شما اینجا هستید: صفحه اصلی آرشیو سوره (66-67) شماره یازدهم نظریه اجتماعی مصادیق همه دردند و من درمان
مقدمه
وقتی مشغول غذاخوردن میشویم مرتب دلنگرانیم که غذاها چرب نباشند چراکه ممکن است باعث گرفتگی عروق و سکتهي قلبی شوند. بارداری بدون سونوگرافی دیگر قابل تصور نیست. تولدها همگی در بیمارستان رخ میدهند و مرگ بدون مجوز پزشک، بیمعناست. همهي اینها حکایت از آن دارد که پزشکی در لحظهلحظهي زندگی ما حضور دارد. اگر اندکی بیندیشیم میتوانی دریابیم که بسیاری از این امور اکنون پزشکی شدهاند و برخی از آنها را که برشمردیم تا چندی پیش ربطی به پزشکی نداشتند و برای آنها تدابیر غیرطبی وجود داشت. اینکه چگونه از تولد تا مرگ، از غذا خوردن تا حل مسائل زندگی، همه و همه به مسائلی که در حوزهي پزشکی تبدیل شدهاند، حاصل فرایندی است که به آن پزشکیشدن[1]میگویند. پزشکیشدن فرایندی است که از طریق آن، پزشکی به قلمروهایی که اساساً پزشکی نبودهاند وارد میشود و برای آن امور، سازوکارهای پزشکی ارائه میکند.
پرسش اول: پزشکیشدن چه اقسامی دارد؟
به طور کلی میتوان پزشکیشدن امور را در چهار دسته قرار داد. یکی پزشکیشدن ناهنجاریهای اجتماعی مانند الکلیسم و اعتیاد است. به این ترتیب اعتیاد که تا چندی پیش جرم محسوب میشد و سر و کارش با پلیس و زندان بود به یکباره به بیماری بدل میشود و باید راهحل آن را در بیمارستان و از پزشکان جستوجو کرد. این سیاهه باز است و هر روز ممکن است ناهنجاری اجتماعیای بر آن افزوده شود. مثلاً پلیس راهنماییورانندگی مدتی پیش اعلام کرد که رانندگانی که با سرعتهای بالا رانندگی میکنند برای معاینات پزشکی ارجاع داده میشوند. به این شکل رانندگی ناهنجار هم میرود که به یک بیماری تبدیل شود.
قسم دیگر، پزشکیشدن روندهای طبیعی زندگی مثل تولد، مرگ، زایمان، نوجوانی، پیرشدن، جوانی و یائسگی است. اکنون دیگر کمتر تولدی خارج از بیمارستان اتفاق میافتد و کمتر مرگی. هیچ زن بارداری نیست که سونوگرافی نکند و هیچ نوزادی نیست که برای مراقبت نزد پزشک کودکان برده نشود و حتی پیری هم به بیماری تبدیل شده است و جوان ماندن هم بهتبع، موضوع کار پزشکان.
پزشکیشدن فعالیتهای روزمره هم نوع دیگری از پزشکیشدن است؛ مثل ازدواج، کار، رانندگی، آموزش و غذاخوردن که حضور پزشکی در تکتک آنها مشهود است. مثلاً برای ازدواج انجام چند آزمایش اجباری است، برای گرفتن گواهینامهي رانندگی معاینهي پزشکی لازم است و قسعلیهذا.
