مدخل
میتوان گفت که سرآغاز ایران مدرن زمانی است که نخستین نمایندگان دُول اروپایی به دربار صفویه آمدند. میتوان نیز پنداشت که ایران مدرن با انقلاب مشروطه و گشایش مجلس شورای ملی آغاز گردید. ولی سرآغاز دقیقتر و شاید حقیقی ایران مدرن بیشتر همزمان با دورانی است که نهادهای مدرن با نظم و پیوستگی بیشتری در ایران پدید آمدند، و بهویژه تمرکز و یکپارچگی ملی که لازمهی جوامع مدرن است در کشور ما تحقق یافت. چنین تحول اساسی با روی کار آمدن رضاشاه انجام پذیرفت. بهلحاظ تاریخ اندیشه ویژگی اساسی این دو، برتری یافتن گونهای از عمل بر اندیشه و نظر و پرسشهای اساسی است. به سخن دیگر عملگرایی در این دوران جایگزین اندیشیدن میشود و دیگر کردار نیک نیازمند پندار نیک نمیشود. موضوع این مقاله نیز بررسی چگونگی برتریجویی و عمل به نظر در نتیجهی بیاعتنایی به اندیشیدن و پرسش بهویژه در عرصهی اندیشهی فلسفی و علوم اجتماعی و درنهایت بازتابی ریشههای فقر اندیشه در ایران کنونی است.
پروبلماتیک پراکسیس به بیانی محور و بنیان بحث از مُدرنیته است؛ و ظاهراً مؤلف مقالهی «سیطرهی عمل و فقر اندیشه در ایران مدرن» میکوشد نشان دهد قوم ایرانی در گرفتاری به «کیش پراکسیس» از فهم بنیان نظری آن عاجز مانده است. در آغاز مقاله اشارهای هرچند گذرا به تفکر هیدگر نیز واضع حوزهی شالودهشکنی (déconstruction) -در تفکیک از حوزهی ساختارزُدایی (déstructuralisation)- ژاک دریدا شده که بهرغم یا علیرغم ارتجالش نشانگر بنیاد خطای فکری مؤلف است. بنابراین مقال پیش رو شامل دو فصل میشود: بخش نخست به نشان دادن نادرستی و کژدیسگی فهم نویسندهیمقالهی «سیطرهی عمل و فقر اندیشه در ایران مُدرن» میپردازد و بخش دوم هم به تبیین نادرستی و در واقع کاذب بودن آن عنوانی که نویسنده برای نوشتهاش برگزیده است.
1
مرحوم مرتضی مطهری در سال 1346 (محرم 1388 قمری) سه سخنرانی دربارهی اسلام و ایران ارائه میکنند که عنوان یکی از این سخنرانیها خدمات متقابل اسلام و ایران است. پس از تدوین متن این سخنرانیها، مباحث ایشان در مجموعهای بههمین عنوانِ خدمات متقابل اسلام و ایران منتشر شد. مفروض ایشان این است که «ما مسلمانان ایرانی به حکم اینکه اسلام مذهب ماست به آن ایمان داریم و بهحکم اینکه ایران میهن ماست به آن مهر میورزیم». اینچنین مسئلهی رابطهی اسلام و ایران برای متفکر ایرانی به یک دشوارهی معرفتشناختی بدل میشود.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.