متمایز در تاریخنگاری محلی ایران است (قنوات، 1387 ش، ص26). استاد صادق آئینهوند تواریخ محلی را به دو ساختار دینی و عمومی تقسیم کرده است (آئینهوند، 1377، ص154) وی نیز مقسم دقیقی را برای تقسیمبندی خود با توجه به محتوای متنوع کتب تاریخ محلی مشخص نکرده است. بررسی دقیق این تواریخ نشان میدهد که سبکهای متنوعتری را در دستهبندی کتب تاریخمحلی باید جستوجو کرد زیرا شخصیت نویسندگان، انگیزهها و عوامل نگارش، منابع و اسناد نویسندگان، شیوهی نگارش، محتوا، نوع نگاه نویسندگان به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، جریان فکری و مذهبی نویسندگان بسیار متفاوت است، به همین سبب دستهبندی زیر برای تقسیمبندی کتب تاریخ محلی پیشنهاد داده شود:
1ـتاریخنامههای محلی فتوح: شاخهای از تاریخنگاری است که به بیان کیفیت فتح سرزمینهای دارالحرب میپردازد. نگارش این تاریخنامههای فتوح از قرن اول هجری شروع شد و در سدهی دوم و سوم گسترش بسیار یافت. این تاریخنامهها در واقع تاریخ اجتماعی شهرهای مفتوحه هستند و به فتوح عام مثل فتوحالبلدان بلاذری (متوفی276 هجری) و فتوح خاص (شامل فتوح فقهی و روایی، فتوح تاریخنامه محلی) تقسیم میگردند. محتوی کتب فتوح شامل موضوعاتی دربارهی فتح شهرها موقعیت جغرافیایی، تاریخ سیاسی و حکام، وجه تسمیهی شهرها، زارعت و تجارت، محصولات، اوضاع مذهبی پیش از اسلام، مذاهب اسلامی، مراحل حملهی اعراب، آمار لشگریان مسلمانان و کفار، غنایم و تلفات، اسکان اعراب، ترکیب جمعیت، آداب و رسوم عمارات و ابنیه و بافت مسکونی، اختلافات قبیلهی اعراب را گزارش کردند. بدینسان کتب فتوح را میتوان جزء نخستین کتب تاریخ محلی محسوب کرد. زیرا اطلاعات گستردهای از تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهرها به دست میدهند. از جملهی این کتب: فتوح مصر اثر ابوقبیل حیی بن هانی معافری (متوفای 128 هجری) فتوح مصر و المغرب و الاندلس اثر ابن عبد الحکم (متوفای 257) فتوح عمان، شام، جزیره، ارمینیه، عراق، سواد، بصره، ابله، اهواز، فارس، سجستان، کرمان، مکران، جبال، جرجان و طبرستان، خراسان و کتاب الری و امر العلوی اثر ابوالحسن مدائنی (متوفی 224 هجری) هستند (عزیزی، 1391، ص202).
2ـ تاریخنامههای محلی مقدس: شهرهای مقدس همچون مکه و مدینهی منوره و بیتالمقدس نزد مسلمانان از قداست برخوردار بودند، به همین سبب ثبت وقایع و تحولات تاریخی، بناها و بافت مسکونی این شهرها نزد دانشمندان و مورخان از اهمیت بسیاری برخوردار بودند. علاوه بر این سه شهر، برای شیعیان نیز برخی شهرهای دیگر همچون کوفه، نجف، کربلا و مشهد اهمیت زیادی داشتند. به همین دلیل نویسندگان تاریخ محلی دست به نگارش کتب محلی برای شهر های مقدس با استناد بر آیات وروایات و اخبار انبیا زدند. از جملهی این کتب: اخبار مکه عثمان بن عمرو قرشی (متوفی 180 هجری) که ازرقی و فاکهی از این کتاب سود بردهاند. تاریخ مکه اثر ابوزید عمربن شَبّه نمیری، اخبار مکه و ما جا فیها من الآثار اثر ابوالولید ازرقی (متوفی 264 هجری)، اخبار مکه اثرمحمد بن اسحاق فاکهی (متوفی اواخر سدهی سوم) فضائل مکه مفضل بن محمد جَندی متوفی 310هجری، تاریخ مکه نوشتهی احمد بن محمد الاعرابی بصری صوفی (متوفی 341 هجری)؛ تاریخ المدینه المنوره اثر ابو زید عمر بن شَبّه بصری، تاریخ مدینه محمد بن حسن بن زباله (کتاب را در سال 199 هجری نگاشته است) و تاریخ مدینه اثر زبیر بن بکُار (متوفی 254هجری) تاریخ بیت المقدس اثر ابوالقاسم مکی بن عبدالسلام مقدسی (متوفی492 هجری)، الفتح القُسّی فی الفتح القدسی اثر عمادالدین محمد بن محمد کاتب اصفهانی (متوفی519 هجری) تاریخ کوفه، اثر عمر بن شَبّه بصری، تاریخ کوفه، اثر ابوالحسن محمد بن جعفر تمیمی کوفی (متوفی402 هجری) تاریخ الکوفه و ما ورد فیها من الاثار والفضائل اثر ابی العباس احمد بن عباس نجاشی (متوفی450 هجری) هستند (آقا بزرگ طهرانی، 1967، ج 18، ص184).
