وقتی به میراثی که هیدگر از حیات فکری خویش برای ما به جا گذاشته است نظر میکنیم، میبینیم که او لاأقل در آثاری که به اصطلاح به دوران اول تفکرش مربوط است، طرح دوباره مفهوم فلسفه را در تمایز با جهانبینی دنبال کرده است. طرح جهانبینی در این آثار میتواند نشاندهنده مباحث فلسفی رایجی باشد که هیدگر در آن دوران با آنها مواجه بوده است و لاجرم باید طرح نوی خود را در عبور از آنها توضیح میداده است، اما این توجه را نباید صرفاً ابزاری و به اقتضاء رواج عرفی مسئلهی جهانبینی متأثر از نوکانتیها دانست، چرا که به وضوح میدانیم که مارکس و مارکسیسم هم در آن دوران آنقدر رواج داشته است که شایستهی توجه باشد، اما هیدگر در اینباره توجه بسیار کمتری از خود نشان داده است. توجه هیدگر به مفهوم جهانبینی را میتوان ناشی از شدت قرابت جهانبینی با آنچه هیدگر از فلسفه میجوید دانست؛ قرابتی که ناشی از تعلق بیواسطهی او به سنت هرمنوتیک و به آن واسطه به رومانتیسم است.
ایدئولوژی را بهمثابه شکل فرا-تاریخی (meta-historique) تشخص (personnification) آدمی که با احساس هویت (indentification) توأمان است لحاظ میکنیم. این امر که ایدئولوژی عبارت است از شعور کاذب (falschesBewußtsein/ méconnaissance) -حسب نظر مارکس- امری است که پسانتر به آن خواهیم پرداخت.
پیشرفت دانشها در پایان قرن هجده میلادی و سیطرهی جهانبینیِ علمی در قرن نوزدهم این پرسش را برانگیخت که: چگونه جهان در ناکرانمندیِ زمانی-مکانیِ وصفناشدنیاش پنداشتنی است و چگونه افراد گونهگون یک دریافت مشترک از جهان دارند؟
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.