X

آیا هنوز هم کمک به فلسطینیان در مبارزه با اسرائیل ضروری است؟

آیا هنوز هم کمک به فلسطینیان در مبارزه با اسرائیل ضروری است؟ -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 3 نفر
 
آیا هنوز هم کمک به فلسطینیان در مبارزه با اسرائیل ضروری است؟
فرقه‌گرایی و آرمان آزادی قدس: به‌بهانه‌ی مواضع حماس در بحران سوریه

پس از بحران سوریه و موضع‌گیری حماس در حمایت از مخالفین نظام سوریه، دوباره این بحث زنده شد که آیا فلسطینی‌ها قابل اعتمادند و آیا  سیاست ایران راجع به آن‌ها  سیاست درستی بوده است؟ همچنین گاه و بی‌گاه اخباری در رسانه‌ها مبنی بر مخالفت فلسطینی‌ها یا برخی گروه‌ها و شخصیت‌ها با مواضع و سیاست‌ها و منافع جمهوری اسلامی منتشر می‌شود. گاه‌وبی‌گاه هم در این میان به اختلافات مذهبی دامن زده می‌شود و توهین به شیعیان دستمایه‌ی انتقاد به حمایت از فلسطین قرار می‌گیرد.

در واقع این رخداد به‌ عنوان استدلالی بر خطا بودن سیاست حمایت از فلسطین و آزادسازی قدس به کار گرفته می‌شود. مجموع این استدلال‌ها نشان می‌دهد که حمایت از فلسطین منافع ملی ما را تأمین نمی‌کند و گروه‌های سیاسی فلسطینی هم افراد قابل اطمینانی نیستند. عملکرد حماس در ماجرای سوریه و موضع‌گیری آن‌ها راجع به بحران یمن تأییدی بر درستی این استدلال آخر است. البته عده‌ای هم در حمایت از این سیاست جمهوری اسلامی در قبال مسئله‌ی فلسطین می‌کوشند که نشان دهند که اتفاقاً این سیاست در جهت منافع ملی ماست. یکی از بهترین متون راجع به این موضوع را رضا امیرخانی سال‌ها پیش به رشته‌ی تحریر درآورد: «مساله‌ی لبنان و فلسطین به ما چه دخلی دارد؟!».او در آنجا نشان داد که چگونه جنگ میدانی یا کشاندن جنگ به خارج از مرزهای ایران، استراتژی موفق‌تری نسبت به جنگ قلعه‌ای است.

به‌طور کلی در میان سیاست‌مداران و نخبگان سیاسی-اجتماعی و مذهبی دو نوع سیاست در قبال مسئله‌ی فلسطین مطرح است. یکی همان سیاست مبتنی بر «منافع ملی» است که در بالا شرح دادم؛ در این نگاه بر اساس واقعیت سیاسی-نظامی موضع‌گیری ما نسبت به مسئله‌ی فلسطین-اسرائیل تعیین می‌شود؛ اگر تحلیل استراتژیک نیروها به ما نشان داد که حمایت از مبارزان و گروه‌های فلسطینی در مجموع به نفع ماست، سیاست کنونی را تداوم می‌بخشیم و اگر نه، چرخشی در موضع ما پدید می‌آید. در این صورت، دیگر مسئله‌ی فلسطین، مسئله‌ای اعتقادی نخواهد بود، بلکه صرفاً جزئی از بازی و محاسبه‌ی نیروهای سیاسی است.

اما صورت دوم سیاست، نوعی سیاست فرقه‌ای شیعی است. در این نگاه حفظ و حراست از کیان شیعیان در برابر خصومت‌های سایر فرقه‌ها تنها و اصلی‌ترین اولویت است. در نگاه این افراد، اهل سنت اگر نه بیش از کفار، لااقل به همان میزان دشمنان شیعه هستند. از همین‌رو هفته‌ی آخر ماه رمضان را هفته‌ی زیارت امامین عسکریین (علیه السلام) (مقارن روز قدس) می‌نامند و هفته‌ی وحدت را هفته‌ی برائت. در این نگاه سیاست جمهوری اسلامی، کاملاً راجع به فلسطین غلط و موجب تقویت دشمنان فرقه‌ی شیعه و توجه به مسائل فرعی است. در این نگاه، فلسطینیان هم در کنار اسرائیلی‌ها دشمنانی دیگر هستند و فلسطین هم یک کشور است در کنار کشورهای دیگر. این سیاست، شبیه رویکرد سنی‌های رادیکال (سلفی‌ها و وهابی‌ها) در جهان عربی و اسلامی است.

