شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (69-70) شماره سیزدهم نظام اجتماعی مصادیق اولویت تفکر بر انتخابات
پرسش از انتخابات
انتخابات اخیر ریاست جمهوری نشان داد که دیگر انتخابات مهمان ما نیست، ماییم که مهمان انتخاباتیم. بالاخره همه انتخابات را پذیرفتند و در بازی آن شریک شدند؛
از آنهایی که چهار سال بر طبل تحریم میکوفتند گرفته تا کسانی که سودای «نصب» رئیس جمهور (یا همان والی مدرن) توسط ولی فقیه را در سر میپروراندند. «همه آمدند» تا نشان دهند دیگر انتخابات از نزاعهای نظری عبور کرده است. نهتنها انتخابات دیگر به پشتوانهی فلسفی نیازی ندارد، بلکه از پشتوانههای الاهیاتی و دینی هم مستغنی شده است؛ گرچه هنوز کارخانههای تولید مقالات علمی-پژوهشی در زمینهی سازگاری دین و دموکراسی و تئوریپردازی در زمینهی مردمسالاری اسلامی به کار خود ادامه میدهند.
اما این بدان معنا نیست که دیگر نمیتوان پرسید انتخابات چیست و از کجا آمده است. این سؤال چونان تأمل در خود و معرفت نفس است. ما نه قصد رد یا قبول انتخابات را داریم و نه قصد تخريب یا تعمير آن را. ما سودای جایگزینی آن را با چيز ديگری هم نداریم، بلکه صرفاً میخواهیم بدانیم که ما در اکنونمان چیستیم و چگونه چیزی که هستیم شدهایم. ما چنان با انتخابات صميمي شدهايم که انگار آن را خودمان اختراع کرده باشيم به ديگران برگزاري آن را توصيه ميکنيم و ميگوييم: تنها راهحل بحران فلان کشور، برگزاري انتخابات آزاد با حضور همهي گروههاست. ما چرا و چگونه با این بیگانه آشنا شدیم؟ آیا ممکن است که این بیگانه روزی با ما یگانه شود؟
انتخابات چيست؟
در نگاه اول، انتخابات نوعی «حکم قضایی» است؛ یعنی آنجا که نزاع و خصومتی در میگیرد، فصل خصومت میکند و به نزاعها خاتمه میدهد. اما این دستور، ویژگیهای خاصی دارد: انتخابات شیء است و یک «دستور ابژکتیو». وقتی که یک قاضی حکم میدهد، ما فقط نظر نهاییِ او را از زبانش میشنویم، ولی روند حکم دادن او را نمیبینیم، زیرا حکم دادن یک امر درونی است. اما انتخابات از ابتدا تا انتها پیش چشم ماست. انتخابات نوعی بیرونی کردن امری درونی است. این اتفاق ما را به یاد هنر و صنعت میاندازد. در خلق آثار هنری یا صنعتی نیز هنرمند یا صنعتگر صورتی را که در درون دارد، بر مادهای بیرونی میزند و چیزی میآفریند.
