X

آلودگی زیست‌بوم خط‌مشی‌گذاری

 
مروری بر زمینه‌های عدم‌انسجام، تعارضات و استحاله‌ی خط‌مشی‌ها در ایران
اشــــاره یکی از مسائل اساسی ما در دستگاه سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی کشور، چرخش، استحاله و تغییر جهت اهداف است. از زمانی که دستگاه سیاسی دولت هدفی را اعلام و پیگیری می‌کند تا زمانی که اقدامات مشخص و ملموسی توسط دستگاه‌های مجری صورت می‌پذیرد، شاهد هستیم که اقدامات این دستگاه‌ها شکلی پیدا می‌کنند متفاوت و گاه در تضاد با هدف اولیه. یعنی حتی اراده‌ی سیاست‌مداران و دولت هم لزوماً منتج به اقدامات در راستای هدف نمی‌شود. این مشکل به چه چیزی بازمی‌گردد؟ به ضعف مدیران و مدیریت، به عدم سازماندهی صحیح ساختارها و وظایف و یا به ماهیت دستگاه دولت و بوروکراسی مربوط است؟

خط‌مشی‌گذاری رسمی، نظام‌یافته و فرآیندمحور عمری طولانی در جمهوری اسلامی ایران ندارد. بنابراین، نمی‌توان انتظار داشت همچون سایر نظام‌های سیاسی پیشرو در این حوزه، فعال عمل نماید. در یک نظام ولایی، خط‌مشی‌گذاری از افق ترسیم‌شده توسط ولی آغاز و تا پائین‌ترین سطوح آن جریان خواهد داشت. شاید بتوان شروع چنین شیوه خط‌مشی‌گذاری را نامه‌ی حضرت امام (رحمه‌الله علیه) در تبیین خطوط کلی تدوین برنامه‌ی اول توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در سال 1368 دانست.

وقت آن رسیده است تا با نگاهی به مسیر 25 ساله‌ای که طی کرده‌ایم، سؤالات اساسی و جدی‌ای را که آسیب‌ها و کژکارکردهای این حوزه‌ی بسیار مهم در مدیریت جامعه را نمایان می‌کند مطرح نموده و در پی پاسخی علمی و موشکافانه به آن باشیم.

یکی از این همین سؤالات مهم مربوط به عدم انسجام و عدم هارمونی لازم میان خط‌مشی‌هاست. برخی خط‌مشی‌ها در تعارض و یا حتی در تناقض با یکدیگر تدوین شده‌اند و مسیر طولی و جریان بالا به پائین آن‌ها نیز به همین عارضه مبتلاست. چگونه است که نهاد رهبری، به عنوان رکن اصلی خط‌مشی‌گذاری نظام سیاسی ولایی، سیاستی را ابلاغ می‌کند اما آنچه سرانجام اجرا می‌گردد، تفاوتی آشکار با نیت اولیه‌ی ولی داشته و گاه آن را نقض می‌کند؟!

انسجام خط‌مشی را «ایجاد هماهنگی درون یا میان خط‌مشی‌ها، به‌گونه‌ای که برای رسیدن به یک هدف از پیش تعیین‌شده، خط‌مشی‌ها یکدیگر را به‌صورت نظام‌مند پشتیبانی نمایند»، می‌دانیم. این پشتیبانی باید در مسیر رسیدن به اهداف هم‌افزایی ایجاد کند.

همچنین، می‌توان انواع انسجام خط‌مشی را به این صورت پیشنهاد نمود:

- انسجام درونی: انسجام و همسانی میان اهداف، فرآیند، عملکرد و نتایج یک خط‌مشی ؛

- انسجام افقی: انسجام و همسانی میان یک خط‌مشی با سایر خط‌مشی‌های هم‌ارز؛

- انسجام سلسله‌مراتبی (عمودی): انسجام و همسانی میان یک خط‌مشی/ خط‌مشی‌ها با خط‌مشی(های) کلان‌تر که از نظر جنس و حوزه‌ی خط‌مشی یکسان تلقی ‌می‌شوند.

سه عامل اصلی، سبب‌ساز عدم انسجام خط‌مشی می‌شوند: زیست‌بوم خط‌مشی‌گذاری، ساختار خط‌مشی‌گذاری و فرآیند خط‌مشی‌گذاری. تشریح هر سه عامل در این مجال نمی‌گنجد. سطور باقی مانده را به تبیین عامل اول، یعنی زیست‌بوم خط‌مشی‌گذاری اختصاص می‌دهیم و مابقی را شاید در مقالی دیگر.