مطابق محاسبات سیاست نوع اول گروه‌های بدعهد فلسطینی همچون حماس (یا لااقل شاخه سیاسی به رهبری خالد مشعل) نباید حمایت شوند و در سیاست نوع دوم علاوه بر حماس، جهاد اسلامی و هر گروه مبارز فلسطینی غیرشیعه‌ای نباید حمایت شوند. خوب، هر کدام از این‌ها چه آینده‌ای برای جهان اسلام و خاورمیانه متصور و ممکن می‌سازند؟ رویکرد اول که رویکردی واقعی‌تر و محتمل‌تر به نظر می‌رسد، آینده‌ی خاورمیانه و منطقه‌ی اسلامی را آینده‌ای مبتنی بر نظم دولت-ملت‌ها می‌بیند؛ نظمی شکل‌گرفته مبتنی بر معادلات حاصل از تعقیب «منافع ملی». چنین آینده‌ای، آینده‌ی باثبات و صلح‌آمیز را تصویر می‌کند. مبادلات اقتصادی، اساس تعامل و رقابت کشورهای اسلامی خواهد بود و به‌تدریج هویت‌ اسلامی کشورها به یک هویت فرهنگی (به‌معنای مناسک و هنجارهای رفتاری) تحویل می‌شود. پرواضح است که «امت اسلامی» دیگر فاقد یک بار سیاسی و هویت تاریخی برای این ملت‌ها خواهد بود؛ کشورهای این منطقه بخشی از نظم جهانی خواهند بود و به نسبت توانمندی‌های سیاسی و اقتصادی خواهند توانست روابط و جایگاهی درخور در جهان برای خود کسب کنند.

آینده‌ی سیاست دوم چندان روشن نیست، اما آغاز آن (چنانکه نشانه‌هایی از آن پدیدار شده است) جنگ‌های فرقه‌ای و مذهبی است. ظاهرا قرار است که در این سیاست برائت، شیعیان/اهل سنت راه خود را از اهل سنت/شیعیان جدا کنند و احتمالا سرزمین‌هایی را که متعلق به خود می‌دانند، برای شیعیان/اهل سنت امن می‌سازند (البته این روایت کمتر رادیکال ماجراست، وگرنه رویکرد و سیاست داعشی می‌خواهد زمین را از لوث وجود فرقه‌ی مقابل پاکساری کند). البته این سیاست با دو مشکل مهم مواجه است: یکی سرزمین‌های مقدس مشترک که هر فرقه‌ای آن را متعلق به خود می‌داند و درهم‌تنیدگی تاریخی زندگی شیعه-سنی در کنار هم در یک جغرافیای وسیع؛ و دیگری مشکل تقسیم فرقه‌ای بی‌نهایت؛ تا همین چندسال پیش سلفی‌ها-وهابی‌ها تقریباً در تشکیلات القاعده یک اتحاد عملی و اجماع سیاسی داشتند،  اما اعلان استقلال داعش از جبهه‌النصره، آغازی بر یک تفکیک مداوم بود. واضح است در این نوع سیاست، قدس تبدیل به یک هدف نظامی می‌شود که فرقه‌های مختلف بر سر فتح آن با یکدیگر خواهند جنگید(البته اگر از عهده‌ی صهیونیست‌ها بربیایند، گرچه عملاً جنگ با یکدیگر و فتح اماکن مقدسی که در قلمروی سایر فرقه‌هاست را در اولویت قرار داده‌اند. هرچند مشکلات عملی این نوع سیاست، بعید است که اجازه‌ی رسیدن به این مرحله را بدهد).

