1- تاریخ تطور مدرنیته به ما نشان میدهد که چگونه نظام اجتماعی در غرب به دو حوزهی عمومی و خصوصی تفکیک میشود و هر یک از این دو حوزه، چه خصلتها و ویژگیهایی دارند. در مرحلهی نخست، در عصر رنسانس، حوزهی عمومی بهمثابهی عرصهی ظهور قدرت دولت سکولار مدرن و بهمنظور کنارزدن سلطه و نفوذ کلیسا ظاهر میشود.
1. بر خلاف تلقی رایج، واژگان در دستگاهها و نظامهای فکری مهماند، اینکه چرا ما در یک نظام فکری واژگانی را داریم و در تفکر دیگر، مفاهیم دگرگونی داریم، بسیار دلالتانگیز است.
اندیشهی مدیریتی لیبرالیسم با تفکیک حیات بشر به دو حوزه خصوصی1 و عمومی2، بر این ادعاست که در مقام مدیریت اجتماع، حوزه خصوصی افراد محترم بوده و نباید مورد دخالت و کنترل قرار گیرد3. ب
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.