مقدمه:
در دوران کلاسیک، در حوزههای تمدنی گوناگون، دانش بشری مجموعهی واحدی را تشکیل میداد. اگرچه «دانش» مشتمل بر قلمروهای گوناگون بود اما این قلمروها در پیوند با یکدیگر یک کل واحد را تشکیل میدادند و قابل تفکیک از یکدیگر نبودند.
جهانبینی و طبقهبندی لازم و ملزوم یکدیگرند؛ به این معنی که از طریق طبقهبندی میتوان به نوع نگاه واضع آن پی برد و برعکس نوع نگاه به جهان نیز خود نشان میدهد که چگونه باید طبقهبندی کرد. به تعبیر روشنتر، اساس هستیشناسی عبارت است از بیان زنجیرهی وجود و به قول فارابی مراتب الموجودات.(بکار،1381) اولین برخورد با واقعیات و مهمترین دغدغهی انسان برای دستهبندی خود به نوعی مسئله را روشن میکند.
1. علوم را در همهجا و در هر تمدنی تقسیمبندی میکردند و میکنند؛ با آنکه ما میدانیم علم ماهواً بسیط و غیر متکثر است و با آنکه میدانیم حقیقت بیرونی، بلکه مشکل بیرونی، یکپارچه و پیچیده است و از یک زاویه به آن نگریستن خطا است، اما باز از زاویهی یک علم، به حقیقت یا مشکل میاندیشیم و بعد که ناصوابی کار معلوم میشود، میرویم سراغ مطالعات میانرشتهای و تلفیقی و سیاستگذاری عمومی و از این دانشهای هفت بیجار و چهلتکهای.
سه شخصیت مشهوری که طبقهبندی آنها از علوم، بیشتر مورد توجه تاریخ تفکر قرار گرفته است، عبارتند از ارسطو، فارابی و کنت. این سه متفکر دارای اختلافهای قابل توجهی در دیدگاههای خود هستند. اما از نظر تاریخی، کمابیش شباهتهایی در وضع تاریخی خود دارند. این شباهتها میتواند ما را متوجه معیار یا شرط طبقهبندی علوم سازد.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.