نقطهی بحرانی، موقعیتی است که یک سیستم به جهت کارکردهای اولیه و حداقلی خود دچار اخلال میشود، بهنحوی که پایداری (یا ثبات) آن مورد تهدید قرار میگیرد. بنابراین هر وضع نامطلوبی مصداق بحران نیست؛ زیرا نارضایتی ما میتواند ناشی از فقدان کارکردهای ایدهآل باشد. چنانکه در طول تمام سالهای گذشته همواره فعالان اقتصادی و سیاستگذاران گلایهمند بودهاند: رشد تولید و صادرات و بهرهوری از وضعیت بهینه فاصلهی زیادی داشته، نرخهای تورم و بیکاری هیچگاه بهقدر مطلوب پایین نبودهاند، توزیع درآمد و فقر و فساد هماره در منطقهی نارضایتی قرار داشته اند و غیره... اما همهی اینها به معنای بحران در نظام اقتصادی نبودند.
در پاسخ به شرایط خاص اقتصادی ایران، مفهوم اقتصاد مقاومتی مطرح شده است.[1] اقتصاد مقاومتی، مفهومی از اقتصاد است که به اقتضایی از شرایط به این مفهوم پرداخته شده است؛ آن هم اقتضای شرایط خاص انقلاب اسلامی و چالشی است که در سطح بینالملل با قدرتهای بیناللملی دارد و گفتمان جدیدی که میخواهد مطرح کند. این اقتضای شرایط به ما میگوید که به دنبال معنا یا کیفیتی از اقتصاد هستیم که مبتنی بر یک ساخت درونی باشد. ساختار یا چارچوبی که به نحو درونزا روابط بین اجزای اقتصاد را با هم برقرار کند بدون اینکه نیاز به اجزای بیرونی داشته باشد.
تا به حال، تلاشهای زیادی از سوی طیفهای مختلف اقتصادی صورت گرفته تا تبیین بهینهای از شرایط اقتصادی کشور به دست آید. نقطهی عزیمت همهی این تلاشهای تحلیلی بدون شک به این پرسش حیاتی مرتبط است که چرا اقتصاد ایران در حال حاضر در یکی از بدترین شرایط قابل تصور است؟ البته بهطور خلاصه میتوان گفت که جمعبندی نسبتاً ناقصی از این تلاشها در دو بستهای که از سوی دولت یازدهم در خصوص خروج از رکود منتشر شد، آمده است؛ اما در ادامه سعی شده تا گزارش نسبتاً متفاوتی از وضع فعلی اقتصاد ایران و چرایی پیدایی چنین وضعیتی به دست داده شود. این گزارش بهنحو ضمنی به ما کمک میکند که هم شرایط امکان طرح اقتصاد مقاومتی را درک کنیم و هم ما را به سمت مابهازای حقیقی آن رهنمون میشود.
ماهیت بحرانی که در پاسخ به آن اقتصاد مقاومتی طرح شده است، چیست؟ در واقع پاسخی همچون، اقتصاد مقاومتی، نشانگر چه آسیبشناسی از بحرانها و وضع موجود است که چنین تجویزی میکند؟
داستان تالار عروسی
هنوز که هنوز است بزرگان فامیل در هر فرصت مناسبی در قالب نصحیت و مشاوره و غیره، کنایهای به رفتارم در روز عروسیام میزنند. «آخه واقعاً خوب نبود آدم در لباس دامادی شخصاً با صاحب تالار درگیر شود. میدانیم جوانی و جویای نام، اما این طریقهی گربهکشی اصلاً مناسب نبود! شما آدم درسخواندهای هستی و باید الگو باشی! گیرم طرف کلکی زده باشد؛ شما نباید در چنین شرایط خاصی یورش میبردی و آبروریزی میکردی! به هر حال تالاردارها همینطوریاند!»
مسئلهی نظم در آرای اقتصاددانان
با مراجعهی همراه با دقت و تأمل در متون اصلی علم اقتصاد، میتوان دریافت که مهمترین مؤلفه در اغلب تلاشهای برجستهی علمی در این حوزه از معرفت بشری مسئلهی نظم است. به واقع، اثرگذارترین تلاشهای صورتگرفته در علم اقتصاد عمدتاً حول مسئلهی نظم و تبیین آن بوده است. برای مثال، برخی از اقتصاددانان برجسته، همچون آدام اسمیت، ضمن درک دقیق اهمیت این موضوع، در راستای تلاشهای تبیینی خود، نظم اقتصادی را به نظم طبیعی فروکاستند و سعی در بیان آن کردهاند.
