اگر گفته میشود كه شمر كربلا مُرده و شمر امروز فلان کس است، این سخن كاملی نیست! شمر از وُلات تاریخی كفر و استكبار است و تبری از او باید در همهی تاریخ جاری باشد، ولی این تبری باید به فضای اجتماعی روز هم تنزل پیدا كند. آن بصیرت باید در فضای اجتماعی امروز هم محقق شود.
با وقوع واقعهی عاشورا و شهادت امام حسین(علیهالسلام)سنتی در فرهنگ اسلامی و بهخصوص شیعی به وجود آمد و طی سالیان دراز با شور و حرارت وصفناپذیری دنبال شد. این سنت دیرین را امروزه عزاداری بر سیدالشهداء میخوانند و در فرمها و قالبهای متنوعی مانند مرثیه، نوحه، روضه، شبیهخوانی، تعزیه و... بسط و گسترش یافته است و در تمامی فرمهای مذکور خیل عزاداران حسینی حضوری فعال و مداوم دارند.
پرسش از اینکه چگونه باید در محرم حاضر شد، پرسشی است که باید ما را به تکاپو انداخته و دچار نگرانی کند. حتی باید آنکه را که پرسیده است در معرض اتهام قرار دهد. وقتی از چیزی پرسش میشود، یعنی آن چیز در وضع پرسش قرار گرفته است و هر آنچه در وضع پرسش قرار بگیرد، یعنی به خطر افتاده است. به همین جهت میتوان با آن نگرانی و این اتهام همدل شد؛ صحبت از در خطر افتادن محرم و عاشوراست.
در دورهی قاجاریان از بعضی داستانها و وقایع تاریخی و مذهبی، از واقعه كربلا، نمایشی ساخته و در مراكزی به نام تكایا یا در گذر و میادین در معرض دید عموم گذاشته میشد. به عبارت دیگر از دورهی قاجاریه نمایش به عنوان یكی از اقسام عزاداریها بر سایر عزاداریها افزوده شد. در خصوص نامگذاری این نمایشها برخی از نویسندگان و ادیبان ما واژههای «شبیه» و «تشبیه» و مانند آنها را كه از دیرباز در نوشتهها و منابع كلامی و اسلامی وجود داشت، به كار بردهاند و برخی دیگر مفهوم تعزیه را به كار میبردند. البته وجه برتری مفهوم شبیه و تشبیه آن است كه با مفهوم عام تعزیه كه به معنای عزاداری است، اشتباه نمیشود.
جهت مشاهده این کلیپ تصویری به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
افلاطون در ابتدای رسالهی جمهوری ـ رسالهای که قصد دارد در آن وضع دیانت و مدعیان آن و مراسم دینیِ رو به تکثر را به نقد بکشد ـ اشارهای به حضور در یک جشن دینی میکند که «برای اولین بار برگزار میشود» تا تلویحاً به وضع ظاهراً پر قدرت دین در دنیایی که حقیقتاً از تدین تهی شده است، اشارهای شاید از نوع «براعت استهلال» داشته باشد.
برپاداشتن سوک در میان تمام تمدنهای کهن، یکی از بنیادیترین آئینهای دینی ـ اجتماعی بوده و ریشه در اعماق عصر اساطیر دارد. بنمایهی اغلب آئینهای سوک (عَزا، تعزیه) به «تموز» در بابل باستان برمیگردد و به «افسون آب» و «طلب باران» مربوط است. «تموز» به «ادونیس» جای سپرد که هر سال کشته میشد و طبیعت را از خون مقدس خود رنگین میکرد و جوانان سوری را هر سال برمیانگیخت تا بر سرنوشت وی بگریند و نوحه سر دهند.
نگرش به كربلا نیاز به چشمِ «عقل» و «عاطفه» دارد. افرادی كه صرفاً با چشم عاطفه، حادثه كربلا را مدّنظر قرار دادهاند، از ابعاد مهمی از كربلا محروم ماندهاند، و كسانی هم كه فقط با عقل صرف و خشك ریاضیگونه خواستند واقعهی كربلا را تحلیل كنند و از آن شراب طهور عاطفهی مافوق عقل در تحلیل خود بهرهای نداشتند، كربلا را نیافتند.
در تمام ادیان الهی و حتی تمدنهای اسطورهای، تولد هر انسانی بهمعنای ظهور امكان یا امكانهایی در زمین است. این همان دلیلی ست که کار ما را به جشنهای ملی میکشاند و یا حتی دور میز جشن تولدهای کوچک خانوادگی مینشاند. اینها گرتههای سکولاری ازهمان الگوی کهن دینی و اسطورهای است که دیگر وجه آینی خود را از دست دادهاند. در روزگار ما جشنهای مذهبی هم بدل به عادات اجتماعی شده و در کنار تشریفات ملی قرار گرفته است.
بلاء الهی نردبان سلوک مؤمنین
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.