زیست‌بوم خط‌مشی‌گذاری، همان فضایی است که ساختار خط‌مشی‌گذاری در آن شکل می‌گیرد و فرآیند آن رخ می‌دهد.

به اعتقاد نگارنده، چهار دلیل عمده در نابسامانی محیط‌زیست خط‌مشی‌ها اثرگذار است: سایه‌ی اقتصاد نفتی، نارسانائی فضای خط‌مشی، عدم افراز درونی حوزه‌های خط‌مشی و عوام‌زدگی.

بنای اقتصاد بر تولید و سپس توزیع ثروت استوار است. در صورت احاطه‌ی سایه‌ی اقتصاد نفتی بر شاکله‌ی اقتصاد یک کشور، تولید ثروت به‌تدریج از قاموس فرهنگ‌نامه‌ی مدیریتی کشور رخت بربسته و مدیران، در بهترین حالت، دغدغه‌ای جز یافتن شیوه‌ای عادلانه برای توزیع ثروت متصور نخواهند بود. در چنین نظام مدیریتی‌ای، نه‌تنها اقبالی به خط‌مشی‌گذاری نظام یافته نیست که حتی نیازی به آن نیز احساس نخواهد شد.

فضای خط‌مشی‌گذاری کشور آغشته به عایق‌هایی است که سبب شده‌اند ارتباط مفهومی، ساختاری و سیاستی میان سطوح خط‌مشی‌گذاری یا قطع شود و یا دچار اختلال شدید گردد. دلیل این نارسانائی فضای خط‌مشی را می‌توان در چهار نوع عایق زیر جستجو نمود:

الف- عایق‌های ساختاری: بوروکراسی تنگ و غیرمنعطف اداری سبب شده است هریک از ارکان دخیل در فرآیند خط‌مشی‌گذاری، (به قول ماکس وبر) در «قفس آهنین» خودساخته گرفتار آیند و «هرآنچه هست» را همان «هرآنچه باید» بدانند. ساختار معیوبی که به دلیل حکمرانی بخش زائد بوروکراسی شکل گرفته، موجب شده است که نتوان ارتباط ارگانیکی میان حوزه‌های خط‌مشی‌گذاری کلان کشور، خط‌مشی‌گذاری عمومی و نهادهای مجری آن خط‌مشی‌ها برقرار نمود. گویی هریک از این حوزه‌ها فعالیت‌های روزمره‌ای را در همان قفس آهنین و فارغ از احساس نیاز به یکدیگر دنبال می‌نمایند.

ب- عایق‌های ادراکی: فرآیند ادراک در افراد، فرآیندی پیچیده و غامض است. ادراک فرآیندی است که به وسیله آن افراد پنداشت‌ها و برداشت‌هایی را که از محیط پیرامون خود دارند تنظیم و تفسیر می‌کنند و بدین وسیله به آن معنا می‌دهند. این فرآیند، ذهنی و شناختی است. خط‌مشی‌گذار با مفاهیم سروکار دارد و این مفاهیم نسبی، سیال و زبانی‌اند؛ یعنی اینکه در طول زمان با کاربردهای اجتماعی مختلف تغییر معنا پیدا می‌کنند. وقتی فرد با این عرصه‌ی سیال و نسبی روبرو می‌شود، ناگزیر به انتخاب محدود و درک محدود از میان آن همه مفاهیم متعدد می‌شود و سپس بر اساس آن مفاهیم انتخابی، شبکه‌ی مفهومی خود را شکل می‌دهد. این شبکه‌ی مفهومی عایقی را ایجاد می‌کند که انتقال معنای مشترک و بین‌الاذهانی را با دشواری مواجه خواهد نمود.

ج- عایق‌های سیاسی: چه بخواهیم و چه نخواهیم، فضای خط‌مشی‌گذاری کشور به فضایی سیاست‌زده تبدیل شده است. سیاست‌زدگی یعنی به هر آنچه که رخ داده و یا قرار است اتفاق بیفتد، منشأ سیاسی بدهیم. این سیاست‌زدگی عایقی را ایجاد می‌کند که نتوان ارتباطی مبتنی بر واقعیات میان عرصه‌های خط‌مشی ایجاد نمود.