3ـتاریخنامههای محلی مناقبی: مورخان محلی به دلیل تعلق خاطر ودلبستگی به زادگاه خود ویا به سفارش حُکام و سلاطین و وزرای آنان و یا به قصد فعالیت علمی و معرفی مشاهیر و بزرگان شهر خود دست به نگارش کتب محاسن، فضائل و مناقب در بارهی شهرهای جهان اسلام زدند. شیوهی نگارش این کتب تواریخ شهرهای مقدس تفاوت فراوان دارد و مورخان این گونه کتب تاکید بر محاسن جغرافیایی و آب و هوا، محصولات کشاورزی، عمارات و ابنیه، حکام، رجال و مشاهیر علمی دارند و موقعیت فرهنگی و علمی شهرشان را برجسته میکنند. از جملهی این کتب: فضائل خراسان ابوزید بلخی؛ مناقب بلخ اثر ابوزید بلخی؛ مفاخر خراسان اثر ابوالقاسم کعبی بلخی (متوفی 319 هجری)؛ فضائل سجستان هلال بن یوسف اوقی؛ محاسن اصفهان اثر مفضل بن سعد مافروخی (قرن پنجم هجری)؛ المسامره فی اخبارخوارزم نوشتهی ابوریحان بیرونی(متوفی440 هجری)؛ فضائل مصر و اخبارها اثر محمد بن حسن بن ابراهیم زولاق (متوفای386 هجری)؛ فضائل الاسکندریه اثر ابوعلی حسن بن عمر صبّاغ (متوفی اوائل سدهی پنجم)، مناقب بغداد اثر جمالالدین ابوالفرج عبدالرحمن بن علی الجوزی مشهور به ابن الجوزی (متوفی 597) فضائل بلخ اثر ابوبکر واعظ بلخی (تحریر 610 هجری) ترجمهی این کتاب به سال 676 هجری به وسیلهی عبدالله بن محمد الحسینی انجام شده است.
4ـ تاریخنامههای محلی سیاسی: اینگونه تواریخ محلی بیشتر تأکید بر تحولات سیاسی شهر و آمد و شد دولتها و حُکام دارند. تمامی این کتب محلی در ایران به زبان فارسی نوشته شدهاند. از جملهی این آثار: تاریخ طبرستان اثر بهاءالدین محمد بن اسفندیار (زنده در 613هجری)؛ تاریخ رویانـ نوشتهی اولیاء الله آملی (نوشته شده در 764 هجری)؛ فارسنامهی ابن بلخی تبیینی تاریخی از هویت ایرانی پیش و پس از اسلام (نوشته شده در اوائل سده ششم)؛ تاریخ سیستان از مؤلفی نا شناس؛ عقدالعلی للموقف الاعلی اثر ابو حامد افضل الدین احمد کرمانی (متوفی بعداز 615 هجری) سمط العلی للحضرت العلیا نوشته ناصرالدین منشی کرمانی (نوشته شده در 720 هجری)؛ تاریخ شاهی از مولفی ناشناس (نوشته شده در 690) در تاریخ قراختائیان کرمان؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران اثر ظهیرالدین مرعشی (نوشته شده در 892 هجری)
5ـ تاریخنامههای محلی عام: تاریخهای یک شهر یا یک منطقه جغرافیایی که در آن از تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سخن گفته شده را تاریخنامه محلی میگوئیم. برخی از محققان همچون چارلز ملویل و روزنتال اصطلاح دنیوی را در دستهبندی این کتب اضافه نمودهاند (Melvile. 