هنر و سیاست چه رابطهای با هم دارند؟ این پرسشی است که ذهن بسیاری از علاقهمندان هنر را مشغول خود ساخته است. همهی ما با دوگانهی هنر متعهد (EngagedArt) و هنر برای هنر (ArtforTheSakeofArt) آشنا هستیم.
هیچ قومی را نمیتوان یافت که «منش» خود را در یک ساحت محدود و مشخص متجلی کرده باشد. تقریباً تمام ساحات دینی، اساطیری، ادبی و هنری، در تجلی منش اقوام مختلف همراهند، اما از «ساحت غالب» میتوان سخن گفت؛
هنر نه به طبیعت، که تنها به انسان تعلق دارد. در طبیعت صدایی نیست، طبیعت خاموش است و بیرنگ. شکلی هم نیست، زیرا شکل نتیجهی بازتاب سطح در چشم است، در واقع نه بالا هست و نه پایین، نه درون و نه بیرون... طبیعت، در صورتی که عینیت ما از آن گرفته شود، بیتفاوت است، به هیچوجه چشمگیر نیست، طبیعت، نه بنیان رازآمیز نخستین است و نه راز افشاشدهی جهان.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.