مورد آخر، پزشکیشدن به منظور تقویت بدنهای سالم است که به عنوان اصلاح یا تقویت بدن و روان انسان نامیده میشود که یکسره داستان متفاوتی دارد. پزشکیشدن در این وضعیت دیگر با بیماری سروکار ندارد و هدف آن هرچه توانمندکردن انسان در زمینههای مختلف است. دیگر لازم نیست از بیماری و ناهنجاری سخن بگويیم. اینجا هدف این است که نارساییها و نقصانهای ذاتی بدن انسان اصلاح شوند اما در شرایط عدم حضور بیماری. به تعبیر دیگر، در این نگاه، پزشکیشدن، دیگر به دنبال فقط بیماران نیست بلکه تمام ابناي بشر در پروژهي پزشکیشدن جای میگیرند. به عنوان مثال میتوان به جراحیهای زیبایی ـ که روزبهروز در حال گسترش است ـ اشاره کرد. جراحیهای زیبایی ابتدا برای اصلاح آسیبهای شدید مثل سوختگیهای ناشی از جنگ ابداع شد و هدف آن بازسازی چهره و سایر اندامهای از دسترفتهي قربانیان بود. کمکم توجه جامعه هم به این نوع جراحی جلب شد و بینی، نامزد اولیه برای این نوع جراحی بود. پس از آن سایر اعضا هم کمکم به این پروژه پیوستند طوریکه اکنون کمتر عضوی از بدن هست که از اینگونه جراحیها در امان مانده باشد. تقویت نیروهای روانی انسان هم نوع دیگری از پزشکیشدن است. برنامههای متعددی که در مورد روانشناسی موفقیت، راز، انرژی مثبت و نظایر آنها وجود دارد هم در همین مقوله میگنجند. در جدول زير این چهار نوع پزشکیشدن به صورت چکیده آمده است.
پرسش دوم: چرا پزشکیشدن را میتوان به مثابهي تکنولوژی در نظر گرفت؟
در این بخش تلاش خواهد شد با برشمردن سه ویژگی اصلی تکنولوژی ـ یعنی جبریت، خودمختاری و بيقراری ـ نشان داده شود که پزشکیشدن فرايندی تکنولوژیک است. جبر[2]تکنولوژیک یعنی تکنولوژی تعیین میکند که ساختار جامعه و فرهنگ چگونه باشد. به بیان دیگر وقتی میگويیم که فرایند پزشکیشدن تکنولوژیک است، بهمعنای آن است که این فرایند است که به فرهنگ و جامعه شکل میدهد و نه بالعکس. با مثالهایی که در مقدمه زده شد متوجه میشویم که از تولد تا مرگ، اکثر لحظات و آنات زندگی ما پزشکی شده است.
ویژگی دوم خودمختاری[3]تکنولوژیک است به این معنا که تکنولوژی فارغ و مستقل از کنترل و تصمیم انسانی است. به عبارت دیگر تکنولوژی، منطق یا روح خودش را دارد. یکی از نشانههای این خودمختاری آن است که تکنولوژیستها و مهندسین که خود تکنولوژی را اختراع و ابداع کردهاند، از کنترل آن عاجزند. به این شکل میتوان گفت که تکنولوژی را هیچ فردی به تنهایی نمیتواند کنترل کند. شواهد تاریخی نشان میدهند که فرایندی که پزشکان خود آغازگر آن بودهاند از کنترلشان خارج شده است. هر کس امروزه به سردرد مبتلاست انتظار دارد که یک سیتیاسکن مغزی از وی به عمل آید در حالیکه به اقرار پزشکان بیش از 60 درصد از این سیتیاسکنها غیرضروری هستند. در آمار منتشر شده در آمریکا، سالانه 4/2 میلیون جراحی، غیرضروری تشخيص داده شده که 12 هزار مرگ به همراه داشته و 9/3 میلیارد دلار نيز خسارت به بار آورده است. لذا ميتوان گفت پزشکی بدون قیدوشرط تسلیم تکنولوژی شده است. پزشکان هر روز حوزهي کار خود را تنگتر احساس میکنند و در اسارت حاکمیتي قرار گرفتهاند که از توقع و خواستهي بیماران مبنی بر بهکارگیری ابزار و تجهیزات تکنولوژیکی موجود ناشي شده است. مثلاً آمار سزارین در ايران، سه برابر آمار جهانی است و بهزعم بسیاری از پزشکان، این روند بیشتر به خواست مردم است تا پزشکان. این امر را به داستان پنیسیلین و سرماخوردگی هم میتوان تسری داد.