د- عایق مفاهمه‌ای: در خصوص ادراک، گفته شد رسیدن به یک درک مناسب از امور بسیار سخت و غامض است. به عنوان نمونه، فرض کنید هر یک از مسئولان و کارشناسان حوزه‌ی فرهنگ، بتوانند درک نسبتاً محدودی از فرهنگ برای خود داشته باشند. مدیریت فرهنگی، فضای فردی نبوده و لازمه‌ی آن همکاری و تعامل افراد با یکدیگر است. در این شرایط اگر قرار باشد که بر روی یک مسئله‌ی فرهنگی، به مفاهمه برسیم، رسیدن به یک فهم مشترک از یک مسئله‌ی فرهنگی و سپس تصمیم‌گیری و اجرا در آن حوزه نیز دچار مشکل خواهد شد. مثلا، مفهوم سایبر را هر کس به نوعی درک کرده است. تلقی یک گروه از سایبر می‌تواند «توطئه و دشمنی» باشد و تلقی گروه دیگر «آینده»؛ حال اگر قرار باشد این دو گروه در خصوص حوزه‌ی سایبر به خط‌مشی‌گذاری بپردازند، مطمئناً دچار مشکل مفاهمه خواهند شد.

موازی‌کاری میان نهادها و ارکان تهیه و اجرای یک حوزه خط‌مشی، به‌وفور قابل مشاهده است. بررسی موردی خط‌مشی‌گذاری در حوزه‌ی فرهنگ، تصویری دقیق‌تر از این عدم افراز درونی حوزه‌های خط‌مشی را ارائه خواهد داد.

جامعه‌ی هدف اغلب نهادهای فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، مردم همین کشور هستند (برخی نهادهای فرهنگی همانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از این گروه مستثنی هستند). بنابراین، لازم است (و منطقی است) هر یک از نهادهای مذکور مأموریتی را بر عهده گرفته و بخشی از این جامعه‌ی هدف کلان را (و یا بخشی از نیازمندی‌های فرهنگی جامعه هدف را) هدفگذاری کرده و تحت تأثیر برنامه‌ها و خدمات خود قرار دهند. این همان چیزی است که در عمل اتفاق نیفتاده است. حوزه‌های فرهنگی از یکدیگر افراز نشده‌اند و بالتبع، حوزه‌ی مأموریتی نهادهای فرهنگی نیز قابل تشخیص نیست و این همان می‌شود که در حدود 20 سازمان فرهنگی در حوزه‌ی فرهنگ عمومی خود را صاحب مأموریت می‌دانند، اما این حوزه همچنان شاهد نزول شاخص‌های عملکردی خود است. علاوه بر عدم افراز حوزه‌های عملکردی، افراز سلسله‌مراتبی از خط‌مشی‌گذاری تا اجرا و سپس ارزیابی نیز صورت نپذیرفته است.

شهید مطهری (ره) در کتاب ده گفتار خود، هنگامی که به بررسی و آسیب‌شناسی سازمان روحانیت می‌پردازد، یکی از آسیب‌های مهمی را که گریبان‌گیر این قشر می‌داند، عوام‌زدگی است: «عوام‌زدگی از سیل‌زدگی، زلزله‌زدگی، مار و عقرب‌زدگی بالاتر است» (ص 299). این موضوع، همان مسئله‌ای است که فضای کلی حوزه‌های خط‌مشی را نیز مسموم کرده است.

«طبیعت عوام این است که همیشه در گذشته و آنچه به آن خو گرفته‌اند، سیر کنند و ناموس خلقت و مقتضای فطرت و طبیعت را نمی‌شناسند؛ از این رو با هر نویی مخالفت می‌کنند و همیشه طرفدار حفظ وضع موجودند.» حرکت در فضای آلوده‌شده به آفت عوام‌زدگی، موجب می‌شود که احتیاط، به رنگ جماعت شدن و تابع نظر فضای عام بودن مؤلفه‌ای حساس و اصلی برای خط‌مشی‌گذار و مجری قلمداد شود و یافتن راه حل‌ها و پاسخ‌های صحیح اما ساختارشکنانه به محاق برود.

چه باید کرد؟ آلودگی زیست‌بوم خط‌مشی به موارد فوق باقی خواهد ماند. هرگاه جماعتی توانست برای آلودگی هوای تهران خط‌مشی واقع‌بینانه وضع کند و نفس کشیدن را به ما بازگرداند، ما نیز پاسخ «چه باید کرد؟» را خواهیم گفت!  

 

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی