هنگامی که سخن از تاریخِ جهانی یا تاریخجهان است، پیش و بیش از هر چیز بایستی فلسفهی یونان باستان و مفاهیمی چون «امرکلی» و «روح» یا «خِرد» و «ایده» مورد مداقه قرار گیرد. اما آنچه به طور کلی در خصوص تاریخ و تاریخنگاری در یونان و رم اهمیت دارد، فهم یونانیان از زمان است.
با تغییر تصور خدا در الهیات مسیحی تصور انسان از خودش نیز تغییر کرد، این مطلب در تحول علوم انسانی، بهویژه تاریخ بهمثابه مهمترین رشتهی علوم انسانی تاثیر ویژهای دارد.
در گذشتهی غرب، از یونان باستان تا رنسانس تاریخ جهان را به دو لحاظ در نظر گرفتهاند: یا آن را تحت تفکر «کیهانشناسی الهیاتیِ» (کوسموتئولوژیِ) یونانی (ـ ایرانی) به تعمنّ معنی درآوردهاند و لذا تاریخ بشریت تابع سیر ابدی چرخشِ گردون گردان گردیده است -که پس اعتبار نیست بر کار جهان!، و یا با آمدن مسیحیت دو گرایش تاریخشناسانهی تحت تأثیر تفکر «انسانشناسی الهیاتیِ» -آنتروپوتئولوژي- به تبیین تاریخ جهان پرداخته است: یکبار از آگوستين تا بوسوئه، شرحِ شروع حرکت آغازینِ -آرخه- نزول انسان الهی -مسیح- به جهان و سپس عروج آن -پسر به سوی پدر. و بازگشت به نقطهی پایان (اِشاتُنِ). این سیر و مسیر تاریخ مسیحیت، جهانی نیست، بلکه خاص مسیحیت و مسیحیان است: اما، بار دیگر بالعکس،
پس از رنسانس، غرب شاهد به وقوع پیوستن تحولاتی بنیادین در نظامهای اندیشه بود. از مهمترین جلوههای این دگرگونیهای بنیادین که شالودهای برای رویکردهای نوین علمی، بهویژه در زمینهی علوم انسانی شد، همانا به رسمیت شناختن مواد و عینیات به عنوان منبعی معتبر برای کسب معرفت و دانش در کنار مکتوبات و متون مقدس بود.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.