بیقراری[4]تکنولوژی هم ویژگی سوم آن است. براي تکنولوژی هیچ نقطهي تعادلی وجود ندارد و شهوتی سیریناپذیر دارد؛ به همین معنا پزشکیشدن هم، حد یقفي ندارد و هر روز در کاری جدید است. در سیر تاریخی پزشکیشدن حرکتی از سوی ناهنجاری[5]بهسمت تقویت و اصلاح[6]صورت گرفته است. در ابتدا پزشکیشدن در کار آن بود که اعوجاجات و ناهنجاریهای اجتماعی مثل جنون، الکلیسم، اعتیاد را که به عنوان جرم، بزهکاری و بزه تلقی میشدند بهصورت بیماری صورتبندی کند و سپس برای آنها درمانی ارائه دهد. این اولین موج پزشکیشدن است. اما در این سیر کار به جایی رسید که بدنهای سالم هم موضوع پزشکی قرار گرفت و حکایت همچنان باقی است.
پرسش سوم: چرا پزشکیشدن فراتر از ابزارهای تکنولوژیک در پزشکی است؟
نباید فراموش کرد که تکنولوژیک بودن پزشکیشدن به معنای آن نیست که این امر فقط بهواسطهي ابزارهای تکنولوژیکي است که در اختیار پزشکی قرار گرفته است. پزشکیشدن امری فراتر از ابزاری مانند سیتیاسکن و یا دستگاه فشار خون است. یکی از نارساییهای برخی از رویکردها به پزشکیشدن، همین عدم فهم همین امر است. هایدگر به ما آموخت که «ماهیت تکنولوژی امری تکنولوژیک نیست». در این نکتهي دقیق این امر نهفته است که ماهیت تکنولوژی نوعی در جهانبودن است و ربط و نسبتی دقیق و صریح با بودن ما دارد. بههمین سبب هایدگر، وسیلهبودن تکنولوژی را فهمی نااصیل میداند، گو اینکه فهم تکنولوژی را از منظر همین وسیلهدانستن تکنولوژی میسر میداند. اگر بخواهیم لب کلام او را بگوئیم او تکنولوژی را نوعی به حضورآوردن و نوعی انکشاف میداند. این انکشاف برقراری نوع خاصي از ارتباط با طبیعت است که دستکاری و تعرض، وجه مشخصهي آن است. این نگاه، برخاسته از رویکردی است که جهان را منبعی لایزال میداند که این منابع باید استخراج شوند، ذخیره شوند و به کار گرفته شوند. به این ترتیب هر امر تکنولوژیکی، ظهور همین وجه از بودن آدمی در این جهان است. به این ترتیب هایدگر با گذر از تعریف ابزاری تکنولوژی و پرداختن به نسبت تکنولوژی با وجود آدمی، ماهیت تکنولوژی را به امری کاملاً متفاوت تبدیل میکند که به آن «گشتل» میگوید. به این ترتیب گشتل که به معنای داربست یا استخوانبندی است چارچوبی در اختیار قرار میدهد که طبیعت را به عنوان منبعی لایزال به نظم در میآورد. از اینرو، از منظر هایدگر تکنولوژی را مسامحتاً میتوان نحوهای انکشاف دانست که مجموعهای از امکانات را فراهم میکند تا طبیعت به عنوان منبع ظهور یابد.
با این دیدگاه، پزشکیشدن حاصل نگاه تکنولوژیک به بدن انسان است که ابتدا انسان را به منبعی لایزال تبدیل میکند و سپس امکان تعرض به آن را فراهم میکند. در سیر تاریخیای که برای پزشکیشدن برشمردیم که از ناهنجاریها آغاز شده و به تقویت بدنهای سالم ختم میشد، بهخوبی میتوان ردپای این نگاه را یافت. واژهي منابع انسانی که امروزه در جامعهي ما هم بسیار مصطلح شده است خود گویای موج اول پزشکیشدن است. اگر انسانها را به عنوان منابع انسانی در جامعه در نظر بگیریم که هر کدام بالقوه کاری را بر عهده دارند، تبدیل ناهنجاریهای اجتماعی به امر پزشکی قابل فهم است؛ چرا که به این شکل، هر ناهنجاری را مثل اعتیاد که به نوعی اتلاف منابع است، باید ریشهکن کرد تا بتوان منابع را حفظ کرده و دوباره به جریان انداخت. اما پس از آن بود که اندامها و اجزاي بدن انسان هم مطمح نظر قرار گرفت و به مثابهي منابع لایزال دیده شد. به عنوان مثال، اکنون در درمان ناباروری، هر فرد منبعی از سلولهای جنسی یعنی اسپرم و تخمک فرض ميشود و این اسپرم و تخمکها قابل استخراج و ذخیره هستند. مثال دیگر خون است. از زمان کشف سلولهای خونی مثل گلبول سفید و قرمز و پلاکت و پس از آن فاکتورهای انعقادی داخل خون، به خون هم به عنوان یک منبع ذخیره نگریسته میشود. اطلاق لفظ پالایشگاه خون خود نشان از این دارد که خون هم چیزی شبیه نفت است که باید آن را استخراج کرد و پالود تا بتوان عناصر ارزشمندش را جدا کرد. یکی دیگر از مثالهای بسیار مهم و شایع، پیوند اعضاست و در کنار آن بهوجود آمدن معنای مرگ مغزی و تبديل جسد به منبع ذخیره.
