ما برای ایجاد سبک زندگی دینی احتیاج به تشکیلات و الگو داریم، الگوهای مبتنی بر مبانی و متناسب با زمان، آیا فضای زندگی در اردوهای جهادی چنین قابلیتی دارد؟
اگر از تشکیلات یک مدل ایستا در ذهن ما باشد، و یک چارچوب خشک و ثابت از آن مراد کنیم، باید گفت که نه تنها برای تحول در سبک زندگی به آن نیازی نداریم؛ بلکه مانعی است بر سر راه دستیابی به الگو. اما اگر یک فهم پویا از موضوع داشته باشیم، آنگاه خواهیم دید که نمونههای کامل همچون تشکیلات معصومین در مواقع مختلف و نیز الگوهای برجسته همچون دفاع مقدس و اردوهای جهادی پیش روی ما قرار دارد. البته الگویی مثل دفاع مقدس نمونهای کامل و بینقص نیست اما به هر حال الگوی بینظیر یا کم نظیری است.
در آغاز مناسب است تعریفی از تفریح داشته باشیم و بدانیم به چه چیزی تفریح میگویند؟
واژهی تفریح از ماده «فرح» به معنای شادی، نشاط و سرور است. در اصطلاح به موقعیت یا فعالیتی گفته میشود که باعث تجدید قوا و تجدید روحیه انسان شده و انسان را از حالت خستگی و رخوت روحی بیرون میآورد، و به اصطلاح موجب «تمدید اعصاب» میشود.
به نظر شما تعلیم و تربیت امروز چه تأثیری در سبک زندگی مردم دارد؟
وقتی کلمهی تعلیم و تربیت را میشنویم به خاطر اینکه طی حداقل 2، 3 نسل گذشته متولیان تعلیم و تربیت به نوعی در آموزش و پرورش، دانشگاه، حوزه و مسندهای رسمی خلاصه شدهاست، مفهومی كه از آن برداشت میكنیم خیلی جزئیتر از مفهوم واقعی تعلیم و تربیت است. زندگی ما بهجز تعلیم و تربیت چیزی نیست، در صورتی كه تعلیم و تربیت رسمی جزء كوچكی از زندگی است.
هر پدیدهای در جهان دارای مبانی فلسفی خاصی است. در مورد مبانی انسانشناختی درآمد چه میتوان گفت؟
انسان برای ادامه زندگی به صورت طبیعی «نیاز»هایی از جنس خوراک، پوشاک، مسکن و ... دارد. بنابر این برای رفع آنها به کسب امکانات مادی میپردازد. از طرف دیگر صرف رفع نیاز مادی از هر طریق برای انسان مطلوب نیست.
اصل اول: عالم هوشمند است
وقتی پایتان به جایی گیر میکند و زمین میخورید چه میکنید؟ و چه فکری به ذهنتان میآید؟ آیا تاکنون شده است که برگردید و از جایی که به آن گیر کردید بپرسید چرا اینکار را با شما کرد؟
آیا نوع پوشش در اجتماع ما عملی هدفمند است؟ و آیا افراد به تناسب آرمانها نوع پوشش موردنظر خود را انتخاب میکنند؟
کلام خود را با یاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) آغاز میکنیم؛ چرا که ایشان، سنبل زن، سنبل هستی، آفرینش، و طبعا سنبل پوشش هستند.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.