به نظر شما تعلیم و تربیت امروز چه تأثیری در سبک زندگی مردم دارد؟
وقتی کلمهی تعلیم و تربیت را میشنویم به خاطر اینکه طی حداقل 2، 3 نسل گذشته متولیان تعلیم و تربیت به نوعی در آموزش و پرورش، دانشگاه، حوزه و مسندهای رسمی خلاصه شدهاست، مفهومی كه از آن برداشت میكنیم خیلی جزئیتر از مفهوم واقعی تعلیم و تربیت است. زندگی ما بهجز تعلیم و تربیت چیزی نیست، در صورتی كه تعلیم و تربیت رسمی جزء كوچكی از زندگی است.
پایههای نظام آموزش کنونی ما در چه زمانی گذاشته شده است؟
پایههای نخستین نظام آموزشی امروز ما بیش از یک صد سال پیش و در دورهی حکومت قاجار گذاشته شده است. دورهی حکومت قاجار همزمان است با تغییرات اجتماعی و فکری در غرب و اوج گرفتن پیشرفتهای علمی و فنی و همچنین گسترش نیروهای استعماری اروپاییان در جهان آن زمان.
نظام آموزش ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان دارد عطف به ماسبق میکند (واقعاً مبارک است) یعنی دوباره شش سال ابتدایی و شش سال دبیرستان و کتابها دوباره عوض میشوند (لابد) اما ...
اگر از ما بپرسند که در کشور باید چه کارهای مهم و اساسی صورت گیرد چه پاسخ میدهیم؟ شاید بگوییم تورم را باید مهار کنند، مدرسه و دانشگاه و راه و راهآهن بسازند و به علم و پژوهش بیشتر اهمیت بدهند و در توسعهی کشاورزی و صنعت بکوشند و...
بسیاری از پدرومادرها این روزها در تکاپوی آمادهسازی فرزندانشان برای فرستادن به مدرسه هستند. خانوادههایی که دارای فرزند سالاولی یا پیشدبستانی هستند وضعیت و دلهرهای خاص دارند، البته اگر پیش از این بهیُمن وجود مهدکودکها دوریِ هرروزه از فرزندشان را تجربه نکرده باشند. خالی شدن جای یک نفر در خانه در ساعاتی از روز، شرایط تازهای را برای خانوادهها ایجاد میکند و وارد شدن بچهها به فضایی چون مدرسه، آغاز فصلی تازه از زندگیشان را رقم میزند.
مدرسه، خود یک معلم است
همهی کسانی که به مراکز آموزشی مراجعه میکنند با دو موضوع مواجه میشوند که یکی مورد غفلت قرار گرفته است. آنها از یک طرف تحت نظامی آموزشی قرار میگیرند. یعنی نظامی شامل معلمین و درس و کتاب و رابطهی بین معلم و شاگرد. اما طرف دیگر مربوط است به ظرف این اتفاق، یعنی خود مدرسه. هراندازه مورد اول مورد توجه قرار گرفته از مورد دوم غفلت شده است، در حالی که بچهها بهشدت تحت تأثیر فضایی قرار میگیرند که در آن حضور پیدا میکنند.
دانلود پوستر در ادامه مطلب
به حتم، طرح هوشمندسازی مدارس را شنیدهاید. طرحی که تمام یا بیشتر همت مسئولین فعلی آموزشوپرورش را به خود جلب کرده است. طرحی که اعتبار لازم برای آن در کل کشور، 1000 میلیارد تومان برآورد شده در حالیکه در بودجه 91، این اعتبار 40 میلیارد تومان1 است و این یعنی آنکه این طرح 25 سال دیگر به پایان میرسد، یعنی طرح مذکور هیچوقت به پایان نخواهد رسید چراکه حداکثر عمر تجهیزات خریداری شده 6 سال است.
مدرسه سازهای مدرن در ادامهی مکتبخانه و متمایز از آن در ایران امروز است. مدرسه برخلاف مکتبخانه که نهادی مردمی بود چنان وابسته به دولت است که مراد از مدرسه همان مدرسهی دولتی است. در واقع دولتی بودن یکی از مهمترین وجوه مشخصهی مدارس در کشورمان است؛ اما امروزه شاهدیم که مدارس در شهرهای بزرگ تنوع بیشتری یافتهاند که برای تشخیص آن باید قید دولتی، نیمهدولتی، نمونهدولتی، غیرِدولتی یا غیرِانتفاعی، فرهنگیان و... را بر مدرسه اضافه نمود.
شاردن که در عصر صفوی سفری به ایران داشته است، در توصیفِ آموزش مکتبخانهای آن روزگار مینویسد:
«ايرانيان كودكان خود را براى آموختن مقدمات علوم دينى و ياد گرفتن و خواندن دعا در شش سالگى به مكتب مىفرستند و چون بر اين اعتقادند كه در سنين كمتر مغز كودكان براى آموختن خواندن و نوشتن آمادگى ندارد هرگز پيش از شش سالگى به اين كار اقدام نمىكنند، و اين، روش و انديشهاى عاقلانه و اساسى است، زيرا هواى ايران ...گرم و خشك است ... و نبايد توقّع داشت كودكان در سنين كمتر از شش سال قواى نارس فكرى خود را صرف آموختن مطالب جدّى كنند.
موضوع تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش -نظیر هر موضوع دیگر- برحسب آنکه در چه مرتبهای از مراتب معرفت و در ارتباط با کدام یک از ادوار تاریخی مطرح باشد، از آثار یا عوارض ذاتی یکی از علوم عقلی[i] یا نقلی و یا تجربی (جدید) قرار میگیرد[ii].
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.