اما باید به این نکتهي بسیار مهم اشاره کرد که با وجود اینکه در فرایند پزشکیشدن، پزشکان هم یکی از بازیگران اصلی هستند، پزشکیشدن امری فراتر از پزشکان است. به باور هایدگر این گشتل است که ما را به تعرض فرا میخواند؛ به این شکل این خود پزشکی و به تعبیر دیگر پزشکان نیستند که آگاهانه تصمیم به تعرض به انسان را میگیرند بلکه این حاصل نگاهی ویژه به طبیعت است که انسان هم بخشی از آن است و هدف این تعرض تبدیل هر چیزی است به منبعی برای ذخیره که قابل تنظیم و تضمین باشد، که این بار در فرایند پزشکیشدن دامان خود ما را گرفته است.
پزشکیشدن به خوبی، امری که هایدگر آن را خطر بالقوهي تکنولوژی میخواند، را نشان میدهد. این خطر شامل آن است که بشر خود را هم به عنوان منبعی لایزال ببیند و خود را در مقام خدایی قرار دهد و هر جا فقط خود را ببیند. از سوی دیگر، این انکشاف که خود را در قالب گشتل مینمایاند، راه را برای انکشافهای اصیلتر میبندد که این از نظر هایدگر بسیار خطرناک است. اینجاست که هایدگر به خوبی میتواند آخرین حلقه از فرایند پزشکیشدن که همان تقویت بدنهای سالم است را بهخوبی تبیین کند. اکنون بیوتکنولوژی این قدرت را به انسان بخشیده است که در ژنها دستکاری کند و هر موجودی را خلق کند. بیوتکنولوژی این امکان را فراهم کرده است که از یک سلول انسان، موجودی شبیه او را بازسازی کنند که این بسیار شبیه امری است که هایدگر آن را نشستن در مقام خدایی میداند.
پايان سخن
این درنگ نه به قصد آن نگاشته شد که خدمات پزشکی را ناچیز انگارد و نه به آن قصد که تکنولوژی را یکسره تخطئه کند بلکه تلاشی مختصر بود برای فهم پدیدهي پزشکیشدن که به قوت بر سراسر زندگیمان سایه افکنده است. تکنولوژیک دیدن پزشکیشدن این فرصت را فراهم میآورد تا بفهمیم که پزشکیشدن هم، نوعی بودن ما در جهان است و تسلیمشدن در برابر آن و عصیان بر علیهاش، هر دو از یک جنس هستند. پس لختی به تماشای خود در آئینهي پزشکیشدن بنشینیم و در بودن خود در این عصر لحظهای درنگ کنیم.
|
رفتارناهنجار |
روندهایطبیعیزندگی |
مشکلاتزندگیروزمره |
تقویتبدنهایسالم |
چرخشمفهومی |
ازبزهکاریبهسویبیماری |
ازروندهایطبیعیزندگیبهسمتمشکلاتپزشکی |
ازرفتارهاینرمالوقابلانتظاربهسمتبیماریهایطبی |
ازخوببودنبهسمتخیلیخوببودن |
مثال |
اعتیاد،همجنسگرایی،جنون |
بارداری،یائسگی،زایمان،بلوغ |
چاقی،اضطراب،افسردگی |
جراحیهایزیبایی،دستکاریژنتیکی،روانشناسیموفقیت |
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.