2000. p69؛ روزنتال، ص173) این کتب تنوع شکلی و محتوایی گستردهای در اختیار محلینگار قرار میدهد. محتوای آنها شامل اساطیر و داستانهای بنیانشهر، وجه تسمیه، شرح ویژگیهای جغرافیایی و طبیعی، مساحت، آب و هوا، حوادث طبیعی، آبها، رودها، قنوات و چشمهها، مراتع، زراعت و محصولات، معادن، صنایع، هنرها، محاسن و فضائل، حکام و دولتها، خلق وخو، آداب و رسوم، ادیان و مذاهب، اعتقادات، قومیتها و ساکنان، زبان و لهجه، آثار و ابنیه شامل مساجد، مدارس، مزارات، کتابخانهها، بیمارستان، حصار و دروازه، بزرگان و مشاهیر است. از جملهی این تاریخنامهها: تاریخ بصره نوشتهی عمر بن شَبّه بصری؛ تاریخ مصر و اخبارها نوشتهی حسن بن ابراهیم زولاق (متوفی387هجری)؛ تاریخ مرو نوشتهی ابوالحسن احمد مروزی (متوفی280)؛ کتاب الثّار دربارهی تاریخ روستای خوار بیهق نوشتهی ابوعلی حسین سلّامی (متوفی300 هجری)؛ تاریخ اصفهان اثر حمزه محمد بن حسن اصفهانی؛ تاریخ بخارا نوشتهی ابوبکر محمد بن جعفرنرشخی (متوفی 348 هجری)؛ تاریخ قم حسن بن محمد بن حسن قمی (متوفی 406 هجری)؛ تاریخنامهی هرات نوشتهی سیف بن محمد هروی (نگارش حدود721 هجری)؛ شیراز نامه نوشتهی معینالدین احمد زرکوب شیرازی (متوفی 757 هجری)؛ تاریخ یزد اثر جعفر بن محمد جعفری؛ تاریخ جدید یزد نوشته احمد بن حسین کاتب (نگارش862 هجری)؛ جامع مفیدی نوشتهی محمد مفید مستوفی بافقی (نگارش اواخر سده 11 هجری)؛ رسالهی طریق قسمت آب قلب نوشتهی ابونصر قاسم بن یوسف هروی (متوفی اوائل سده 10) این رساله از جمله کتب تاریخنامهی محلی است که تاریخ یک موضوع ریز را مورد آبخشی شهر تبیین میکند. این رساله در سه دورهی ملوک آل کرت در 738 هجری و سپس در دورهی شاهرخ تیموری اصلاح و بار دیگر به وسیلهی ابونصر هروی ریاضیدان دربارهی زراعت و حق آبه و آبخشی شهر هرات نگاشته شده است (زینلی، 1391، ص180)
6ـ فرهنگنامههای محلی: کتب محلی که به شرح احوال دانشمندان و نخبگان علمی و فرهنگی و اداری و اهداف آموزشی میپردازد را فرهنگنامه مینامیم. محتوای این کتب شامل یک مقدمه دربارهی جغراقیا، تاریخ، فضایل و محاسن، وجه تسمیه، محلات و آثار و ابنیهی شهر یا منطقه و سپس بر اساس حروف الفبایی به شرح احوال دانشمندان علوم دینی و غیر دینی با تاکید بر علمالحدیث و بزرگان علمی و آموزشی، کارگزاران مالی و قضایی شهر میپردازند. فرهنگنامه حجم وسیعی از تاریخهای محلی را در جهان اسلام در بر میگیرد از جملهی این کتب: تاریخ بغداد نوشتهی احمد بن ابی طاهر بغدادی (متوفی280 هجری)؛ اخبار المصریین نوشتهی یحیی بن عثمان قرشی سهمی (متوفای 282)؛ تاریخ ولات خراسان نوشتهی ابوعلی حسین بن احمد سلّامی (متوفی 300 هجری)؛ تاریخ نیشابور نوشتهی حاکم نیشابوری (متوفی 405 هجری) این کتاب شرح احوال2680 نفر و نشان از حجم گستردهی حرکت فرهنگی و علمی در نیشابور است. این کتاب دارای سه ذیل نیز میباشد؛ تاریخ قضاه قُرطبه نوشتهی محمد بن حارث خُشنی (متوفی361)؛ کتاب شعرای اصفهان نوشتهی