آیا سیاست سوم و آینده‌ی سومی هم ممکن و مطرح است؟ این آینده‌ای است که با وقوع انقلاب اسلامی متصور و ممکن شد. آینده‌ای از وجود و یک هویت مبتنی بر امت اسلامی در منطقه خاورمیانه و سایر نقاط مسلمان‌نشین جهان اسلام. در این نگاه سیاست و مناسبات مسلمانان، بر اساس یک رسالت و هویت تاریخی مشخص می‌شود. این رسالت تاریخی، خطوط راهنمای متمایزی از سیاست مدرن حاضر در جهان اسلام دارد؛ گرچه ممکن است که نظم مبتنی بر دولت-ملت را به‌مثابه یک واقعیت موجود بپذیرد، اما در نقطه‌ی نهایی نظم سیاست دیگری را می‌طلبد؛ به‌مثابه یک افق الهام‌بخش عمل سیاسی.[i] در این طرح سیاسی، چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، به‌جای تأکید بر شیعه‌گری، افق وسیع‌تری طرح می‌شود که هم با افزودن قید ناب (اسلام ناب)، نهایتاً به تشیع ارجاع دارد و هم میدانی را می‌گشاید که مخاطبان گسترده‌تری (یعنی همه‌ی مسلمانان) را به این طرح سیاسی دعوت می‌کند. مثلاً طرح «روز قدس»[ii] و «هفته‌ی وحدت» نمونه‌هایی عملی از این نوع سیاست هستند. در اینجا هم داعیه‌ی حقانیت شیعی ( و هر کس که ادعای اسلام ناب دارد) حفظ می‌شود و هم با پذیرش واقعیت تاریخی و واقعیت ژئوپلتیکی و جمعیتی جهان اسلام، میدان وسیع و قدرتمندی برای بازی‌گیری سیاسی جهانی مهیا می‌شود. منتقدان فرقه‌گرای شیعه‌ی جمهوری اسلامی، همانند فرقه‌گرایان اهل تسنن، از درک این میدان گسترده و واقعیت سیاسی ناتوانند؛ لذا دائماً بر خباثت‌ها، خیانت‌ها و فرقه‌گرایی برخی افراد و گروه‌های اهل تسنن تأکید می‌کنند(مثلاً بنگرید به آنچه راجع به حماس و فلسطینی‌هایی که علیه نظام سوریه می‌جنگند، گفته می‌شود). غافل از اینکه عبارت «ما هر جا ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستیم و كمكش می‌كنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم»،نه حمایت از فلان گروه شیعه یا سنی فلسطینی یا لبنانی، بلکه حمایت از سیاستی است که ایده‌ی «امت اسلامی» را در سر می‌پروراند. یا مثلاً  طرح بیداری اسلامی، طرحی بود که رخدادهای کشورهای اسلامی را در این  افق می‌دید و چنین بود که از مضرات واقعی به قدرت رسیدن اخوان‌المسلمین و گروه‌های مشابه در کشورهای جهان اسلام مطلع نباشد. آرمان آزادی قدس، یکی از جلوه‌های سیاستی است که نه مانند فرقه‌گرایی است که نمی‌تواند طرحی از آینده بدهد و نه مانند پذیرش نظم دولت-ملت مدرن است که نمی‌تواند هویت و تاریخ اسلامی را در آینده‌ی ما بازتاب دهد.

 


[i]نقشه‏های قدرت‌های بزرگ که می‏خواهند مسلمین را زیر سلطۀ خود بیاورند و مخازن آنها را به غصب ببرند و اموال آنها را به چپاول ببرند از سال‌هایی طولانی دنبال نقشه‏هایی بودند، که از نقشه‏های بزرگ آنها مسئله ملت‌گرایی است. اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، تُرک را، فارس را همه را با هم متحد کند. و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند تا کسانی که می‏خواهند سلطه بر این دولت‌های اسلامی و مراکز اسلام پیدا بکنند، نتوانند به واسطه اجتماع بزرگی که مسلمین از هر طایفه[دارند]. نقشه قدرت‌های بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که این قشرهای مُسْلم را که خدای تبارک و تعالی بین آنها اُخوَّت ایجاد کرده است، و مؤمنون را به نام اُخوَّت یاد فرموده است،از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس نتنها از هم جدا کنند، بلکه با هم دشمن نیز بکنند. و این درست برخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است. تمام مسلمین با هم برادر و برابرند، و هیچ یک از آنها از دیگری جدا نیستند، و همۀ آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند(صحیفه امام خمینی، جلد 13).

 

[ii]«مسئلۀ قدس یک مسئله شخصی نیست، و یک مسئله مخصوص به یک کشور و یا یک مسئلۀ مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست، بلکه حادثه‏ای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آینده، از روزی که مسجد الاقصی پی‏ریزی شد، تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است»(صحیفه‌ی امام خمینی، جلد 16).

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی