اغلب از تحول در باب ماهیت امروزین خانواده سخن گفته شده است. تحولی که شاید بهتبع تحول در جامعه و مناسبات اجتماعی یعنی صنعتی شدن و در ادامه مصرفیشدن آنها تبیین شود. از سوی دیگر ممکن است این تحول ذیل تحول تاریخی و تکنولوژیک شدن عالم مورد تفسیر قرار گیرد. اما آنچه کمتر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته، توضیح ریشههای گسست در فهم و معنای خانواده در شرایط کنونی است. بهعبارت دیگر امروز خانواده چگونه فهمیده میشود و این فهم نوین از آن، چه خاستگاههایی دارد؟
تحولات و تغییرات اجتماعی صد سال گذشته ایران، آیینهای تمامنما از سعی و تلاش جامعه ایران در بازتعریف و نوسازی خود در جدال با تحمیلات دنیای مدرن است. کشوری که تا پیش از این با تکیه بر سرمایههای فرهنگی و بومی خود قادر به پاسخگویی به نیازهای اجتماعی مردمانش بوده است،
به سبب آنکه از دورهی امت واحده تاکنون زمانی بسیار طولانی گذشته است، معمولا در کتب تاریخی بحث مستقیمی در این خصوص وجود ندارد و از همین روی تا قرن نوزدهم میلادی بحث از امت واحده مختص کتب آسمانی بود و فیلسوفان و مورّخان اطلاعی از وجود چنین امتی در سرآغاز تاریخ نداشتند؛
قبل از اینکه به موضوع تأثیر صدا و سیما بر خانواده بپردازیم، توضیحی در مورد قدرت تأثیر تلویزیون بفرمایید.
به نظر من در حال حاضر هیچ ابزار فرهنگی یا نهادی مؤثرتر از تلویزیون بر فرهنگ عمومی در کشور ما نیست. نه تنها هیچ یک از نهادها و ابزارهای فرهنگی، قدرت برابری با صداوسیما را ندارند، بلکه مجموع همهی ابزارها و نهادهای فرهنگی موجود در کشور با همدیگر نیز به اندازهی صداوسیما اثرگذار نیستند.
جهت مشاهده این کلیپ تصویری به ادامه مطلب مراجعه کنید.
از همان آغازین ایام ورود جعبه جادو به منازل، این پرسش مطرح شد که آیا تلویزیون نقشی در تغییر ساختار خانواده داراست یا نه؟ این پرسش، پرسشی است نه راجع به محتوای تلویزیون؛ بلکه در مورد چیستی خود آن. یا بهعبارتی هویت ذاتی تلویزیون و نه آنچه میتواند تلویزیونهای مختلف به صورت امکانی داشته باشند.
در مورد خانواده و مناسبات خانوادگی وقتی میگوییم خانوادهی جدید جمع پدر و مادر و فرزندان است، چیزی از حقیقت و ماهیت خانواده نگفتهایم و به این جهت، عوارض و لوازم ذاتی آن را نمیتوانیم بفهمیم و این دوری باعث میشود که مثلاً سستی علایق خانوادگی را تابع و فرع تأثیرات خارجی و عوامل اجتماعی و نفسانی قلمداد کنیم.
خانواده در دنیای کنونی با بحران جدی مواجه است و تلاش برای نجات آن نتیجه نداده است. چرا این تلاشها بینتیجه مانده است؟
در دوران مدرن، بروز تغییرات اساسی در نهاد خانواده، ابعاد ساختی و كاركردی آنرا تحت تأثیر قرار داده است.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.