حمزه بن حسن اصفهانی؛ طبقات المحدثین و الواردین علیها نوشتهی حافظ ابوالشیخ انصاری شامل شرح حال 680 نفر از دانشمندان علوم اسلامی است؛ ذکر اخبار اصفهان اثر ابونعیم اصفهانی شامل یک مقدمه دربارهی اصفهان و مسجد جامع آن و شرح حال 1900 نفر از دانشمندان علوم دینی اصفهانی و ساکن اصفهان است (ابونعیم اصفهانی، 1410، ج1، ص469)؛ تاریخ ولاه هرات نوشتهی ابوعبیداحمد بن محمد هروی (متوفی 401 هجری) تاریخ علماء الاندلس نوشتهی ابوالولید عبدالله فرضی اندلسی (متوفای403 هجری)؛ تاریخ جرجان نوشتهی سهمی جرجانی (متوفی 428 هجری) این کتاب شرح حال 1194 نفر از رجال جرجان است؛ تاریخ بغداد نوشتهی خطیب بغدادی (متوفی 463 هجری)؛ تاریخ دمشق نوشتهی ابوالقاسم علی بن حسن ابن عساکر شافعی (متوفی571 هجری)؛ بُغیه الطلب فی تاریخ حلب اثر کماالدین عمر بن عدیم حلبی (متوفی660 هجری) (آئینهوند، 1377، جلد اول، ص157)؛ التدوین فی اخبار قزوین اثر رافعی قزوینی (متوفی اوائل سدهی هفتم هجری) این کتاب شرح حال 4000 نفر از بزرگان علمی قزوین را نگاشته است؛ مجالس الابرار فی معامله الخیار نوشتهی ابوبکر محمد بن عبدالله اشبیلی (متوفی639 هجری) دربارهی تاریخ برگزیدگان شهر اشبیلیه است (سخاوی به نقل از روزنتال، 1368، ص292).
7ـتاریخنامهی محلی خططنگاری: این تواریخ مصداق کامل تواریخ محلی هستند و به توصیف و ترسیم و شرح بافت شهری و مسکونی و محلات و سیر عمران و تطور شهر و آثار و ابنیه شامل مساجد، مدارس، قصور، بازارها، بیمارستانها، گورستانها، آرامگاهها، خانقاهها و کاروانسراها میپردازند. این کتابها به بافت عمرانی و تغییر و تحول در نام محلات میپردازند (نورایی و شعربافچی زاده، 1390، ص17). از جملهی این کتب: خطط مصر و آثارها نوشتهی ابوعمر محمد بن یوسف کندی (متوفی 350 هجری) وی نخستین کسی است که خططنگاری مصر را نگاشته است (مقریزی، 1998 م، ج1، ص11). صفه قرطبه وخططها و منازل الاعیان بها نوشتهی احمد بن محمد بن موسی رازی (متوفی344 هجری)؛ خطط مصر نوشتهی حسن بن ابراهیم زُولاق؛ خطط مصر تألیف شهاب الدین احمد اوحدی (متوفای811 هجری)؛ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار تالیف تقی الدین مقریزی (متوفای845 هجری) این کتاب به شرح حدود، دریاها، خراج، دیوانها، فتح و شهرهای مصر، تاریخ مصر قدیم، تاریخ قاهره، دیوار ودروازههای شهر، گنجینهها، قصرها، مراحل دعوت فاطمیان، فرق وادیان، سواحل و مناظر قاهره، محلات، وخطهها، دروازههای محلات، کوچهها، میادین، بیمارستانها، خانههای بزرگان، حمامها، قیصریهها، بازارها، پلها، تاریخ ملوک ایوبی و ممالیک، مساجد جامع، مدارس، زاویهها، خانقاهها، رباطهای قاهره میژپردازد. قسمت اعظم این کتاب در واقع توپوگرافی و تاریخ شهری قاهره است (مقریزی، 1998، ص467).