خطمشیگذاری رسمی، نظامیافته و فرآیندمحور عمری طولانی در جمهوری اسلامی ایران ندارد. بنابراین، نمیتوان انتظار داشت همچون سایر نظامهای سیاسی پیشرو در این حوزه، فعال عمل نماید. در یک نظام ولایی، خطمشیگذاری از افق ترسیمشده توسط ولی آغاز و تا پائینترین سطوح آن جریان خواهد داشت. شاید بتوان شروع چنین شیوه خطمشیگذاری را نامهی حضرت امام (رحمهالله علیه) در تبیین خطوط کلی تدوین برنامهی اول توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در سال 1368 دانست.
سرمایهداری را عموماً بهمثابه پدیداری مرتبط با مناسبات اقتصادی و مادی با خاستگاههای عمیق تاریخی و اجتماعی مورد ملاحظه قرار میدهند. از این رو سرمایهداری در وجوه مختلف خود، میتواند و لاجرم باید موضوع علوم انسانی و اجتماعی جدید، از جمله اقتصاد، تاریخ، مدیریت، و البته جامعهشناسی قرار گیرد؛ حتی برخی از ناقدان مدرنیته که اتفاقاً اغلبشان از ناقدان سرمایهداری نیز هستند، تا آنجا پیش رفتهاند که ظهور سرمایهداری را با ظهور شکل مشخصی از علوم اجتماعی- که میتوان به آن علوم اجتماعی مدرن گفت-، از حیث تاریخی،ملازم دانسته و آن دو را از بنیاد در پیوندی عمیق با یکدیگر مورد بررسی قرار میدهند.
1
دوران مدرن مملو از امور نوآورانه و جدید است. به قول ماکیاولی، مدرنیته دوران «شیوهها و نظمهای جدید» است. اما برای ما مدرنها، یعنی برای کسانی که مدرنیته به گونهای پارادوکسیکال به «سنت» (یا «آرزوی» سنت بودن) بدل شده است، بسیاری از خط شکنیها و نوآوریهای مدرن، قدیمی و چه بسا طبیعی به نظر میرسند. ما وارثان مدرنیته کمکم آن آگاهی بدوی معاصران ماکیاولی وهابز را از دست دادهایم؛ یعنی همان آگاهیای که این فلاسفه رئالیست و صریح را «معلم شیطان» خطاب میکرد. به قول نیچه، حضور در قلوب ما با غیبت دراذهان ما همراه شده است.
تجدیدساختار سرمایهداری در دوران متأخر
تجدیدساختار سرمایهداری، در قالب آنچه ماركس تابعسازی واقعی كار در چارچوب سرمایه مینامید و بر اساس آن جهانیشدن بازار را نوید میداد، به دگرگونی بنیادین مفهوم و ماهیت قدرت انجامیده است.سرمایهداری جدید با عناوین گوناگونی شناخته شده است، كه هر یك حاوی بار ارزشی و هنجاری ناشی از زاویهی دید متفكران است؛ از جمله «سرمایهداری متأخر» (مندل و جیمسون)، «پسامدرن» (بودریار، پوستر، لیوتار، نگری و هارت)، «جامعهی پساصنعتی» (آلن تورن و دانیل بل)، «اقتصاد اطلاعاتی» (مارك پورات )، «موج سوم» (تافلر)، «اقتصاد داناییمحور» (فریتز مك هالوپ )، «سرمایهداری دیجیتالی» (دان شیلر) ، «جامعهی شبكهای» و «شیوهی توسعهی اطلاعاتی» (كاستلز)، «امپراتوری» (نگری و هارت)، «پانكپیتالیسم» (تهرانیان)، «تخصصیسازی انعطافپذیر» (میشل پیور، چارلز سیبل و لری هرش هورن)، «انباشت منعطف» (هاروی)، «جامعهی سیمی» (جیمز مارتین )، و «جامعهی كنترلی جهانی» (نگری و هارت).
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.