1- معنای انقلاب اسلامی ایران چیست؟ متدینین و انقلابیون از انقلاب در عصر حاضر چه چیزی میفهمند و چه چیزی را مراد نمودهاند؟ آیا اصل مذاکره با آمریکا و توافق هستهای این معنا را به خطر نخواهد انداخت؟ آیا انقلاب اسلامی ایران سر عقل آمده است و باید آن را تمام شده دانست؟
«همسایه سپس خانه[1]»؛ شاهبیت سفرهای منطقهای اخیر محمد جواد ظریف برای توسعهی همکاریهای منطقهای با کشورهای خاورمیانه است. وزیر خارجهی کشورمان در دو دور سفر منطقهای خود از کویت و قطر گرفته تا هند و پاکستان، از ضرورت توسعه همکاریهای منطقهای سخن گفته است. انجام این سفرهای فشردهی منطقهای به وضوح نشاندهندهی اعتماد به نفس تازهای است که دستگاه دیپلماسی کشور بعد از توافق هستهای بهدست آورده است.
آیا با توافق هستهای ما وارد دوران جدیدی از انقلاب اسلامی شدهایم؟ آیا با این توافق آرمانهای انقلاب شکست خورده است و یا ما تلقی دیگری نسبت به جهان و مناسبات جهانی پیدا کردهایم؟ اگر ما بخواهیم توافق را روایت کنیم باید به اهمیت توافق چشمانمان را بدوزیم، بیش از آنکه در مورد امور فنی صحبت کنیم. درحالحاضر خیلی از افراد وقتی در مورد توافق صحبت میکنند، مدام در مورد امور فنی کنکاش میکنند و بر سر تعداد سانتریفیوژها بحث میشود.
مردم یونان، برای اروپا و جهان نمونه هستند.
مردم یونانی با شجاعت و هوشیاری، دیکتهی نهادهای مالی اروپایی و بینالمللی را رد کردهاند. آنها با تایید اینکه دموکراسی نمیتواند وجود داشته باشد مگر اینکه بداند که چگونه خود را در خدمت پیشرفت اجتماعی قرار دهد، اولینپیروزی را کسب کردهاند. آنها لودگی دموکراسیای را که تسلیم به تنزل شرایط اجتماعیای که توسط دیکتاتوری مالی درخواست میشود را میپذیرد، برملا کردهاند.
پس از بحران سوریه و موضعگیری حماس در حمایت از مخالفین نظام سوریه، دوباره این بحث زنده شد که آیا فلسطینیها قابل اعتمادند و آیا سیاست ایران راجع به آنها سیاست درستی بوده است؟ همچنین گاه و بیگاه اخباری در رسانهها مبنی بر مخالفت فلسطینیها یا برخی گروهها و شخصیتها با مواضع و سیاستها و منافع جمهوری اسلامی منتشر میشود. گاهوبیگاه هم در این میان به اختلافات مذهبی دامن زده میشود و توهین به شیعیان دستمایهی انتقاد به حمایت از فلسطین قرار میگیرد.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.