با وقوع واقعهی عاشورا و شهادت امام حسین(علیهالسلام)سنتی در فرهنگ اسلامی و بهخصوص شیعی به وجود آمد و طی سالیان دراز با شور و حرارت وصفناپذیری دنبال شد. این سنت دیرین را امروزه عزاداری بر سیدالشهداء میخوانند و در فرمها و قالبهای متنوعی مانند مرثیه، نوحه، روضه، شبیهخوانی، تعزیه و... بسط و گسترش یافته است و در تمامی فرمهای مذکور خیل عزاداران حسینی حضوری فعال و مداوم دارند.
انبوه نوحهها و مرثیههای به جای مانده از قدیم گویای این واقعیت است که سنت عزاداری ریشهای بس عمیق و همچنین پویا داشته است که از یک سو با مفاهیم و آموزههای دینی ارتباط خود را حفظ کرده بود و از سوی دیگر با نوع و گونهای از موسیقی در پیوند تنگاتنگ بود. سنتی که با نگرشی فنی و دقیق همراه با احترامی وصف ناشدنی نسبت به آل پیامبر به پیش میرفت و آثار دلانگیز و زیبا و ملیحی را از خود در دل فرهنگ ایرانی اسلامی بر جای میگذارد. سیل انبوه تعزیهها و نوحههای قدیمی با آن فرم زیبا و گیرا و موسیقیایی خود گواه این مدعاست. ولیکن این قضیه تقریبا از دو دههی قبل به این طرف با چالشها و آسیبهایی جدی روبهرو شده است؛ بهنحوی که میزان تأثیرگذاری و گیرایی این آثار را ـ به زعم نگارنده ـ به طرز عمیقی کاهش داده است. انبوه نوحهها و مرثیههایی که ریشه و بار محتوایی عمیقی را با خود به همراه ندارند و انبوه آثاری که در بهترین حالت رونوشتی از آهنگهای موسیقیایی معروف و تصانیف روزمرهی موسیقی هستند، از غنا و تأثیرگذاری این حوزه به شدت کاسته است. حال بر این مشکل سیل خوانندگان و نوحهسرایان بیاطلاع از مبانی موسیقی آئینی را هم باید افزود. در گذشته کسانی که تعزیهخوان و یا نوحهخوان بودند اکثرا بسیار مسلط بر مبانی موسیقی دستگاهی و آوازی ایران بودند و خیلی از این عزیزان در زمرهی بهترین خوانندگان زمانهی خود بودند؛ مانند حسینعلیخان تفرشی معروف به نکیسا که از معروفترین آوازخوانان زمان خود(قاجار)بود؛ بهنحوی که با مرحوم استاد علی اکبر شهنازی(پسر آقاحسینقلی نوازندهی معروف تار دورهی قاجار) صفحاتی را نیز ضبط کرده بود. با مرور بر آثار نکیسا میتوان به غنای آواز و اصولا موسیقی وی پی برد. چیزی که متأسفانه در دورهی اخیر بسیار نادر است. یا مثلا آثار مرحوم جناب دماوندی که نمونهی اذان ایشان اولین اذان شیعی در جهان است.وجود پسوندهایی مانند اکبرخوان، قاسم خوان و... در کنار اسم بسیاری از خوانندگان قدیمی مؤید این مدعاست که اکثر این عزیزان در کنار کار حرفهای و جدی موسیقی، موسیقی تعزیه و آئینی را هم به جد دنبال میکردند؛ که این مهم به بالا رفتن کیفیت اجرای موسیقیهای آئینی میانجامید که خود حکایتی از میزان احترام این اساتید به سید و سالار شهیدان بود. ولیکن در دورهی جدید و تقریبا در این یکی دو دهه، با افت کیفی آثار موسیقیایی محرم روبهرو هستیم که به زعم بنده این مسئله ریشه در بیسوادی موسیقیایی اکثر این خوانندگان و نوحهسرایان سنت عزاداری دارد. در سنت قدیمی عزاداری ـ دقیقا مانند خوانندهگی ـ کسی میتوانست نوحهخوان و تعزیهخوان شود که به دستگاهها و مقامات موسیقی مسلط باشد و در ضمن از صدایی زیبا و نیکو هم برخوردارد باشد. تقریبا هر دوی این موارد امروزه نزد اکثر نوحهسرایان مغفول و نایاب است. با رجوع به تعزیه عمق این فاجعه بسیار بیشتر رخ مینماید. در سنت تعزیهی قدیم هر کسی که نقشی از یکی از چهرههای واقعهی عاشورا را بر عهده میگرفت، در یکی از دستگاهها و آوازهای موسیقی بنا بر نقش خود آوازی را میخواند و این تنوع در مقامات و دستگاهها هم بر جذابیت تعزیه میافزود و هم بر غنای آن؛ ولیکن امروزه همین تعزیهخوانان هم دیگر نسبت خود با فرهنگ موسیقیایی را از دست دادهاند و جای مقامات و دستگاههای اصیل را آهنگهای روزمره ـ که اغلب هم از موسیقی پاپ به ودیعه گرفته شدهاند ـگرفته است.البته شاید این موضوع به زعم بسیاری امری طبیعی باشد، اما حقیر این مطلب را نقیصهای آشکار میبینم که به مرور زمان هم از غنای عزاداریها میکاهد و هم راه را برای استفاده از هر نوع موسیقیای برای این فرهنگ باز میکند؛ موسیقیهایی که برخی از آنان نه ظاهرا و نه باطنا هیچ نوع قرابت و مناسبتی با شأن و منزلت عاشورا و شخص شخیص اباعبدالله الحسین(ع) ندارند.با رجوع به برخی از این نوحهها، حتی رد پای موسیقیهای متال و...را هم میتوان دید.چیزی که به زعم بنده برای تنوع و علاقهی مخاطب ایجاد میشود، نه نسبت فرد مغموم با معرفت و دین!بسیار جای افسوس و پشیمانی است که دوستان نوحهخوان به تأثیرات موسیقیای که ارائه میکنند، ناآگاهند و راه را بر بیحرمتی صوتی به واقعهی کربلا باز میکنند.چیزی که حتی یک نمونه در آثار گذشتگان دیده و شنیده نمیشد.نوحهخوان قدیم برای خوش آمد این و آن و یا دستمزد آنچنانی نمیخواند، بلکه نسبت شخصی خود و واقعهی کربلا را در میان انبوه اصوات موسیقی میجست.نسبتی که تمام هویت او را میساخت و وی داشتن پسوند اکبرخوان، قاسم خوان و حسینخوان و... را فخری بر خود میدانست؛ چیزی که امروزه بسیار کمیاب است. نوحهخوانان قدیم، بسیار مسلط به فنون و تکنیکهای آوازی و خوانندهگی بودند و این مسئله تأثیر کار آنان را دوچندان میکرد. عدم شناخت موسیقی و دستگاهها و مقامها و آوازها امروزه اکثر نوحهخوانان را تبدیل به کسانی کرده است که بیشتر از روی موسیقیهای آماده و بعضا تصانیف و آهنگها، تقلید صرف میکنند و در حقیقت تقلید جای تولید موسیقیایی را گرفته است و چه خوش گفت مولانا که خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.