من بحث را با جملهای از "ژانیر" شروع میکنم؛ وی میگوید:«این جهاننو در پی چهار انقلاب علمی، سیاسی، فرهنگی و فنی تجلی یافت» اصل تحقق و تولد مصداقی دنیای مدرن به انقلاب تشبیه شدهاست و این به خصلت ساختارشکن و سنتبرانداز تحولات قرن 18مربوط میشود. انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار میرفت.
درباره جایگاه مفهوم انقلاب در تفکر تاریخی چند نکته به نظر بنده میرسد که به اجمال مورد اشاره قرار میدهم. نخست اینکه مفهوم انقلاب یک مفهوم کاملا جدید است و در دوره پیشامدرن به هیچ وجه سابقهای ندارد. گذشته از انقلابهای انگلستان در سده هفدهم میلادی، نخستین انقلاب سیاسی در تاریخ مدرن را بایستی انقلاب کبیر فرانسه دانست
غفلت از لایههای اصلی و اثرگذار انقلاب یعنی لایههای درونی مردم میتواند یکی از آسیبها و آفتهای تاریخنگاری انقلاب اسلامی باشد. به عبارت دیگر ممکن است گروهی به علت پررنگ شدن نام آن در مطبوعات، رسانهها و گفتگوهای سیاسی در ذهن بسیار بزرگ جلوه کند، در حالی که اثرگذاری نهایی اندکی در انقلاب داشته باشد. بنابراین باید توجه داشت که اگر در بحث از انقلاب به بررسی گروهها میپردازیم، مقصود این نیست که انقلاب کار این گروههاست،
در بحث از تاریخنگاری اندیشه و نسبت آن با فلسفهی تاریخ، اولین سؤال را از انواع فلسفهی تاریخ و نسبتشان با تاریخنگاری آغاز میکنیم.
ما در این بحث با سه مقولهی فلسفهی تاریخ، تاریخنگاری و تاریخنگاری اندیشه و نسبت میان آنها مواجهیم. مقدمهای لازم است تا بحث با شفافیت بیشتری پیش رود.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.