8ـتتاریخنامهی محلی مزارات: کتب تاریخ محلی مزارات به تبیین تاریخ فرهنگی یک شهر میپردازند و پس از ذکر یک مقدمه دربارهی فضیلت زیارت با استناد به آیات و روایات و کیفیت زیارت اهل قبور به توصیف و شرح گورستانها، تکایا و آرامگاهها و اماکن زیارتی میپردازند. این کتب شرح مقابر بزرگان دین، اولیاء، ائمه، امامزادگان و احوال عرفا و کرامات آنان، آداب ورسوم و شعائر کفن و دفن و زیارت و تعیین جای دقیق این مقابر و راهنمایی برای زائرین هستند. مزاریهها به توصیف نمادها و سمبلهای و متون و نقوش سنگ قبور نیز میپردازند. از جمله کتب مزارات: مُرشد الزّوار الی قبور الابرار نوشتهی موفقالدین بن عثمان (متوفی615 هجری)؛ الکواکب السیاره فی ترتیبالزیاره فیالقرافتین الکبری والصغری نوشتهی شمس الدین محمد بن محمد بن الزیات (متوفی 814 هجری). این کتاب به شرح دو گورستان کهن بزرک وکوچک قاهره و به معرفی بقاع و آرامگاههای آنها و فضائل جبل مقطّم و درهی پر برکت آن و شخصیتهای مدفون در آن و مساجد این قبرستان میپردازد (نورایی و شعر بافچی زاده، ص 198)؛ شد الازار فی حطّ الاوزار عن زوّار المزار نوشتهی معین الدینجنید شیرازی(نگارش 791 هجری) این کتاب شرح و توصیف مزارات شیراز و مدفونین در آنهاست و توسط عیسی پسر جنید به فارسی ترجمه شده است؛ مقصد الاقبال و مرصد الامال خاقانیه یا مزارات هرات نوشتهی میر اصیل الدین عبدالله شیرازی (متوفی881 هجری)؛ روضاتالجنان و جناتالجنان نوشتهی حافظ درویش حسین تبریزی مشهور به ابن کربلایی (نگارش 975 هجری) این کتاب شرح گورستانهای تبریز است. روضات لجنات فی اوصاف مدینه هرات نوشتهی معینالدین محمد زمجی اسفزاری (نگارش 899 هجری) این کتاب شرح تاریخ خراسان وهرات تا سال بیست و پنجم سلطنت سلطان حسین بایقرا و توصیف آثار و بقاع و مدارس و گورستانهای هرات و برخی از شهرهای خراسان است
پیشنهادات: بررسی انجام گرفته نشان میدهد سابقهی کهن تاریخهای محلی موجب تقویت و تحکیم هویت اسلامی و ایرانی شهرها میگردید و هیچگاه موجب واگرایی از مرکزیت و جدایی طلبی نبوده است. لذا تجدید حیات نوین تاریخنگاری محلی و ایجاد یک جنبش تاریخنگاری محلی میتواند: 1ـ موجب شناسایی ظرفیتها و موقعیتهای مکتوم شهرها گردد. 2ـ موجب پرورش استعدادهای فرهنگی جوانان میگردد. 3ـ موجب بالا بردن سطح آگاهی مردم نسبت به پیشینهی درخشان فرهنگی و علمی جامعه اسلامی میگردد. 4ـ موجبات گسترش و تقویت فرهنگ عمومی میشود. 5ـ موجب تقویت روح خودباوری و همسازگری و همگرایی قومیتهای گوناگون ایرانی میگردد و زمینه را برای همبستگی ملی میان آحاد جامعه فراهم میکند. 6ـ تحکیم موقعیت تاریخ محلی در شهرها موجب تقویت بنیهی فرهنگی و علاقه به فرهنگ بومی و منطقهای خواهد شد وا ز سیل مهاجرت بیرویه به شهرهای مراکز استانی جلوگیری خواهد کرد. 7ـ موجب تقویت مطالعات آمایش سرزمینی میگردد و راه را برای برنامهریزی بهتر برای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فراهم میکند. 8ـ موجب کار آفرینی در جبههی فرهنگی میشود.
