X

وجدان کاذب و رامش ضمیر نفس

 
وجدان کاذب و رامش ضمیر نفس
شالوده‌ی تکوین مفهوم ایدئولوژی و جهان‌بینی
اشــــاره التفات به ضمیر ناخودآگاه بشری، پرسش از فلسفه‌ی فارغ از ایدئولوژی و به‌خصوص جهان‌بینی را جدی نمود. جهان‌بینی معنایی کلی از جهان و دازاین انسانی می‌پروراند و از طریق ملت، نژاد، طبقه یا میزان توسعه‌یافتگی فرهنگ متعین می‌شود. آدمی درون یک جهان‌بینی اینچنینی می‌زید و تن‌آورده می‌شود. در این زمینه متن حاضر با تأملی در چیستی مفاهیم ایدئولوژی و جهان‌بینی، دریچه‌ای به تمایز ساحت تفکر از آن‌ها می‌گشاید.

ایدئولوژی را به‌مثابه شکل فرا-تاریخی (meta-historique) تشخص (personnification) آدمی که با احساس هویت (indentification) توأمان است لحاظ می‌کنیم. این امر که ایدئولوژی عبارت است از شعور کاذب (falschesBewußtsein/ méconnaissance) -حسب نظر مارکس- امری است که پسان‌تر به آن خواهیم پرداخت.

ضرورت حصول هویت برای سوژه با یکتانگری و «به‌هنجاری همگانی» (normatifpublique) همراه است که در عین حال با تکوین بعد خیالیِ (imaginaire) من (moi) و انفصالِ (rapture) آن از خویشتن (je) که با سبقت‌جوییِ (après-coup) منِ خیالی همراه خواهد بود، هم‌هنگام است. ایدئولوژی در ماهیت کاذب و همواره معلّق خویش، بودش هویت را تمهید می‌کند.

احراز هویت و نضجِ ایدئولوژی نگاهدارنده‌ی آن «من خیالی»، امکانی خاص (contingence) است که در عین حال کلیتی آینه‌گون (totalitéparmiroire) را پیش چشم می‌آورد. هویت/ایدئولوژی اقتضا می‌کند که این امر پیشاپیش متعلقِ علم اجمالی قرار گرفته باشد. بدین‌سان سرمشقی (paradigme) یا سنخی آرمانی (typeidéal) پدید می‌آید که بیان کلیت‌انگاری‌ای (universalisme) درونمان (immaneute) را استوار می‌سازد.

ایدئولوژی فاقد تاریخیت (historicité) است. تبار (génè)، تولد و نظام تسمیه (nominalisation) امکانیتِ پیدایش ایدئولوژی را فراهم می‌آورند و خود همواره پدیده‌هایی ایدئولوژیک هستند. ایدئولوژی سوژه‌پرداز است و در عین حال بنیان‌های مقوم خویش را از خویش مُعرِض می‌کند.

ایدئولوژی واقعیت است پسان‌تر از نمادین‌گردانی (symbolisation) ولو با برجای گذاشتن یک objetpetitlauté. نظام روابط مدنی یا هرگونه‌ی محتمل از «inter-subjectivité»، چگونگی جایگیری و جایگشت‌گردانی ساختار‌های طبقاتی؛ روابط خرده‌ فرهنگ‌ها با یکدیگر؛ روابط دیالکتیکی و البته تنشمند (concurrentielle) فرد و جامعه و نهایتاً چگونگی انعکاس (réflexion) این ساختاربندی (structuration) در سوبژکتیویته‌ها و انترسوبژکتیویته‌ی همگانی بنیان‌های ایدئولوژی و هم‌هنگام تقویم آن است.

ایدئولوژی، دیالوگِ تخیلی (imaginaire) میان من و خویشتن است. فضای متراکم و البته منعطف خود و مای همسرنوشت در تعالی که با حس‌یافتگی‌های دَوَرانی، خود را به نمایش می‌گذارد. ایدئولوژی، همگرایی ناخود‌آگاه من در کلیت شالوده‌ی خیالی است. ایدئولوژی کذب، ضروری تکوین خود در خمیدگی (clé) ساختار (structure) است.

این ادراک از ایدئولوژی مآلاً ورا-مارکسی و ورا-فرویدی است؛ وارثان آنارشیستِ اندیشه‌های نیچه و هیدگر چون فوکو، دلوز، لیوتار، کریستوا و بودریار، این نوع تبارشناسی (généalogie) و فراساختارشناسی (post-structuralisme) را در تقابل با هرگونه‌ی موجود از تاریخ‌انگاری (historicisme) نهاده‌اند. گرچه واقعیت آمیزش ماهیت‌انگاری پیش-مدرن (essentialismepré-moderne) و نسبی‌انگاری پست-مدرن (relativismepost-moderne) امری است که این اندیشگران به نحو پیشینی (apriori) آن را نیندیشیده بودند.

