معمولاً وقتی از تأثیر علم بر زندگی انسان سخن به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن میرسد، ظهور فناوریهای جدیدی همچون اتومبیل، تلفن، موبایل و کامپیوتر، و اثرات آنها بر زندگی انسان است. با این حال بحث ما در اینجا فناوریها و میزان تأثیر آنها نیست. سخن بر سر این است که آیا نظریههای علمی جدید، سبک جدیدی از زندگی را با خود به همراه دارند؟
بیش از هشت سال در مخفیترین عرصههای دفاع با رزمندگانی زیستهام که هیچکس تاکنون از آنان خاطرهای نگفته است. آنان کسانی هستند که هنوز مشغولند، هنوز درگیرمبارزهاند، هنوز نتیجهی کارشان به شکست شاه و پیروزی انقلاب اسلامی یا به شکست عراق نینجامیده است؛ هنوز شهید نشدهاند یا از میدان بیرون نرفتهاند که سخن سرودن دربارهی آنها راحت باشد.
در بحث از نسبت میان سبک زندگی و نظریات اجتماعی، ممکن است ما حالتهای مختلفی برای جامعه در نظر بگیریم. مثلاً جامعه را کاملاً متأثر از نظریات اجتماعی بدانیم، یا سبک زندگی جامعه را بر نظریات مؤثر بدانیم و... ، صرفنظر از اینکه ما چه نوع نسبتی را میان سبک زندگی و نظریات اجتماعی میپذیریم، باید به این نکتهی بسیار مهم توجه کرد که
از یک منظر سبک زندگی درون نظام اجتماعی قرار میگیرد و از نگاه دیگر سبک زندگی موجودیتی مستقل دارد. بهبیان دیگر، طیفی وجود دارد که یکسر آن، تنها یک سبک زندگی را درون نظام اجتماعی خاص ممکن میداند و سر دیگر طیف، هر نوع زندگی در هر نظام اجتماعی را ممکن میانگارد. میتوان نظر دوم، یعنی امکان جمع هر سبک زندگی با هر نظام اجتماعی را، بهمعنای منتفیدانستن نظام اجتماعی گرفت؛
تأمل در باب ویژگیهای شکلی تحصیل علم در شرایط مابعد انقلاب اسلامی، مستلزم طرح مقدماتی است تا از قِبَل آن بتوان به الگوی مناسبی برای سبک تحصیل یک دانشجو و دانشآموز انقلابی دست پیدا کرد.
علوم اجتماعی چرا به بحث در مورد Lifestyleرو آورده است؟ چرا کتابها و پایاننامهها در این موضوع ناگهان افزایشی چشمگیر داشته است؟ در مفهوم سبک زندگی در علوم اجتماعی باید تأمل فراوان کرد و اگر این تأمل نباشد، معلوم نمیشود که مراد ما از بررسی سبک زندگی چیست.
...از اینها که بگذریم، از من خواسته اید که دربارهی سبک زندگی چیزی بنویسم. از یک جهت سبک و شیوهی زندگی در دوران جهانی شدن مصرف، از جمله مهمترین مسائل در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی است اما غلبه و شیوه و سبک زندگی مصرفی کنونی صرف یک مسئلهی قابل بحث و تحقیق در مراکز علمی ـ فرهنگی نیست؛
تهرانی اصل!
برخی از تعطیلات و اغلب تابستانها بچههای مدرسهیمان با خانواده به شهر یا روستای خود میرفتند. اما ما شهرستانی نداشتیم و اکثر فامیلهایمان در تهران بودند. لذا گمان میکردم، «بچه تهرون»ام. پدر و مادرم متولد تهران بودند، پدربزرگهایم هم در نوجوانی به تهران آمده بودند، اما مگر تهرانیبودن به قدمت حضور اجداد در تهران است؟ بگذریم که من آن را هم نداشتم.
ما آنگونه که زندگی میکنیم، هستیم؟ سبک زندگی، روئیترین و ظاهریترین جلوه حیات ما است، ما هر روز برنامهایی داریم، کارهائی میکنیم، در ساختمانهائی زندگی و کار خود را سامان میدهیم، لباسی میپوشیم و غذائی میخوریم، به گونهایی سخن میگوئیم و عبادت میکنیم و... تمامی این کارها، ملموسترین و عینیترین بخش«ما» را تشکیل میدهد.
سبک زندگی کنونی را کثیری میپسندند و مطلوب میدانند و قلیلی از تعارض بنیادین آن با دین رنج میبرند. دستهی نخست اقتضائات جدید را مطلوب و رو به پیشرفت میدانند و گروه دوم عموما نظر مساعدی نسبت به آن ندارند. در جامعه نیز ملاحظه میکنیم که سبک زندگی متدینین از افراد بیتعهد نسبت به احکام و اخلاق اسلامی متفاوت است.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.