X

درآمد؛ درها و دره‌ها

درآمد؛ درها و دره‌ها -
امتياز: 2.7 از 5 - رای دهندگان: 3 نفر
 
درآمد؛ درها و دره‌ها

پرده اول

من گرفتاری مالی دارم، راجع به درآمد هرچه بگویند، و هرچه خوب و عمیق و دقیق بگویند، مشکلی از من حل نمیشود.حرفها در بهترین حالت تلاشی است برای اینکه من تسکین یابم و کمتر بنالم. اما اگر گمان کنید که اصل مشکل حل خواهد شد؛ قرضی داده خواهد شد؛ قسطی پرداخت میشود؛ اجاره

کمتر میشود... نه! من تکنیکهای افزایش درآمد میخواهم. سخندانی و فلسفهبافی خوب است، اما گرهی از مشکلات اقتصادی من نخواهد گشود.

مگر مشکل مالی با گفتن و شنیدن و دانستن حل میشود؟ گمان میکنید گیر کار من در این است که اطلاعاتم کم است؟ نخیر! من پول کم دارم و پول است که پول میآورد نه سخن.

پرده دوم

دوازده ساله بودم که عاشق یک دوچرخه کورسی بودم. اما توان مالی پدرم برای خرید آن نمی رسید. تصمیم گرفتم کار کنم تا خودم پول آن را در بیاورم. تابستان پیش دانشگاهی که رسیدم می توانستم یک دوچرخه خوب بخرم. اما هم کمی حال و هوایم تغییر کرده بود و هم می خواستم برای دانشگاه درس بخوانم. کمکم که بزرگتر شدم و دوستانم با ماشینهای پدرشان گاهی در خیابان پرسه می زدند ، دیگر دوچرخه نمیخواستم. دلم می خواست من هم ماشین سواری کنم. اما نه بلد بودم و نه ماشینی در کار بود. با خود گفتم وقتی سر یک کار خوب رفتم یک ماشین خوب میخرم. فعلا باید برای ورود به دانشگاه تلاش کنم تا بتوانم آینده خوبی داشته باشم. بالاخره وقتی نتیجه کنکور را اعلام کردند، بیست و دومین انتخابم را قبول شده بودم. رشته حسابداری در جهرم. با سختی و مشقت درس میخواندم و کم کم بزرگ میشدم. لیسانسم را که گرفتم وقت سربازی بود. دو سال هم سربازی رفتم. بیست و شش سالم شد. خواستم زن بگیرم ، شغل مناسبی نداشتم. چند سال طول کشید تا توانستم اولیات زندگی را فراهم کنم. اما دیگر حال و هوای جوانی و میل به ازدواج از سرم پریده بود.... این مسیر دائما بر همین منوال طی شد. امروز که شصت سالهام و به عقب مینگرم ، میبینم همواره از زندگی عقب بودهام. زمانی به خواستههایم میرسیدم که وقتش گذشته بود و به قول شهریار

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟!

درآمد؛ درها و دره‌ها

پرده سوم

بسیاری از قلههای زندگیام را فتح کردهام. زندگی بسیار موفقیتآمیزی داشتهام. همسر، فرزند، کارخانه، در آمد خوب و.... اما به چه قیمتی؟ اصلا بزرگ شدن بچههایم را نفهمیدم. دوره جوانیام را نفهمیدم ؛ گویی اصلا جوان نبودهام! همسرم را در زمانی که به من نیاز داشت درکنارش باشم، درک نکردم. آن زمان در شور فعالیت اقتصادی همه زندگیام را تلاش میکردم. امروز شک دارم خودم را هم بشناسم. از خودم می پرسم :

«آیا ارزشش را داشت ؟ »

پرده چهارم:

میپرسم:

ـ کجا کار میکنید؟

 ـ کارمند اداره هستم. (در دانشگاه کار میکنم، کاسبم، و یا...)

ـ دیگر چه کار میکنید؟

ـ مغازهای هم دارم که بعد از ظهرها در آن کار میکنم (یا یک ماشین دارم که در وقت آزاد مسافرکشی میکنم، یا...)

ـ خب دیگر چه میکنید؟

ـ دیگر... راستش کار خاصی نمیکنم، پایش بیفتد و دستم برسد، فنیام بد نیست، بعضی مواقع دوستانی که لوازمشان خراب میشود، میدهند به من تعمیر میکنم، البته توی خانه، مغازهای برای کار فنی ندارم.

ـ خب زندگیات چطور است؟

ـ  زندگی؟... الحمدلله بد نیست و خوب است، ازدواج کردهام، یک بچه هم دارم.

ـ وضع درآمدت چطور است؟

ـ ولله خوب نیست، آخر ماه کم میارم، قرض و قسط زیاد دارم، بالاخره هر ماه از یه چیزی میزنیم.

ـ حالا تفریح و اینها را چه کار میکنی؟

زندگی دریایی از یك «وحدت» بیانتهاست

میبینید که در نگاه رایج، اینامور حوزههای مختلف است که هر یک مجزای از دیگری است. اما بالاخره معلوم نیست وقتی بعد از مرگ، میگویند این شخص هفتاد سال زندگی کرد؛ یعنی مشخصا هفتاد سال چه کرد؟ این همه سر کار رفت، تفریح کرد، ازدواج کرد، بچهدار شد، کتاب خواند یا نوشت یا خرید و یا هر چیز دیگر... ، کدامش زندگی بود؟ ممکن است گفته شود همه با هم، اما اینها تا وقتی اموری پراکنده و غیر مرتبط باشند، همه با هم بهعنوان زندگی معنایی نخواهد داشت.

زندگی یک امر واحد است. مهمترین اشکالی که ما در قدم اول با آن مواجه میشویم این است که این امر واحد را متکثر کردهایم.

حال ممکن است پرسیده شود که با این سخنان مگر درد درآمد درمان میشود؟ این توضیحات برای آن بود که روشن شود، چرا وقتی میخواهیم در مورد درآمد سخن بگوییم، مستقیما به سراغ مباحث شغلی و مالی نخواهیم رفت. البته میتوان مشخصا و مستقیما در خصوص روشهای پولدار شدن هم بحثهای کاربردی مطرح ساخت، اما واقعیت این است که متدولوژی بحث را رعایت نکردهایم و نظم و روشمندی بحث را به هم میریزیم.

به دریا میزند دل، موجِ تورِ مردِ ماهیگیر

بسیاری از افراد با مشکل اقتصادی، اکثر قریب به اتفاق این اشخاص به جای تلاش برای آموختن ماهیگیری به دنبال ماهی هستند. ماهی خواستن؛ یعنی اینکه من اکنون به پول نیاز دارم، یک چک کشیدهام و میخواهم پاس شود، یا میخواهم ازدواج کنم و به پول نیاز دارم. اما ماهیگیری یعنی اینکه میخواهم در درازمدت به یک نقطهی مطلوب در اقتصاد برسم. هر دو مورد جزء موضوعاتی است که مباحث کاربردی و جالبی در خصوص آن قابل بیان است. کسی که ماهیگیری نیاموخته باشد در استفاده از ماهی آماده نیز نمیتواند خوب عمل کند.2

وقتی مستقیما از موضوع درآمد آغاز میکنیم و نسخههای کاملا عینی و عملی ارائه میکنیم، فرد نمیتواند انجام دهد؛ چون مشکلات فراتر از موضوعات مستقیما مرتبط با درآمد است. اگر دست در جیب کرده و به بسیاری افراد که تصور میکنند تنها مشکلشان پول نداشتن است، پول هم بدهیم، باز وضعیت مالیشان اصلاح نمیشود.

ماهیگیری و وحدت زندگی

یک سیر تکاملی نیاز است که فرد بتواند خود را ارتقاء دهد تا بتواند ماهی بزرگی که میخورد را به نحوی جذب کند تا موجب بیماریاش نشود، یک دستگاه هاضمهی توانمند لازم است.

 هندسهی آگاهی فرد باید کامل شود تا بتواند مشکل درآمدش را حل کند. کسی که درآمدش مشکل دارد، باید بداند که در کسب درآمد، هم مشکل دارد. نه اینکه فقط در کسب درآمد مشکل دارد. او باید در سایر بخشهای زندگی اش نیز اصلاح ایجاد کند. اینگونه نیست که کسی تصور کند در سایر بخشها مشکلی ندارد و فقط درآمدش دچار مشکل است. بنابراین لازم است که از کل شروع کنیم تا بتوانیم بیماری در ناحیهی درآمد را درمان کنیم. موضع درد لزوما موضع دمان نیست، ممکن است پای فرد درد داشته باشد، ولی منشا درد در ستون فقرات باشد.3

جزء را حتما باید شناسایی کرد، اما نه به قیمت شکستن و از دست دادن روابط، این روابط، واقعی و منشا اثر هستند و لازم است اجزاء و روابط در یک کل مورد شناسایی قرار گیرند.

 برای حل مشکل درآمد، نیازمند پرداختن به یک کل به نام زندگی هستیم. این کل وجوه مختلفی دارد: کار و شغل، خرید، عبادت، معاشرت، تفریح، و.... همه این امور، وجوه مختلف یک امر واحد است که اسمش را زندگی میگذاریم. یکی از این وجوه هم کسب درآمد است، پس باید توجه کرد که کسب درآمد ارتباط وسیعی با سایر وجوه مثلا خرج درآمد، دارد. درآمد شما متناظر با مخارج شما حاصل میشود، این سخن یعنی چه؟

چاه نكنده، منار میدزدند!