ایدئولوژی فرا-تاریخی است؛ موقعیتی (circonstance) است در ایستار (situation) استقرار آدمی پسان‌تر از درک پیشا-نمادین (proto-symbolique) تیمارِ مادرانه (cura) در زیست‌جهان (lemondedelavie) .

نحوه‌ی حضور نوزاد انسان در جهان با هستی پیوسته به مادر (دیگری آغازین) در پیوند است. این‌همانی هویت کودک و مادر در این مرحله امری انکارناپذیر است. این، «این‌همانی» در اقلیم زیست‌جهانیِ بدوی به تعبیر پدیدارشناسانه‌ی هوسرلی یک حیث التفاتی (intentionnalité) بنیادین در مسیر تعلق به حیات و ماناییِ اندر جهانی نزد کودک پدیدار می‌آورد و او را آماده‌ی جدایی از «خورا» می‌کند؛ جدایی‌ای که فقط با فراگذشت از تابوی ماهوی یعنی زنا با محارم می‌تواند حاصل بیاید؛ در تقابل توجیه و رامشِ (doméstication) کودک در مقامِ سوژه‌ای پندارین است؛ سوژه‌ای که به رژیم مبادله‌ی ایدئولوژیک جهانِ فرهنگ تعلق دارد. این سوژه در قبال تصویر نمادین گردانیده‌ی فرار «من» خورا و میلِ عاطف به آن را از کف می‌دهد. حال می‌توان فهمید که ایدئولوژی اساساً امری است، احلیل‌مدارانه (phallocentrique) و چیرگی‌خواه (sur-domination).

دریافتیم که خاستگاه ایدئولوژی و من خیالی (من آرمانی) امری است واحد؛ کودک در آغاز حیاتش یک باشنده‌ی ناآگاه و فاقد هستی اجتماعی و مآلاً انترسوبژکتیو است. در فراشد زایش یا در دوره‌ی انتقال از زهدان مادر به زیست‌جهان انسانی، کودکِ انسان تشویشِ هولناکی را تجربه می‌کند؛ عوارض و لوازم ذاتی و شالوده‌‌ای (constructif) این اضطراب جانسوز چنان است که تا پایان عمر در ژرفای ضمیر مغفول با سوژه‌ی خیالی می‌ماند. در فرایند رشد فیزیولوژیک و روانی این باشنده‌ی فاقد صورت به‌تدریج به مقام یک هستنده‌ی استعلایی (l'êtretranscendantale) فراگذشت (dépassement) حاصل می‌کند؛ ورود به جهان ارزش‌ها از طریق رامشِ ضمیرِ نفس. این امر با شرنگ‌های تأدیبی و مراقبتی حاصل می‌شود. بنابراین از انواع مازادهای (plus-value) پدیدار آمده، چون  ãobĵect   در وجود آدمی گریزی نخواهد بود.

فرایندی که روانکاو ورا-فرویدی برجسته ژاک لکان از آن به رامش‌گری ضمیر نفس (domésticationdusujétion) یاد می‌کند و راهنمای اندیشگری‌های مارکسیست و ساختارشناسِ (structurologiste) بزرگ لویی آلتوسر در تقویم فکرت دستگاه‌های ایدئولوژیک دولتی واقع شده بر پایه‌ی مفهوم احضار (interpellation) قرار داده شده است. نیز نباید از مباحث اندیشگر فراساختارگرا میشل فوکو در فراشد‌های مراقبتی-تأدیبی بر پایه‌ی هنجارهای گفتارمند چهارگانه‌ی منزلت، سلامت، حیثیت و معصیت غافل شد.

باری آنچه‌که واضح است اینکه نظام دانایی (épistémè) و اقتدار (puissance) اثر انگشت و دمِ گرم یا شرنگ آشوبناک و آه سرد خویش را بر نهاد ساختاری که سوبژکتیویته‌ی بشری می‌نامیمش، باقی می‌گذارند. ایدئولوژی برآمده از آسیب ورود موجودی ناقص‌الخلقه و محتاج به تیمار به زیست‌جهان و کوشش مستمر برای قابل تقویم و حیات کردن اینگونه از جهان است. به سخنی وام‌ گرفته از مارکس، ایدئولوژی وجدان کاذب است. دُرشناختی ضروری که همواره شبکه‌ی قدرت و صورت‌بندی دانش را در استعلایی گریزپا سرپا نگه می‌دارد.

جهان‌بینی (weltanschoung) در تقابل با ایدئولوژی پدیدار نمی‌شود. این فرایندی است از فعلیتی ایدئولوژیک آنگاه که به تعبیر ژان-فرانسوا لیوتار به آنچه که در جهان موهوم است و موهوم می‌ماند، تأویلی واجد مشروعیت اعطا می‌شود. ایدئولوژی و هم فراهم‌آورنده‌ی زایش، پدیده‌ای است که به نام weltanschoungمی‌شناسیم. استنباط تفسیری جهان تاریخی بر بنیانِ دیالکتیکی میان فکرت (notion) و تصویر (image).

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی