مقدمه
پرسش از نسبت میان تفکر و جامعه نه تنها جدی و فراخدامنه که هولناک نیز هست. چرا هولناک؟ چون در این پرسش، اصل پرسش و نفس پرسشگر، خود به پرسش کشیده میشود. اگر پرسش میوهی تفکر باشد و تفکر در قید «جامعه» ـ عادات زمینه و زمانهای خاص ـ آنگاه دیگر آیا پرسش حقیقتاً پرسش خواهد بود؟ پرسش چیست؟ آنچنان که ما میفهمیم سرّ تفکر در امکان پرسش است. یعنی امکان خرق عادات ذهنی و تعلیق مشهورات زمان. اما آیا چنین امکانی وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، باید نسبت میان جامعه و تفکر را بررسی کنیم. اما میدانیم که این بار بر گردهی ما گران است. پس در این مجال این نسبت را در تجدد و سیر تطور نظریههای مرتبط را بررسی میکنیم و دست آخر اجمالاً به طرح دیدگاهی ایجابی میپردازیم.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.