نتیجه
از بررسی کتب تاریخ محلی جهان اسلام روشن گردید که بر خلاف نظر کسانی که شروع تاریخنگاری محلی در جهان اسلام و ایران را از سدهی دوم و یا سدهی سوم میدانند، از اواخر قرن نخستین هجری است شروع آن با نگارش فتوح محلی سعید بن مسیب و عامر بن شراحیل شعبی و تاریخ (فضائل) مکهی حسن بصری آغاز شده است. نظر کسانی را که تواریخ محلی را به دو دستهی دنیوی و دینی و یا دینی و عمومی تقسیم کردهاند نظر کاملی نیست زیرا تواریخ محلی به اشکال و شیوهها و محتوا و منابع گوناگون و با اهداف و نویسندگانی خاص نگاشته شدهاند که همه را نمیتوان در دو دستهبندی کلی تقسیم کرد. بدینسان تواریخ محلی به شاخههای گوناگون1ـ تاریخنامهی محلی فتوح 2ـ تاریخنامهی محلی مقدس 3ـ تاریخنامه محلی مناقبی 4ـتاریخنامههای محلی سیاسی 5ـ تاریخنامههای محلی عام 6ـ فرهنگنامهی محلی 7ـتاریخنامهی محلی خططنگاری 8ـ تاریخنامهی محلی مزارات تقسیم میگردند. مطالب کتب تاریخ محلی به دو شکل طولی در یک دورهی زمانی طولانی و با موضوعات کلی و به شکل عرضی در یک برش زمانی کوتاه و با موضوعات بسیار ریز نگاشته شدهاند. این کتب منابع مهم و قابل اعتمادی برای تاریخ فرهنگی و اقتصادی و به ویژه تاریخ اجتماعی محسوب میشوند و کمبود منابع تاریخ اجتماعی را جبران میکنند. نویسندگان این کتب دانشمندانی از میان افرادی همچون محدث، ادیب، شاعر، مورخ، نسبشناس، جغرافیدان، کلامی، فیلسوف مستوفی و طبیب بودند و از جایگاه علمی بلند مرتبهای در میان طبقات اهل برخوردار بودند.
فهرست منابع و ماخذ:
1ـ قرآن مجید
2ـ آئینهوند صادق، علم تاریخ در گسترهی تمدن اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1377 ش.
3ـ آوی حسین بن محمد، ترجمهی محاسن اصفهان مافروخی، تحقیق عباس اقبال، اصفهان، مرکز اصفهان شناسی، 1385 ش.
4ـ ابن فندق ابوالحسن علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، تصحیح احمد بهمنیار، تهران، کتابفروشی فروغی،1361 ش.
5ـ ابن شبّه نمیری بصری، تاریخ المدینه المنوره، تحیق فهیم محمد شلتوت، قم، مطبعه قدس،1410 ق.
6ـ ابن ندیم، الفهرست، تحقیق و ترجمهی محمد رضا تجدد، تهران، امیر کبیر،1366 ش.
7 استنفورد مایکل، درآمدی بر تایخ پژوهی، ترجمهی مسعود صادقی، تهران، دانشگاه امام صادق (ع) و سمت، 1384ش.
8ـ اصفهانی ابو نعیم، ذکر اخبار اصفهان، تحقیق حسن کسروی، بیروت دارالکتب العلمیه، 1410 هجری
9ـ روزنتال فرانتس، تاریخ تاریخنگاری در اسلام، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1368 ش.
10ـ سجادی سیدصادق؛ هادی عالم زاده، تاریخ نگاری در اسلام ، تهران، سازمان سمت، 1375ش.
11ـ طهرانی شیخ آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1967م.
12ـ عزیزی حسین، نقد و بررسی منابع تاریخی فتوح در سه قرن اول هجری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1391ش.
13ـ قمی حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمهی حسن بن علی قمی، تصحیح و تحشیه سید جلال الدین تهرانی، تهران ، انتشارات توس، 1361ش.
14ـ مقریزی تقی الدین ابی العباس، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، تحقیق خلیل المنصور، بیروت، دارالکتب العلمیه1418ق.
15ـ نورائی مرتضی و شعربافچی زاده مهناز، تاریخ نگاری محلی و خطاط نویسی در مصر دوره اسلامی ، قم ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، 1390 ش.
16ـ یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، 1978 م.
رسالهها:
1ـزینلی بهمن (1391ش) نقد و بررسی تاریخنگاری محلی ایران از 656 هجری تا 1135هجری، به راهنمایی محمدعلی چلونگر و مصطفی پیرمرادیان، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
2ـ قنوات عبدالرحیم (1387ش) نقد و بررسی تاریخنگاری محلی ایران در دورهی اسلامی تا سدهی هفتم ق، به راهنمایی اصغر منتظرالقائم و محمد علی چلونگر، دانشگاه اصفهان.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.