بحث «تهاجم فرهنگی» از سال 1368 آغاز شد و در سالهای آغازین دههی هفتاد، به دلیل تأکید مکرر «بزرگان» بر اهمیت این پدیده، اوج گرفت. طبق «رویه معتاد»، که البته بعدها دریافتیم «رویهی معتاد» است، کسی به ژرفا و ابعاد گوناگون آنچه «بزرگان» میگفتند توجه نداشت. رفتارهای «شعاری» مقبول روز بود. همان «مرگ بر تهاجم فرهنگی» کفایت میکرد. و طبق همان «رویه معتاد»، پولهای کلان به «مقابله با تهاجم فرهنگی» اختصاص یافت.
مفهوم مرز جغرافیایی در تمام معناهای آن، ملی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره، به درک انسانها از زمان وابسته است. ما مکان را از طریق زمان میفهمیم. مدتی که طول میکشد از جایی به جایی رویم، فاصلهی این دو جا از هم را تعیین میکند. از سوی دیگر، تکنولوژی یک کارکرد بیشتر ندارد، و آن تغییر نسبت مکان و زمان است. وقتی جهان تکنولوژیک میشود، و نسبت مکان و زمان در آن تغییر میکند، چیزی که بیشترین تأثیر را میپذیرد مفهوم مرز است. مرز دیگر نمیتواند دو چیزی را که پیشتر بینشان فاصله میانداخت، از هم جدا کند. دیگر مرز میان درون و بیرون مثل قبل واضح و قطعی نیست. جنگها نیز دیگر میان دو ذاتِ متمایز نیستند. دشمن دیگر پشت دروازهها نیست
آنچه که امروز در جامعه و جهان پرتناقض و پرتنش وتضاد بشری ما رخ میدهد، هم به دلیل ابعاد جهانی و همهگیر آن، هم از آن جهت که طراحان پشت صحنهی بازی مجهز به دانش و دانایی ابداع و استفاده از امکانات و ابزارهای ظریف و فناوری پیچیدهی بیسابقه در تاریخ هستند، نگران کننده، فاجعهبار، غافلگیرکننده و بسیار غمانگیز است. برای نخستین بار تمدنی را تجربه میکنیم که انسانش خود را مالک مطلقالعنان عالم میبیند و استقلال وجودی خود را بهعنوان یک اصل بنیادین پذیرفته است. اندیشهای که عقلاً باطل و منطقاً مغالطهآمیز و اخلاقاً ناپسند و عملاً ویرانگراست و نهایتا سر از یک فاجعهی عظیم جهانی برخواهد کشید.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.