واژهی «سیاست»، آنگونه که امروزه در زبانهای مختلف اروپایی (از جمله در زبانهای انگلیسی و فرانسه و آلمانی به ترتیب: politics, politique, Politik) به کار میرود، ترجمهای است از دو کلمهی یونانیِ «تا پولیتیکا» (τὰπολιτικά) و «هه پولیتیکه» (ἡπολιτική) که هر دو، صورتهای اسمی از صفت «پولیتیکوس» (πολιτικός) است
و این صفت نیز از لفظ «پولیتیکِس» (πολίτης) مشتق میشود که به معنای «شهروندی» است و آنچه مربوط به شهروندان است. لازم به ذکر است که در زبان یونانی از واژهی «پولیس» (شهر یا دولت-شهر) مستقیما صفت ساخته نمیشود. «تا پولیتیکا» به معنای مجموع امور شهروندی است و نیز عنوان رسالهای از ارسطو که در اینباره نوشته است، و «هه پولیتیکه» به معنای دانشی است که به این امور مربوط میگردد. به نحو ثانوی نیز در معنای politisch(سیاسی)، همواره آنچه مربوط به پولیس است، به ذهن متبادر میشود.
در زبان آلمانی، واژهی politischبه عنوان لفظ دخیل، در سدهی شانزدهم از زبان فرانسه (politique) اخذ گردیده است که خود این واژه از لفظpoliticusبه معنای امر سیاسی و آنچه مربوط به شهروندان است، در زبان لاتینی گرفته شده است. مأخذ یونانی این لفظ نیز صفت «پولیتیکوس» است که از اسم «پولیتِس» به معنای «شهروند» مشتق شده است. politiceدر لاتینی متأخر نیز، چنانکه ذکر شد، از «پولیتیکه» در یونانی، به معنای فن (تخنه) کشورداری، گرفته شده است.
منابع:
1. Historisches Wörterbuch der Philosophie: Politik, Bd. 7, S. 1038, Schwabe Verlag • Basel 1971-2007
2. Kluge, Etymologisches Wörterbuch der deutschen Sprache, bearbeitet von Elmar Seebold, Walter de Gruyter Verlag, Berlin-New York 2002
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.