این مشابهت ما را بر آن میدارد که بپرسیم صورت و مادهی انتخابات چیست؟ چه کسی خالق آن است؟ آیا انتخابات شیئی هنری یا صنعتی است؟ عمدهترین تفاوت میان آثار هنری و صنعتی، منحصر به فرد بودن اولی و قالبی، فرآیندی و شبیه به هم بودن دومی است. از این حیث انتخابات به ابزار یا دستگاهی صنعتی که محصولی معین تولید میکند بیشتر میماند. انتخابات فرآیند و سازوکار مشخصی دارد و صورت معینی به مواد میزند. مواد و محصول این دستگاه یک چیز است: خواست «همه»، اما با دو صورت متفاوت. مواد آن خیالات و آمال انسانهاست ومحصول آن مجموعهای از آمار و ارقام و حکمی ساینتیفیک (یا به بیان بهتر استاتیستیک) و ابژکتیو. پس انتخابات خالق مشخص و منفردی ندارد، بلکه صرفاً مهندسینی دارد (منظورم مهندسی انتخابات نیست!) که گاهی ادوات آن را روغنکاری میکنند که اگر نکنند ممکن است خراب شود. اصلیترین خرابی این دستگاه این است که انسانی شود. هرجا احساس شود انتخابات انسانی شده، يکي از ما شده، خودش صاحبنظر شده و نظرش به نظر يکي از ما نزديکتر شده است، انتخابات بهکلي از اعتبار ساقط میشود. اما انتخابات دستگاه یا ابزار صنعتی معمولی نیست. انتخابات امری «تکنولوژیک» است. حکم و از جمله حکم قضایی میتواند عینی شود بدون آنکه ابژکتیو باشد. تکنولوژی به سوژه و ابژه متکی است، لذا اگر امری ابژکتیو/سوبژکتیو نباشد نمیتواند تکنولوژیک باشد. خطابههای یک سلطان، نامهها و احکام مکتوبش و حتی اشارات دستش میتواند عینیشدهی حکم او بهحساب بیاید بدون آنکه بتوانیم آن را امری ابژکتیو بدانیم. سپردن کار به بخت و اقبال و قرعه کشیدن و تاس ریختن هم اگرچه شباهت زیادی به انتخابات دارد اما باز تکنولوژی نیست. در فیلم «محمد رسولالله (ص)» وقتی که پیامبر وارد یثرب میشود بر سر محل بنای خانهی ایشان نزاعی درمیگیرد. پیشنهاد میشود که شتر رسولالله را رها کنند تا هرجا نشست، خانه همانجا بنا شود. ما نمیتوانیم شتری را رها کنیم تا در خانهی هرکس نشست او را رئیس جمهور کنیم، زیرا ما میخواهیم با انتخابات در خواستها و نظرها تصرف کنیم و از آن چیز دیگری بسازیم. تبدیل شدن خواستها و آرزوهای انسانها به چند نمودار و عدد و رقم حاصل همین تصرف و دستکاریِ تکنولوژیک است. ما با انتخابات خودمان در خودمان تصرف میکنیم، لذا دیگر انتخابات مانند ابزاری در کف ما نیست.
انتخابات و آینده
ما این تکنولوژی را اختراع نکردیم، اما اکنون به وضعیتی دچار شدهایم که از حیث نیاز به انتخابات، با مخترعان آن تفاوتی نمیکنیم. اول آنکه همهی ما سر امر حکومت با هم به نزاع و مخاصمه پرداختهایم؛ دوم، نمیتوانیم با هم دیالوگ و همزبانی کنیم و این مخاصمه را پایان دهیم؛ سوم، حکم قاضیای که بیاید و میانجی شود و حکم به انتخاب حاکمی بدهد را نمیپذیریم؛ چهارم، میخواهیم حکمی دقیق و عینی میان ما جاری شود؛ لذا به انتخابات تن میدهیم.
شاید ما نتوانیم به وضعیتی بازگردیم که سر امر حکومت چنین نزاعی نداشتیم و زبان همزبانی را فراموش نکرده بودیم و میتوانستیم با هم گفتوشنود کنیم و به نظر «رئیس اول» در انتخاب رئیس دوم گردن مینهادیم و...، اما اقلاً میتوانیم به نسبت خودمان و انتخابات بیندیشیم. تفاوت جدی ما با صاحبان این تکنولوژی این است که آنها با انتخابات (و اساساً با تکنولوژی) متحد شدهاند؛ تکنولوژی بخشی از وجود آنهاست؛ اما ما اگرچه با این بیگانه آشنا شدهایم اما نمیتوانیم با آن یگانه شویم. ما هر چند وقت یک بار مهمان انتخابات میشویم، اما این وضعیت نمیتواند دائمی باشد. حکم انتخابات بر ما حکم یک اجنبی است. ما یکی از مستعمرات انتخابات شدهایم و اگر با این خارجی خودی نشویم علیالاصول باید روزی عَلَم جنگ و استقلال بلند کنیم. واضح است که صورت این جنگ، «جنگ داخلی» است. آیندهی نسبت ما و انتخابات در گرو آیندهی ما و علم و تکنولوژی است. بهتر است از حوادث امروز کشورهایی مانند مصر و حوادث انتخابات سال 88 خودمان کمی درس بگیریم و بهجای پایکوبی برای «نهادینه شدن انتخابات» کمی به آینده بیندیشیم.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.