برای اینکه روشن شود آیا ما برای افزایش درآمد، نیازمند افزایش اطلاعات و اصلاح نگرش خود هستیم، یا صرفا مقدار سرمایه و دارایی فعلیمان اندک است، یک سؤال طرح میکنیم.

شما اگر یک کبوتر داشته باشید، به میزان نیازش برایش گندم میریزید، وقتی که کبوتر ماده را کنارش پرورش میدهید و یک جوجه هم از تخم سر بیرون میکند، اگر تا حال یک مشت گندم برای یک کبوتر میپاشیدید، دیگر یک مشت نمیریزید، سه مشت هم نمیریزید؛ بلکه اینبار چهار مشت گندم میریزید، چون وقتی این سه کبوتر به شکل نر و ماده و جوجه با هم جمعاند، بیشتر غذا نیاز دارند و بیشتر میخورند. این یک مشت ارزش افزوده، همان پولی است که بسیاری به دنبالش هستند. البته شما در منطق اولیه میگویید که با افزایش دو کبوتر، نهایتا دو مشت گندم باید اضافه کرد، اما واقعیت چیز دیگر است. اگر این عالم هوشمند است، باید هوشمندانه رفتار کرد.

نمونهی فوق تنها یک مثال و مورد بود برای نشان دادن ضرورت آگاهی نسبت به نظام هوشمند هستی، برای دستیابی به درآمد بیشتر. بنابراین لازم است که نظام جهان را بشناسیم تا بتوانیم در آن بهطور صحیح کار کنیم. اگر این شناسایی درست انجام شود، بدون زحمت زائد نتیجه مناسب به دست میآید. و در غیر این صورت ما با یک نرمافزار هوشمند مواجه هستیم که هرچه بیشتر تلاش کنیم پیامهای خطای بیشتری دریافت خواهیم کرد.

ادامه دارد...

 

پی نوشت:

*  استاديار دانشگاه و مشاور مديريت      

2-  بخشی از مشاورهها در واقع شبیه ماهی دادن است؛ در يک مورد، جواني دانشجو گفت، اکنون ماهی میخواهم نه ماهیگیری! به او گفتم که آیا واقعا ماهی میخواهی؟ اگر ماهی به تو بدهم میتوانیبگیری؟ میتوانی بخوری؟ تیغش در گلویت گیر نمیکند؟ گفت بله ماهی میخواهم و الان هم نیاز دارم. گفتم چقدر پول داری؟ گفت شش میلیون. سهشنبه ساعت هشت صبح به او گفتم از در که بیرون رفتی، شش میلیون را یکجا سکه بخر! چهارشنبه بعد از ظهر به او زنگ زدم که خریدی؟ گفت نه. از سهشنبه تا چهارشنبه چیزی در حدود پنج هزار تومان روی هر سکه رفت؛ و همچنان رو به افزایش است. چنین شخصی ماهی آماده را هم نتوانست بگیرد و بخورد. نه شش میلیون، حتی یک میلون را هم نمیتوانست سکه بخرد، گفت من هنوز بچهام، راه نیافتادهام، با اینکه سنش در حدود بیست و نه سال است، اما برای گرفتن ماهی به دریا نرفته است. باید ماهیگیری آموخت.

3- در خصوص یکپارچگی و وحدت زندگی و ارتباط درآمد با سایر بخشها برخی تجربیات شنیدنی است. افرادی میآمدند و با مشاوره به نتایج لازم میرسیدند. در این میان مواردی پیش میآمد که هرچه تلاش صورت میگرفت نتیجهای به دست نمیآمد. برای من بهعنوان ارائه دهندهی برنامه و کسی که برنامه را میشناختم مایهی تعجب بود که چرا این برنامه که باید نتیجه بدهد، درست کار نمیکند. بعد از بررسی کافی معلوم شد که برخی از این افراد از نظر سیاسی دچار مشکل هستند. یعنی موارد مربوط به حوزهی سیاست، مانع رشد اقتصادی آنان می شد. عمل نادرست در حوزهی سیاست باعث اخلال در فعالیت اقتصادی شده بود. اگر شما دریافتید که من در حوزهی سیاسی ظلم میکنم اما باز هم از من جانبداری کردید، در سایر بخشها کارتان به مشکل برمیخورد. پیامبر صل الله علیه و آله میفرمایند«الراضی بفعل قوم فهو منهم» کسی که به عمل قومی راضی باشد جزء آنهاست. مگر ممکن است در نظام هوشمند عالم، کسی ظلم کند و سیستم واکنشی نشان ندهد؟ ظلم آتشی است که مال و زندگی را میسوزاند

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی